نام پژوهشگر: سیدعلی میرصادقی
سیدعلی میرصادقی مهین نسترن
الگوی برنامه ریزی توسعه زمین شهری طی دو قرن اخیر، متأثر از طرح ها و برنامه های ارائه شده بر الگوی توسعه زمین، شاهد تغییرات نظری و روشی گسترده ای بوده است. محدودیت ها و ضعف های مطرح شده برای فرایند های برنامه ریزی، در وهله اول معطوف بر فقدان جامع نگری و درنظر نگرفتن تمامی ابعاد توسعه زمین در الگوها بوده است؛ در سیر تحول این فرایندها، رویکردهای نوین معطوف به مکانیسم هدایت توسعه زمین، عمدتاً متوجه ابعاد گوناگون توسعه زمین و مدیریت تعامل آنها با یکدیگر بوده اند. تفکر امروزه در توسعه شهری این است که شهرها باید هر اندازه امکان دارد با محیط زیست طبیعی سازگار باشند و در حفظ تعادل چرخه حیات عمل کنند. به عبارت دیگر، شهرها باید به سوی پایداری گام بردارند و به توسعه پایدار شهری توجه نمایند. با این توضیحات الگوی رشد افقی شهر (sprawl) نمی تواند با توسعه پایدار شهری سازگاری داشته باشد، زیرا این نوع توسعه بی رویه مسافت زیاد میان محل سکونت، محل کار، مراکز تجاری و مراکز تفریحی را پدید می آورد و در نتیجه این مسافت زیاد، وابستگی بیشتری به خودروهای شخصی را ایجاد می کند؛ همچنین توسعه بی رویه، افزایش هزینه های احداث زیرساخت های ضروری مانند جاده، شبکه آب و برق، فاضلاب و… را پدید می آورد. تمام این عوامل در حالی است که این نوع توسعه شهری در مسیر خود به اراضی مرغوب کشاورزی تجاوز کرده و آنها را زیر ساخت و سازهای شهری بی برنامه قرار می دهد. یکی از جریانات و رویکردهای با اهمیتی که در پی مدیریت رشد محدوده های شهری مطرح شد، رشد هوشمند است. اصول رشد هوشمند را به طور خلاصه می توان به این گونه بیان کرد: استفاده کارآمد از منابع زمین، استفاده کامل از خدمات شهری، اختلاط کاربری ها، گزینه های متنوع حمل و نقل، توسعه و تقویت اجتماعات موجود، و... . روش ها و ابزارهای متعددی نیز برای به مرحله اجرا درآوردن اصول و معیارهای رشد هوشمند وجود داشته، که روش پهنه بندی بخشی یکی از آنهاست. در این سیستم سکونتگاه ها بر اساس میزان و شدت هویت شهری خود از روستایی تا شهری دسته بندی می شوند. هر کدام از بخش منطقه ها شامل عواملی می شوند که مشخصه مکانی، آنها را تعریف می نماید. در واقع این سیستم چارچوبی است که طیف مداومی از سکونتگاه ها از طبیعی ترین تا شهری ترین را مشخص می کند. در این پژوهش و در بخش مبانی نظری، دو الگوی رشد هوشمند و پهنه بندی بخشی، به عنوان دو شیوه تحلیل نظام کاربری زمین و پهنه بندی به منظور برنامه ریزی توسعه شهری مورد مطالعه قرار گرفته اند. سپس با بررسی شهر کاشان (به عنوان یک شهر متوسط)، پس از شناخت وضع موجود این شهر، الگو و نظام کاربری زمین آن، مورد تحلیل و پهنه بندی قرار گرفته و سپس، برای هر یک از پهنه ها، مبتنی بر اصول ده گانه رشد هوشمند، راهبردها و راهکارهایی جهت هدایت برنامه ریزی توسعه وضع گردیده است. در این تحقیق تلاش شده با استفاده از ماتریس انطباق، اصول ده گانه رشد هوشمند را در پهنه های روش پهنه بندی بخشی، جهت تهیه راهبرد توسعه مورد تحلیل و آزمایش قرار دهد.