نام پژوهشگر: مصطفی ساوه درودی
مصطفی ساوه درودی محمدباقر خرمشاد
رساله حاضر تحت عنوان جریان های فکری- سیاسی ایران معاصر و عدالت در مقام پاسخ به این سوال که «نقطه کانونی گفتار عدالت طلبی در دو سطح نظری و عملی، نزد جریان های سیاسی ایران معاصر چه بوده است؟» به بررسی سه جریان فکری-سیاسی ایران معاصر و نگاه آن ها به عدالت از زمان انقلاب مشروطه تا حال حاضر پرداخته و در چهار بخش شامل کلیات،مفهوم عدالت در اندیشه مکاتب سیاسی، سیر تطور جریان ها در ایران ، نگاه متفکرین و جریان های فکری- سیاسی به عدالت با توجه به دو فرضیه ارایه می شود. 1. نقطه کانونی گفتار عدالت طلبی در ایران معاصر در سطح نظری نزد لیبرالیست ها «قانون گرایی»، نزد سوسیالیست ها «مساوات» و نزد اسلام گرایان «تعدیل» بوده است. 2. نقطه کانونی گفتار عدالت طلبی در ایران معاصر در سطح عملی نزد لیبرالیست ها «دفاع شهروندی»، نزد سوسیالیست ها «دفاع از کارگران و دهقانان» و نزد اسلام گرایان «دفاع از مستضعفین و مبارزه با فقر» بوده است. محقق برای بررسی فراز و فرود اندیشه عدالت طلبی در جریان های سیاسی ایران معاصر با بهره گیری از رهیافت هرمنوتیک و روشی که اسکینر برای بررسی و فهم نظریه سیاسی به کار گرفته، بعد از بیان کلیاتی در مورد پژوهش به مفاهیم عدالت دراندیشه متفکرین مکاتب سیاسی مورد نظر پرداخته و در ادامه با توجه به تاکید اسکینر در بررسی چرایی حاکمیت یک تفکر تحت تاثیر فضای حاکم بر جوامع، روند شکل گیری تحرکات جریان های سیاسی در ایران را از زمان مشروطه مورد بررسی قرار داده است. در بخش پایانی بعد از بیان مقایسه تطبیقی اندیشه دو نفر از متفکرین هر کدام از جریان های سیاسی، براساس الگوی پژوهش به چگونگی و چرایی اندیشه عدالت طلبی در جریان های سیاسی ایران، در سه محور رهبران فکری،ایدئولوژی و طبقات حامی پرداخته است. نتایج حاصل از بررسی های انجام شده حاکی از آن است که عدالت طلبی در مقاطع زمانی مختلف و با توجه به سیر تحولات و شرایط حاکم بر ایران از فراز و فرود متفاوتی برخوردار بوده است. تمرکز لیبرالیسم بر اساس اندیشه های بیرونی بر روی آزادی خواهی قرار داشته و از این رو عدالت در هیچ مقطع زمانی دغدغه آن نبود. لیبرال ها حفظ حقوق اساسی فردی را عین عدالت دانسته و بیشتر نگرش های منفعت طلبی را دنبال می کنند. از نظر آن ها عدالت جنبه وصفی داشته و آن را فراتر از طبیعی بودن مطرح نموده و معتقدند این موضوع چندان ربطی به عرصه عمومی و نهادهای سیاسی و اجتماعی ندارد. عدالت در اندیشه سوسیالیستی مبتنی بر شعار مساوات و برابری در برخی مقاطع زمانی به عنوان تفکر غالب در ایران موفق به یار گیری شد، اما به لحاظ اینکه به دور از فهم عموم و مبتنی بر اندیشه مارکسیستی سخن می گفت توفیقی در این را به دست نیاورد. از نظر سوسیالیسم مفهوم عدالت بیشتر با تأکید بر موضوع اقتصادی به توزیع عادلانه ثروت مبتنی بر نیاز افراد و نفی مالکیت خصوصی است و آزادی های انسانی را نفی می کنند. جریان اسلام-گرایی مبتنی بر آموزه های شیعه تمرکز خود را در اجرای عدالت به لحاظ نظری بر اعتدال و در جنبه عملی در دفاع از محرومین ومبارزه با فقر قرار داد، اما این جریان نیز قبل از انقلاب اسلامی به دنبال حاکمیت اسلام، عدالت و آزادی را در درجه دوم قرار داد. بعد از انقلاب اسلامی با وجود سرمایه گذاری های ارزشمند، در این حوزه،در پی بروز اختلافات فکری در چگونگی اجرای آن، توفیق چندانی دراین راه به دست نیاورد. نتایج نهایی پژوهش حاکی از آن است که هر چهار جریان به دلیل آشفتگی های زبان شناختی و ناسازه-های گفتاری و رفتاری در نظر وعمل موفق به خروج از این آشفتگی و ارائه الگویی برای عدالت نشدند و سه محور اصلی در اندیشه عدالت طلبی یعنی برابری در فرصت ها، برابری در واگذاری امکانات و برابری در استفاده از منابع، همچنان به عنوان چالش اصلی هر کدام از جریان های فکری- سیاسی ایران باقی مانده که امید است این مهم در نظام ج.ا.ا از طریق توجه به مفاد مطروحه در قانون اساسی و پذیرش نخبگان به قواعد بازی دموکراسی مبتنی بر قانون اساسی و مبانی ارزشی نظام ج.ا.ا،چشم انداز مناسبی را برای رسیدن به عدالت فراهم نماید. کلیدواژه: لیبرالیسم، سوسیالیسم، اسلام گرایی، جریان های فکری- سیاسی، عدالت.