نام پژوهشگر: مریم جعفری مرتضی نژاد

تاثیرونقش آمریکا بر روابط اقتصادی-سیاسی جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده علوم سیاسی 1392
  مریم جعفری مرتضی نژاد   رضا جلالی

سقوط شوروی، دوران جدید و تحولی بنیادین در تمامی ابعاد ، در روابط بین الملل ایجاد نمود. .از زمره این تحولات ساختاری می توان به ماهیت دگرگون شده نظام توزیع قدرت در سطح جهانی، شکل جدید مناسبات منطقه ای، اهمیت یافتن بیشتر عنصر اقتصادی درروابط بین کشورها ، افزایش تعداد بازیگران دولتی در جوامع بین المللی و پر رنگ تر شدن نقش قومیت ، مذهب و خرده ناسیونالیسم اشاره کرد. در واقع پس از فروپاشی شوروی - به عنوان یک ابر قدرت - یک خلا بزرگ در منطقه ایجاد گردید و بدنبال آن منطقه آسیای مرکزی و قفقاز ، با داشتن پتانسیلهای لازم از حیث اقتصادی و سیاسی ، سیل توجهات کشورهای همسایه ای چون ایران وترکیه و نیز قدرتهای بزرگی نظیر ایالات متحده و اروپا را به سوی خویش معطوف نمود. در واقع پس از فروپاشی شوروی، ایالات متحده از یکسو پس از سالها رقابت با رقیب و دشمن دیرینه خویش ، عرصه را خالی یافته و خود را تنها در میدان می بیند واز سوی دیگردنباله روی از نظریه های تئوری پردازان خویش همچون میکندر و اسپایکمن در خصوص تئوری "قلب زمین" ، اهمیت این مناطق، برای رسیدن به منابع سرشار انرژی جهت تأمین نیازمندیهای غرب و البته حاکم نمودن نظم نوین جهانی ، آنچنان که مد نظر خویش می باشد ، را پی گیری نموده است .بخصوص پس از اشغال کویت و پس از آن حوادث 11 سپتانبر، با اسفاده از تئوریهای نو محافظه کاران ، با شعارهای مبارزه با تروریسم و دموکراتیزه کردن این مناطق در پی اهداف دراز مدت خویش می باشد. باید توجه داشت که این اهداف ، سیاستهای کلان ایالات متحده را در سطح بین الملل تشکیل می دهند وتنها به منطقه آسیای مرکزی وقفقاز محدود نمی باشد ، چنانچه آمریکا همین اهداف را ، بلکه بصورت گسترده تری در خاور میانه و در چهارچوب" طرح خاور میانه بزرگ" به اجرا در آورده است. بنابراین سیاستهای آمریکا در آسیای مرکزی و قفقاز نیز تابعی از همان سیاستهای کلان نگر ایالات متحده می باشد. اما از آنجا که موضوع مورد پژوهش، تاثیر آمریکا بر روابط اقتصادی-سیاسی ایران و جمهوری آذربایجان است آمریکا مایل نیست تا زمانی که مشکلات تهران – واشنگتن حل نشده است ایران بتواند مناسبات خود را با آذربایجان گسترش دهد . به همین دلیل از تمامی امکانات خود بهره می گیرد تا با تهدید و تطمیع، آذری ها را به تجدید نظر در مناسباتشان به ایران ترغیب کنند . آمریکا در این مورد دو سیاست متفاوت را درپیش گرفته است از یکسو با ایرانی های مخالف مقیم آذربایجان ارتباط برقرار می کند و از سوی دیگر به دنبال گرفتن امتیاز ایجاد پایگاه نظامی در این کشور است تا بتوانند از نزدیک بر خزر و ایران کنترل داشته باشد. از سوی دیگر آمریکا بخوبی آگاه است ، منطقه قفقاز و وجود نفت در دریای مازندران بستر مناسبی برای بهره مندی اقتصادی ، توسعه نفوذ فرهنگی و جغرافیای جمهوری اسلامی است . به ویژه آن که ایران میان دو انبار نفت جهان قرار دارد . در حالی که آمریکا به هیچ وجه مایل نیست ، پیش از حل مسائل موجود ، از سد آن کشور بگذرد. از این رو آمریکا درصد است از طریق لوله های نفت ، تحریم های اقتصادی ایران – تحریم ایران توسط ایالات متحده سیاست چندان جدیدی نیست و بخشی از سیاستهای مهار ایران است که هدفهایی چون تضعیف قدرت ایران و جلوگیری از رشد داخلی و خارجی این کشور را دنبال می کند – میدان دادن به نمونه های جایگزین سیاسی و ایدئولوژیک (ترکیه بجای ایران و روسیه ) بهره مندی های ایران را از این منطقه به حدااقل برساند. به هر حال ،سیاست خارجی آمریکا جهت جلوگیری از نفوذ ایران در منطقه را می توان در موارد ذیل بیان نمود : 1)تخریب چهره نظام جمهوری اسلامی ایران در نزد ملل منطقه 2)جلوگیری از همکاری های سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی با ایران 3)تلاش برای ارائه مدل و الگوی مورد نظر آمریکا برای کشورهای منطقه 4)مخالفت با عبور خطوط انتقال انرژی حوزه دریای خزر از ایران به بازارهای جهانی همچنین با وارد ساختن اتهاماتی نظیر دخالت ایران در فعالیتهای تروریستی ، نادیده گرفتن حقوق بشر و خرید های بزرگ تسلیحاتی و تاکید بر عدم موفقیت ایران در عرصه های مختلف سیاسی و اقتصادی ، خواستار آن است که بتواند زمینه را برای دوری این ملت از ایران را فراهم سازد . بطور خلاصه اهم اهداف، منافع و راهبردهای آمریکا از حضور در آذربایجان عبارتند از: الف - مهار ایران و روسیه : جمهوری آذربایجان ازپنج عنصر مهم ژئوپلتیکی برخوردار است که هرکدام ازعوامل یا مجموعه ای از آنها می توانند برای بازیگران فعال در این کشور از اهمیت بیشتری برخوردار باشند. این عوامل عبارتند از: 1- خطوط انتقال انرژی: متحدان جمهوری آذربایجان عبارتند از آمریکا ، اتحادیه اروپا ، ترکیه و گرجستان و رقبای آنان روسیه و ایران هستند. 