نام پژوهشگر: نوید بهتویی
نوید به تویی کامران سپهری
این پژوهش به دنبال پیدا کردن نقاط بسته شدن نطفهی نگرش نوگراست، و به دنبال پاسخ این پرسش که میل به تغییر و ساختارشکنی سنتها و قبای مدرنیته پوشیدن در این درامها و تراژدیها که میتواند به نوعی زهدان ذهن معطوف به تحول و نوگرای جامعه را بارور کند، از کجا بریده و دوخته می شود و با چه المانها و رویکردهایی به تن تفکر ناخودآگاه و خودآگاه جامعه پوشانده می شود. نگرش مدرن ذره ذره رشد می کند و بال و پر می گیرد جامعه مدرن نیز ذره ذره شکل می گیرد، در تقابل نگرش مدرن و نگرش سنتی بازیابی و تثبیت نگرش نوگرا پیمایشی و لایه لایه است، نگرش مدرن اندکی تغییر و دگر اندیشی را می پیماید گرچه از پای می ایستد اما المان های نوگرای خود رابرجای می گذارد و اندکی از محورهای گفتمان قهری – حکمی و نگرش سنتی را هم محور با خود می کند به همین دلیل تا پویشی دیگر و پیمایشی دیگر صورت پذیرد و لایه ای دیگر به نگرش نوگرا اضافه نماید. برای ساخت دنیایی با مولفه های نونگر نیاز به بازوی است، بازویی که هم توان ایستایی در برابر قوای قهریه در نگرش سنتی را داشته باشد هم توان گفتمانی تبادلی، این مهم در نقطه ی دو رگه ای شکل می بندد. تقابل سنت و مدرنیته به طور ذاتی دارای نشانگان تئاتریکالیته است. از این رو به دنبال اثبات اولین خاستگاه، تئاتریکالیته است و یافت نشانگان تئاتریکالیته به معنای تئاتری بودن یک فضا در متن یک نمایشنامه و پیشا متن آن. از بررسی یک روایت یکسان اسطوره پرداز با دو رویکرد و برهه زمانی متفاوت یعنی نگرش سنتی کلاسیک و نگرش مدرن معاصر می توان به مداقه این موضوع و جنبه های تئاتریکالیته، امر نمایشی و نقاظ تعلیق در بستر ادبیات و درام اسطوره پرداز و تاثیر آن ها بر جامعه پیرامون پرداخت.