نام پژوهشگر: سمانه نیازخانی
سمانه نیازخانی غلامرضا کاظمیان
در جهان امروز شهرهای بزرگ یا کلانشهرها، اهمیت و جایگاه ویژه ای در شکل گیری جریان های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و تکنولوژیکی دارند و عملاً به کانون های پویایی، تولید و توسعه اقتصادی، اجتماعی جهان معاصر تبدیل شده اند.تهران با وجود اینکه کلانشهر است و از جهاتی جهانی نیز هست،اما هنوز نمیتوان آن را از نظر شبکه فشرده اقتصاد سرمایهداری(تجمع فعالیتهای عظیم سرمایهگذاری و بازرگانی،شرکتهای بزرگ خدمات تخصصی پرارج، بانکهای جهانی، بازارهای سهام جهانی و بالاخره مراکز متمرکز فرماندهی شرکتهای جهانی و عرضه محصولات و نوآوریهای جهانی) ، و نیز از نظر شبکههای جهانپیما،جزو جهان شهرها به شمار آورد و در آن،تراکم زمان و مکان را-مثل سنگاپور،کوالالامپور،دوبی و .... لمس کرد. امروزه بهبود محیط کسب و کار به عنوان یک راهبرد شناخته شده اقتصادی مد نظر قرار می گیرد . از دید برخی صاحب نظران، این راهبرد، مکمل و حتی پیش نیاز راهبرد خصوصی سازی است؛ اینان بر این باورند رفع موانع بخش خصوصی یا همان بهبود محیط کسب و کار باید جایگزین خصوصی سازی شود؛ اساساً روح این استراتژی غیرمداخله گرانه دولت، بر مبنای شرایط مطلوب محیط کسب و کار است و بر نوآوری و کارآفرینی برای پیشبرد اقتصاد استواراست . این پژوهش در پی یافتن راهبردهایی است که متکی بر «نوآوری» که یک منبع بومی و با مستعد سرمایه گذاری و گسترش است، بتوانند در بهبود فضای کسب و کار تهران موثر باشند. پژوهش حاضر در راستای پاسخگویی به سه سوال در حوزه های نظری و کاربردی صورت گرفته است: سوال اول) نقش مدیریت استراتژیک نوآوری در حوزه کسب و کار بر ارتقای جایگاه اقتصادی کلانشهر تهران چیست؟ سوال دوم) نظام مدیریت شهری برای ارتقای جایگاه اقتصادی کلانشهر تهران در حوزه کسب و کار از چه ابزارهایی می تواند استفاده کند؟و سوال سوم)راهبردهای ارتقای جایگاه اقتصادی کلانشهر تهران از طریق نوآوری در حوزه کسب و کار کدامند؟به منظور پاسخ به سوالات مذکور، از روش های اسنادی دربخش تئوری و روش کمی- کیفی(استفاده از پرسشنامه و مصاحبه و بکارگیری تکنیک متداول مدیریت استراتژیک-swot- و مدل canvas برای تحلیل و جمع بندی داده های بدست آمده از آنها) در بخش عملی استفاده شده است. نتایج تحقیق، راهبردهای محافظه کارانه را با توجه به وضع موجود تهران پیرامون مسائل شناسایی شده استراتژیک حوزه کسب و کار پیشنهاد می دهد. همچنین بر راه حل های رویه ای و محتوایی بطور برابر تاکید می کند و در راهبردهای ارائه شده استفاده بهینه از امکاناتی که تا کنون ایجاد شده اند با کمک ارتقای ابزارهای نرم(مطالبه عمومی، اصلاح قوانین، نظارتهای درونی، ایجاد نفع اقتصادی و بازار خرید محصولات نوآورانه) را جایگزین تأکید بر رشد روز افزون مراکز رشد و نوآوری، افزایش مفاد قانونی و ... کرده است.