2- تقسیم دریای خزر: متحدان جمهوری آذربایجان، روسیه، قزاقستان، ترکیه و ایالات متحده هستند ورقبا ایران و ترکمنستان هستند و اتحادیه اروپا بی طرف است. در این مورد ویژه، متحدان آذربایجان همه متحد یکدیگر نیستند 3- قره باغ کوهستانی: تنها متحد واقعی جمهوری آذربایجان ترکیه است و رقبای آن ارمنستان، روسیه و ایران هستند. آمریکا و اتحادیه اروپا از سویی به سبب فعالیت لابی قدرتمند ارمنی و از سوی دیگر به منظور از دست ندادن منابع نفت آذربایجان تلاشهایی جهت حل این مناقشه بعمل آورده اند که تا کنون ناکام مانده است . 4- ترویج دموکراسی: متحدان اصلی جمهوری آذربایجان ایران و روسیه هستندو رقبای آن آمریکا، گرجستان واتحادیه اروپا می باشند. 5- آذربایجان جنوبی: متحدان جمهوری آذربایجان ،ترکیه، آمریکا واتحادیه اروپا می باشند و رقبا ایران و ارمنستان می باشند. همانگونه که ملاحظه می شود در اکثر موارد فوق الذکر، ایران و روسیه در مقابل سیاست های منطقه ای ایالات متحده قرار گرفته اند. به عبارت دیگر دیپلماسی و خط مشی های سیاسی ایالات متحده در جمهوری آذربایجان همواره در راستای مواجه وکنترل ایران و روسیه بوده است. هم اکنون آمریکا با اجرای پروژه های خط لوله باکو-تفلیس-جیحان و نیز انتقال گاز شاه دنیز خواهان کاهش تراتزیت و کنترل ایران و روسیه بر منابع نفت و گاز آذربایجان است .آمریکا با پرداخت هزینه های سنگین خواهان جدایی ایران از آذربایجان است چرا که آذربایجان به عنوان منبع مناسبی جهت تغذیه انرژی ایالات متحده به شمار می آید. .(مهار ایران و روسیه). ب- مهار اسلام گرایی و جلوگیری از رشد اسلام خواهی: مخالفت ایالات متحده با رشد اسلام گرایی به دو عامل بر می گردد: الف- تئوری مخالفت گسترش اسلام در جوامعی که مسیحیت حضور داشته و به عبارتی دیگر همان تئوری معروف صلیبیون در مقابل اسلام، ب- باور به این اصل که اسلام با دموکراسی سنخیتی نداشته ومانعی در جهت استقرار دمکراسیدر جوامع امروزی است. ج – اهمیت انرژی و انتقال آن به غرب: یکی از مهمترین اهداف ایالات متحده، که تنها مختص حوزه آسیای مرکزی وقفقازنبوده،بلکه درخاور میانه نیز(در پوشش طرح خاورمیانه بزرگ ) بدنبال آن می باشد، مسئله انرژی و نفت و گاز این مناطق و انتقال آنها به غرب می باشد.قسمت عمده ای از منابع نفت و گاز جهان در مناطق یاد شده ودر کشورهای واقع در این مناطق می باشد . لازم به ذکر است که آمریکا بدنبال کاهش روابط اقتصادی ایران و جمهوری آذربایجان یا کشورهای قفقاز می باشد و سیاست آن در این خصوص اعمال شیوه های پاداش ،تنبیه و مجازاتهای غیر خشونت آمیز ، است که یکی دیگر از اهرمهای نفوذ سیاست خارجی خود کرده ،این کشور با اعمال مجازاتهای اقتصادی و عدم همکاری با کشورهای غیر همراه و دادن کمک های اقتصادی و عدم ایجاد مانع در سرمایه گذاری کشور همراه، جمهوری های منطقه علی الخصوص جمهوری آذربایجان را به عدم همکاری با ایران را تشویق می کند. که با تحقیق در روابط اقتصادی دو کشور میبینیم که ایالات متحده نتوانسته کاری از پیش ببرد چرا که تراز تجاری ایران و جمهوری آذربایجان سیر صعودی دارد. از سوی دیگر ایالات متحده نیز بدلایلی که شرح آنها قبلا بیان گردیده (منجمله حاکم شدن بر منطقه اوراسیا و قلب زمین، مهار سیاستهای ایران و کاهش دامنه سلطه و نفوذ روسیه در این منطقه، استفاده ازمنابع انرژی خزر، ایجاد بازار مناسب جهت ارائه کالا و خدمات، استققرار پایگاه نظامی به جهت حمایت نظامی از اهداف سیاسی خویش در منطقه و استفاده از این منطقه به عنوان محلی در جهت برنامه ریزی و مقابله با اسلام بنیاد گرایانه و .......) همواره سعی نموده که از فرصتهای بدست آمده استفاده نموده و در جهت بسط سیاستهای خویش در این منطقه اقدام و حضور هژمونیک خویش را در سطح مناطق حساس تقویت نماید.