نام پژوهشگر: حسین جلینی
حسین جلینی میرطیب موسوی
بروز انقلاب های مردمی در شمال آفریقا و منطقه خاورمیانه از مهمترین تحولات بین المللی در چند دهه اخیر به حساب می آید. اهمیت این تحولات به حدی است که برخی آن را از حیث توان تأثیر گذاری بر ترتیبات بین المللی با تحولات تاریخی چون فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی یا ریزش دیوار برلین مقایسه کرده و برخی دیگر برای توصیف اهمیت و حساسیت آن از عناوینی چون «سونامی سیاسی»،« بهار عربی» یا «بیداری اسلامی» استفاده کرده اند. در این میان،ترکیه از جمله بازیگرانی است که نقش پر رنگی در تحولات اخیر منطقه داشته است. از یک سو،الگوی دموکراسی ترکیه (بویژه مبتنی بر تجربه ها و موفقیت های حزب عدالت و توسعه)به عنوان الگویی موفق در تلفیق اسلام و دموکراسی در بخش قابل توجهی از افکار عمومی و نخبگان جهان عرب مطرح شده که این امر به موازات بهره گیری ترکیه از ابزار میانجیگری ،به افزایش قدرت و نفوذ منطقه ای ترکیه کمک شایانی نموده است.در این میان یکی از مهمترین تحولاتی که سیاست خارجی ترکیه در قبال تحولات خاورمیانه را بشدت تحت تاثیر قرار داده است تحولات مربوط به سوریه و ورود ترکیه و دامن زدن این کشور به بحران سوریه از طریق حمایت از گروههای مخالف نظام حاکم بر سوریه می باشد که این امر باعث تضاد سیاست خارجی این کشور با منافع کشورهای منطقه ای چون نظام حاکم سوریه، عراق، جمهوری اسلامی ایران، روسیه وبرخی قدرت های فرامنطقه ای چون چین را موجب شده است. باتوجه به اهمیت نکات یاد شده، این نوشتار در پی واکاوی واقع بینانه اهداف و مواضع متناقض آنکارا در قبال تحولات اخیر منطقه خاورمیانه و نیز پیامدهای اتخاذ این مواضع برای دولت ترکیه است تا در نهایت، درک بهتری از جهت گیری های سیاست خارجی کنونی ترکیه حاصل شود .