نام پژوهشگر: فرزانه مهدوی
فرزانه مهدوی غلامحسین غلامحسین زاده
اگر ادبیات را بر ساخته زبانی بدانیم که باید تفسیر شود و روانکاوی را دانشی توانا بر تفسیر بخشی از جنبه های آن به شمار آوریم، در خواهیم یافت که رابطه روان کاوی و ادبیات می تواند رابطه دو نیروی همکار باشد برای کشف دنیایی که در زیر زبان آثار ادبی، ناشناخته و پنهان مانده است. بر این اساس محققان زبان فارسی تاکنون تحقیقات بسیاری در زمینه های مختلف ادبی از جمله نقد روانشناسانه انجام داده اند که به انتشار کتب و مقالات فراوانی نیز منجر شده است، از این روی تحقیق حاضر با بررسی تحقیقات صورت گرفته در این زمینه (کتاب، مقاله و مصاحبه) با استفاده از روش تحلیلی _ توصیفی به این نتیجه رسیده است که کسانی که به این تحقیقات دست یازیده اند، بیشتر از نظریه های فروید (14/7)، لاکان (23/2)، آدلر (89/0) و بخصوص یونگ (46/79) در نقد آثار ادبی استفاده کرده اند، و سیر این تحقیقات در نزدیک به یک قرن اخیر (تا سال 1390) به جزء بعضی از مقاطع کوتاه زمانی رو به گسترش بوده، اگرچه روند گسترش آن تا قبل از سال 1370 بسیار کند بوده، اما از این سال به بعد به خصوص در فاصله زمانی سال های 1380 تا 1390 ما شاهد تحول شگرفی در زمینه تحقیقات منتشر شده نقد ادبی روانشناسانه هستیم. بررسی های ما نشان می دهد که در این مدت شاهنامه، مثنوی و بوف کور، بیش از سایر آثار ادبی بر مبنای نظریه های روان شناختی نقد و تحلیل شده اند، و مهمترین دستاوردهای این نوع تحقیقات در زبان فارسی، کمک به آشکار کردن جنبه های درونی آثار ادبی، و شناساندن بهتر و دقیق تر نوع نگرش پدیدآورندگان آن ها، و فراهم کردن زمینه درک و فهم هر چه بیشتر و بهتر آثار ادبی فارسی بوده است. کلید واژگان: نقد ادبی، نقد روان شناختی، یونگ، فروید، آدلر، لاکان
فرزانه مهدوی فرزانه میکائیلی منیع
این پژوهش با هدف تعیین رابطه کیفیت زندگی، راهبردهای مقابله ای با میزان امید به زندگی در خانواده های کودکان مبتلا به اوتیسم انجام شد. برای این منظور 70 خانواده کودک مبتلا به اوتیسم به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های کیفیت زندگی، راهبردهای مقابله با استرس و امید به زندگی میلر استفاده شد. داده های بدست آمده با استفاده از روش همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون گام به گام در نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج بدست آمده نشان داد که متغیرهای پیش عملکرد اجتماعی، شادابی و نشاط، نقش احساسی، رفتار اجتنابی و مساله مداری قادرند تغییرات امید به زندگی را پیش بینی کنند. علاوه بر این نتایج حاکی از آن بود که بین سلامت جسمی، سلامت روان، درد جسمی، شادابی و نشاط، نقش احساسی، عملکرد اجتماعی و سلامت عمومی، رفتار اجتنابی و راهبردهای مقابله ای با امید به زندگی رابطه معنادار وجود دارد.