نام پژوهشگر: محسن احمدوندی پیرمزدی
محسن احمدوندی پیرمزدی غلامحسین غلامحسین زاده
چکیده یکی از پیامدهای پیوند شعر و روایت، پیدایش شعر روایی است. شعر روایی، در یک تعریف ساده به شعری گفته می شود که داستانی را نقل می کند. سابقه ی شعر روایی در ایران به روزگار پیش از اسلام می رسد و در دوره ی اسلامی نیز تقریباً از آغاز شعر فارسیِ دری، در منظومه های حماسی و بعدها در منظومه های غنایی و تعلیمی رواج داشته است. اگر چه روایت در پهنه ی شعر فارسی، بیشتر با قالب مثنوی همراه بوده است؛ اما منطق روایت می تواند در هر قالبی کاربرد داشته باشد. یکی از این قالب ها، غزل است. غزل روایی، غزلی است که شاعر در آن به نقل مجموعه رخدادها و کنش هایی می پردازد که با هم رابطه ی علّی- معلولی و زمانی دارند و توسط شخص یا اشخاصی، در بسترِ مکان تجربه می شوند. گرایش غزل فارسی به سمت و سوی روایت، در چهار دوره برجسته تر است: 1. غزلواره های دوره ی سامانی و غزنوی که به صورت تغزّل در صدر قصاید قرار می گرفتند. 2. غزل های قلندری و عرفانی دوره ی سلجوقیان و مغول. 3. غزل مکتب وقوع. 4. غزل دوران معاصر. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و با رویکرد دیالکتیکی و گرایش به سبک و فرم، در پی بررسی و تحلیل سیر غزل روایی معاصر (پس از مشروطه تا انقلاب اسلامی) است. به همین منظور، اشعار چهل و پنج غزل سرای معاصر از این منظر مورد بررسی قرار گرفته است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که غزل روایی در دوران معاصر، از سیری صعودی برخوردار بوده است. بوطیقای نیما و اصل تجربه گرایی را می توان عوامل موثر بر سیر صعودی غزل روایی دانست. اغلب غزل های روایی معاصر دارای مضامینی عاشقانه و رمانتیک هستند و مضامین عارفانه، فلسفی، اجتماعی- سیاسی و تعلیمی از دیگر مضامین به کار رفته در آنها می باشند. واژگان کلیدی: غزل، روایت، غزل روایی، شعر معاصر فارسی