نام پژوهشگر: نرگس بروغنی
نرگس بروغنی مهدی رفیعی
برخورد جهان اسلام باغرب به عنوان یک امر اجتناب ناپذیر اگر چه همیشه همراه با تنش و دشمنی نبوده، اما از همان ابتدا به عنوان دو نیروی تأثیرگذار متفاوت مطرح شده اند؛ که ماهیت هر یک دیگری را به چالش می کشد. اسلام همیشه به عنوان یک تهدید مطرح بوده که محوریت تمدن غرب را به چالش کشیده و غرب نیز در نگاه مسلمانان نماد یک فرهنگ بی روح و عامل انحطاط جوامع معرفی شده است. در آغاز ورود فرهنگ غرب به جهان اسلام بیشتر شاهد تأثیرگذاری ظاهری آن بر روبنای جوامع اسلامی بوده ایم؛ اما زمانی که تمدن غرب ساختارهای سیاسی، اجتماعی و بخصوص فرهنگی جوامع اسلامی را متأثر ساخت نتایج متفاوتی به همراه داشت؛ از یک طرف آموزه های آنان سبب یک انقلاب علیه شرایط سخت سیاسی و اجتماعی جوامع اسلامی بوده و از طرفی پیام آور آموزه هایی بوده که اساس اندیشه ی اسلامی را مورد چالش قرار داده است. تمدن غربی خواه ناخواه تأثیر خود را بر جوامع اسلامی داشته؛ و تمام ابعاد زندگی مسلمانان را تحت تآثیر خود قرار داده است؛ جهان اسلام بیشتر از هر چیز، تحت تأثیر عوامل ذهنی یا عینی هم چون حضور استعمار، احساس حقارت در سطح ملی، فرهنگی و شیوع اندیشه های ضد دینی و غرب گرا در موضع ضعف قرار گرفت. تأثیرپذیری از غیر، رواج گرایشات ناسیونالیستی و اختلافاتی که میان مسلمانان ایجاد شد ضرورت یک بازسازی و بازتعریف اساسی را در اندیشه ها و تفکرات اسلامی مطرح ساخت.با توجه به شرایط اجتماعی و فرهنگی متفاوت جوامع اسلامی بخصوص در سه حوزه ی هند، ایران و مصر، اسلام را به عنوان تنها نیروی خودآگاه مشترک در میان خود پذیرفته اند؛ اسلام گرایان معتقدند توانایی ذاتی اسلام به عنوان یک نیروی آگاهی دهنده و عاملی که سبب انسان سازی و تمدن سازی در طول تاریخ بوده؛ و نوعی اعتماد به نفس، خوداندیشی و احترام به خودی را در مسلمانان تقویت نموده؛ تنها عنصری است که برای مقابله با غرب می-توان به آن متوسل شد. آن چه در این پژوهش به آن پرداخته می شود بررسی خود فرهنگی در سه حوزه ی جهان اسلام یعنی هند، ایران و مصر؛ با در نظر گرفتن تفاوت میان آن ها و این که چه تأثیری بر اندیشه های سیاسی اسلام گرایان داشته است می باشد. اگر چه نقطه ی عزیمت اسلام گرایان پیرامون فلسفه ی خودی، اسلام اصیل می باشد، اما روایت های یکسانی در این زمینه ندارند؛ مسئله این است که تفاوت های خود فرهنگی آن چنان عمیق است که باعث می شود اندیشه های سیاسی متفاوتی از دل آن بیرون آید.