نام پژوهشگر: خلیل محمدمرادی

بررسی مسأله بست نشینی از آغاز دوره قاجار تا انقلاب مشروطیت (1210-1324 ق)
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - پژوهشکده ادبیات 1392
  خلیل محمدمرادی   نعمت الله احمدی نسب

بست قرار دادن محلی و امر بست نشینی مبتنی بر نیازهای اجتماعی، از دیرباز در جوامع انسانی بر پایه امر عرفی و سنتی بنا گردید و مورد قبول همه اعم از حاکم و محکوم و ظالم و مظلوم قرار داشت. کم کم اشکالی منبعث از مفاهیم و ریشه های اصلی سنت بست نشینی در زمره احکام و دستورات مذهبی و قوانین و مقررات مدنی رسمیت و قانونیت یافت. سنت بست نشینی در ایران از گذشته های دور وجود داشته است. اما در قالب و شیوه خاص در عهد صفویه رونق یافته و در دوره قاجاریه با رونق بیشتری ملاحظه می گردد. پیدایش سنت بست نشینی از ابتدا منشأیی انسانی و خیر خواهانه داشته و در جهت کمک و یاری به ستمدیدگان و مظلومان بوده است. این سنت با بهره گیری از انگیزه های مذهبی نضج گرفته و انتشار یافت. اما در اثر گذشت زمان و با تغییر و تحول اوضاع اجتماعی، این پدیده نیز متحول و از مسیر و هدف اصلی خود منحرف گشت و در بسیاری از موارد وسیله ای برای سوءاستفاده ظالمان، قاتلان، شورشیان و خیانتکاران گردید و راه فرار از چنگال عدالت را برای اینگونه افراد باز نمود. در جامعه ایران دوره قاجار(تا انقلاب مشروطیت)، به لحاظ ساختار حاکم، بست و بست نشینی رونق قابل ملاحظه ای یافت. عوامل متعددی در رونق و گسترش این امر تاثیرگذار بود که مهمترین این عوامل استبداد و خودکامگی شاهان و حکام، نبود دستگاه قضایی منظم و قانونمند و فقدان عدالت قضایی و دادرسی بود. در این دوره از اماکن و مراکز متعدد، از جمله زیارتگاه‎های شیعی، مساجد جامع و معروف، منازل علما و مجتهدان، منازل رجال و شخصیت های وابسته به دربار، اصطبل و طویله اسبان شاه و مقامات و صاحب منصبان، تلگرافخانه ها، توپ مروارید و توپخانه، سفارتخانه ها و کنسولگری های خارجی به ویژه روس و انگلیس، صندوق عدالت، قهوه خانه شاه، برخی مدارس معروف دینی برای مکان های بست و بست نشینی استفاده می شد. تلاش هایی از سوی برخی مقامات و رجال برای تحدید بست نشینی صورت گرفت. محمدشاه و صدراعظمش حاج میرزا آقاسی، هر چند به ظاهر و با فشار بریتانیا، اقداماتی برای محدود کردن بست انجام دادند، اما نتیجه ای در بر نداشت. تلاش های نیز از سوی ناصرالدین شاه و صدراعظمش امیرکبیر در این مورد صورت گرفت و امیر کبیر توانست برای مدت کوتاهی، نزدیک دو سال، آیین بست را بشکند و در زمان صدارت ایشان از تعداد اماکن بست کاسته شد. اما این تلاش ها نیز مثمرثمر واقع نشد و پس از قتل امیر بست نشینی دوباره رونق گرفت. در اواخر سلطنت مظفرالدین شاه این رسم و شیوه، شکل سیاسی و اجتماعی بخود گرفت و به صورت تحصن نمایان شد و در مهمترین تحولات سیاسی و اجتماعی آن دوره، یعنی انقلاب مشروطیت نقش شایانی ایفا کرد. طبقات مختلف جامعه به این اقدام دست می زدند. مقامات دولتی و شاهزادگان، روحانیون، تجار، نظامیان، دهقانان و طبقات پایین جامعه از جمله نوکران و غلامان و رعایا برای رسیدگی به عرایض و خواسته هایشان و یا برای رهایی از مجازات از این شیوه استفاده می کردند. بست نشینان به طور عمده، افراد و اشخاص مورد غضب و تحت پیگرد شاهان و حکام و اربابان، مخالفان و اعتراض کنندگان به عملکرد حکام، قاتلان، شورشیان، بدهکاران، ورشکستگان، فراریان از تحمیل مالیات‎های سنگین دولتی، متقاضیان مقرری و مواجب، بستگان(زنان و فرزندان) مجرمان و ستمدیدگان و دادخواهان بودند. هر کدام از آنان هدف خاصی را دنبال می کردند، برخی از بست نشینان مظلومان و دادخواهان واقعی محسوب می شدند که در راستای استیفای حقوق فردی و اجتماعی خود به این اقدام دست می زدند و پناه گرفتن آنان در جلب نظر حکومتگران، دستیابی به اهداف و احقاق حقوق و رهایی از مجازات های ناعادلانه، کمابیش موثر بود. عده ای دیگر از بست نشینان در زمره مجرمان خطرناک، شورشیان، قانون شکنان و متجاوزان به حقوق فردی و اجتماعی بودند، و ورود آنان به اماکن بست، به طور حتم، موجبات رهایی آنان از مجازات نمی شد و با برخورد حکومت مواجه می شدند. مهمترین اقدام در این خصوص از سوی ناصرالدین شاه روی داد و آن شکستن بست سید جمال الدین اسدآبادی در حرم حضرت عبدالعظیم الحسنی(ع) بود. بست نشینی و تحصن بعد از انقلاب مشروطیت همچنان ادامه یافته و تأثیر خود را در رویدادهای تاریخی کشورمان به جای گذاشته است.