نام پژوهشگر: زینب ستوده معین
زینب ستوده معین هاشم هاشم نژاد
آنچه در این مجموعه به بحث به بهانه معماری ، معماری نه به معنای خاص این حرفه است و نه جدا از مسائل زندگی شهری ، که در مفهوم ویژه معماری نمی گنجد بلکه به معنای عام و مرتبط با زندگی ودرک آن توسط مردم است . زندگی فردی و اجتماعی ، امروزه عمدتا در رابطه با دو نوع آموزش ناخود آگاه شکل می گیرد: نوع اول:آموزش مستقیم از طریق وسایل وامکانات انتقال مفاهیم به صورت جمعی است .کتاب ، مجلات ، روزنامه ،رادیو ، تلویزیون ، مکالمات روزمره (تصادفا در تاکسی) ویا بنا بر یک موقعیت پیش بینی شده مثلا در یک مهمانی ، آموزشهای ذهنی مستقیم را سبب می شوند که افراد و گروها ، بنا بر حساسیت هاو میل های درونی خود آن را کسب می کنند .با توجه به اینکه این موارد ، آموزش های ناخودآگاه را ، نسبت به آموزش هایی که با خواست شخصی به دنبال آنها می رویم ، به ما می دهند ، خارج از کنترل ما هستند بدون اختصاص وقت خاصی برای آموزش ، بلکه در متن زندگی روزمره و عادی به سهولت کسب می شوند؛ در جهت رشد فرهنگی و خواه بر خلاف آن. نوع دوم،آموزشی عینی است در کنار آموزشهای فوق.فضاهای معماری و شهری که حرکات و سکون های زندگی شهری در قالب ها و روابط درونی و بیرونی آن جای می گیرد . از لحاظ شکل فضا ، نوع ارتباط و نظم خاص و یا بی نظم بودن ، تاثیرات عمیقی بر زندگی فردی و اجتماعی ما دارند.هر چند که در برابر تحمیلات فرهنگی آموزشهای نوع اول ، به دلیل مستقیم بودن ، تنوع و تضاد برخی آموزشها با دیگری، مقاومت فردی و اجتماعی چندان مشکل نخواهد بود و زمینه برای تفکر در انتخاب وبذیرش وسیع تر است. اما در برابر آموزش های نوع دوم، مسئله به صورت دیگری طرح می شود.از یک سو غالب های مسلط فرهنگی و اقتصادی و امکانات و مقتضیات مربوط به زمان و مکان، در یکنواخت کردن شکل کیری فضاهای معماری وشهری، تحمیلات وتاثیرات بسیار زیاد دارند واین یکنواختی همراه با زمینه برخورد وسیعی که همواره میان انسان وفضای معماری وجود دارد باعث میشود که خلق و خوی ما آنچنان با آن هماهنگ گردد که هیچ نوع آموزش دیگری این همه عمیق ومتاثر نمی تواند باشدو از سوی دیگر تاثیرات این نوع آموزش به دلیل غیر مستقیم بودن ناخودآگاه ومقاومت ناپذیر است تا آن جا که ما غالبا متوجه این تاثیرات نمی شویم . حال سئوال این است که آیا باغ کتاب به عنوان یک فضای شهری در مقیاس محله می تواند بستری باشد برای هر دو نوع آموزش ( ذهنی مستقیم و عینی) که بتواند موجب گفتگوی خلاق بین شهروندان و شهر شود و تجربه های اجتماعی در مقیاس های مختلف صورت گیرد به گونه ای که حوادث با مکان درآفرند و مکان خاطره های جمعی شهروندان را در خود انباشت نماید و فضا بتواند نمایش بسیار قوی پیدا کند که در تمایلات و نیاز های اساسی شهروندان در نظر گرفته شده و او نقش خودرا به عنوان بازیگر اجتماعی در تولید و بازتولید فضای اجتماعی ، فضای شهری و حیات مدنی ایفا کند. (افسرمنش تهرانی ،مسعود،مجله سوره بهمن 69)