نام پژوهشگر: آصف رستم نژاد
آصف رستم نژاد محمود نوالی
مسئله ی مرگ از دیرباز یکی از پیچیده ترین و مهم ترین دغدغه های فکری انسان ها بوده است. در این پایان نامه تلاش بر این است که مرگ اندیشی و مسئله جاودانگی از نگاه دو فلیسوف یعنی اونامونو و هایدگر بررسی شود و نظرهای این دو در این باره ارائه شود تا مخاطب افزون بر آشنایی تخصصی با اندیشه های این دو فیلسوف، بر پایه ی دانش و پیش زمینه هایش به نتیجه ای درخور درباره ی این موضوع مهم دست یابد. اونامونو در کتاب درد جاودانگی با روش اگزیستانسیالیستی نشان می دهد، که تشنه جاودانگی است و شوق و عطش بی پایان به نامیرایی دارد.او به دنبال جاودانگی ای است که ادامه همین حیات کنونی باشد. اما عقل در این باره نمی تواند به او کمک کند؛ به ایمان پناه می برد. بنا به عقیده ی او تنها خداوند می تواند ضامن بقا و نامیرایی ما شود. اگر خدا باشد، به تبع او وجودی ابدی خواهیم داشت. هایدگر در کتاب وجود و زمان می کوشد تا با روش پدیدارشناسی مرگ را تحلیل کند. تنها دازایناست که به نیستی خود می اندیشد و مرگ اندیش است.او مرگ را آخرین امکان دازاین می داندکه با آن هستی دازاین پایان می پذیرد. دازاین در ارتباط با وجود و کشف حقیقت مرگ اصالت می یابد. در غیر این صورت دچارروزمرگی می شود،هویت اصلی اش را گم می کند، تحت حاکمیت دیگران قرار می گیرد، و در نهایت از خود بیگانه می گردد.اما مرگ آدمی را به پایان پذیر بودن زندگی آگاه می سازد و او را متوجه ابعاد وجودی خویش می کند. در پایان تطبیق بین آرا دو متفکر در خصوص مرگ و جاودانگی انجام گرفته است.