نام پژوهشگر: امیر درواری
امیر درواری حکیمه دبیران
ناصرخسرو از بزرگترین شاعران زبان فارسی است که با شیوه متمایز خود در شاعری، جایگاهی ویژه در تاریخ ادبیات فارسی یافته است. در میان آثار فارسی منظوم به جا مانده از شاعران اسماعیلی، پس از دیوان ناصرخسرو، دیوان نویافته قائمیات- اثرمحمود کاتب- از مهمترین این آثار است. با اینکه هر یک از این دو دیوان متعلّق به شاخه ای متفاوت از مذهب اسماعیلی و دو دوره مختلف از دوران حیات آن هستند، امّا هر دوی آنها به نحوی دارای نقش سیاسی و اجتماعی برای این مذهب بوده اند. یعنی آنکه این آثار منظوم وظیفه یک رسانه را برای اهداف سیاسی و اجتماعی مذهب اسماعیلی بر دوش داشته اند. از این رو دو اثر مذکور در ابعاد مختلف با هم قابل مقایسه اند. یکی از مباحث قابل توجه در این گونه آثار موسیقی شعر آنهاست. با مقایسه موسیقایی این دو اثر متوجه تفاوت های بسیاری در جلوه های مختلف موسیقی شعر آنها می شویم. بیشتر تفاوت ها در موسیقی بیرونی آنهاست. در دیوان ناصرخسرو اوزان کوتاه و ناهموارجایگاهی خاص دارند، حال آنکه در دیوان قائمیات بیشتر اشعار در اوزانی بلند و روان سروده شده اند. بیشترین همانندی دو شاعر نیز توجه ویژه آنها به موسیقی کناری شعر است؛ ناصرخسرو از راه غنی ساختن قوافی و شاعر دیوان قائمیات با آوردن ردیف های اسمی و طولانی. در موسیقی درونی نیز دو دیوان تفاوت ها و همانندی هایی دارند، اما اهمیت موسیقی درونی و همچنین موسیقی معنوی در این آثار به اهمیت دو جنبه دیگر موسیقی شعر نیست. این تحقیق فارغ از اینکه نشان دهنده تفاوت های موسیقایی در دو اثر مذکور است، به نقش اساسی موسیقی شعر برای انتقال معانی در آنها اشاره دارد. هر یک از دو شاعر مورد نظر با به کار گیری نظام موسیقایی خاص خود دو چهره متفاوت از خویش به نمایش می گذارند. قطعا وضعیت استقرار مذهب اسماعیلی در حوزه اجتماعی عصر دو شاعر بر انتخاب این نظام موثر بوده است. موسیقی شعر ناصرخسرو ترسیم کننده مردیست تنها و رانده شده که در صدد اثبات حقانیت خویش است و در پس موسیقی شعر دیوان قائمیات نیز می توان مردی را یافت که با طیب خاطر شعر می سراید و از ایام کامروایی سخن می گوید.