نام پژوهشگر: سمیه بیگلری حیدرآبادی
سمیه بیگلری حیدرآبادی محمد مراد ایرانی
در ادب فارسی شاهنامه ی فردوسی، به عنوان بزرگترین اثر حماسی ملّی، نمودگار چهره ی قهرمانان و ضدِّ قهرمانان بسیاری است که رودرروی یکدیگر قرارمی گیرند. این تحقیق درپیِ رسیدن به این اهداف و پاسخگویی به این پرسش ها می باشد: 1. چگونگیِ روند قهرمان سازی در حماسه برپایه ی شاهنامه ی فردوسی، 2. یافتن ریشه ی تقابل های میان قهرمانان شاهنامه و آیا رابطه ا ی میان این تقابل ها و نبرد اسطوره ای میان نیروهای خیر(اهورامزدا) و نیروهای شر (اهریمن) وجوددارد؟ 4. ارائه ی یک تقسیم بندی نو و جامع بر اساس کارکرد و خویشکاری بنیادین قهرمانان شاهنامه و 5. تقسیم بندی رویارویی های قهرمانان شاهنامه و ارائه ی یک ساختار و تحلیل نو از تقابل میان قهرمانان شاهنامه. برای رسیدن به اهداف مطرح شده، نخست به چگونگی حضور قهرمانان در عرصه ی حماسه ی شاهنامه پرداخته شده است. همچنین با ریشه یابی اسطوره ی تقابل میان خیر و شر، نشان داده شده که تقابل میان قهرمانان و ضدِّ قهرمانان شاهنامه، رابطه ای عمیق و زیرساختی با این اسطوره ی بنیادین دارد. در فصل سوّم قهرمانان شاهنامه در یک تقسیم بندی نسبتاً جامع، براساس کارکرد و نقشی که در شاهنامه دارند، در گروه هایی چند شاخه ای قرار گرفته اند. در نهایت، و در فصل پایانی، رویارویی میان قهرمانان شاهنامه، در سه گروه مجزا و بر اساس یک الگوی نمادین تقسیم بندی گشته و هر رویارویی جداگانه مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. این تحقیق نتایج زیر را به همراه داشته است: 1. قهرمانان از دو طریق پا به عرصه ی حماسه می گذارند: ازدنیای اسطوره، یا از درون تاریخ و دوران پهلوانی/قهرمانی، 2. ریشه ی تقابل و رویارویی میان قهرمانان و ضدِّقهرمانان شاهنامه به تقابل اسطوره ای میان جبهه ی خیر و جبهه ی شر بازمی گردد، 3. قهرمانان شاهنامه در عرصه ی حماسه از نقش و کارکردی یکسان برخوردار نیستند. بلکه هر قهرمانی، در دو گروه بزرگِ قهرمانان جبهه ی خیر(ایرانی) و جبهه ی شر(انیرانی) دارای کارکرد و خویشکاریِ بنیادین خویش است. 5. تمامی تقابل های بنیادین میان قهرمانان شاهنامه در پیوند با یکدیگر و بر اساس یک الگوی مشترک بر مبنای بُرهه های سرگذشت قهرمان، در در سه گروه جداگانه قابل بررسی و تحلیل هستند.