نام پژوهشگر: علیاصغر اسماعیلنیا کتابی
الهام باغانی علی اصغر اسماعیل نیا کتابی
دراین تحقیق رابطه مصرف انرژی الکتریکی و ارزش افزوده صنایع پایه منتخب (کدهای 26-29 از کدهای بین المللی isic ) مورد بررسی قرار داده شد. داده های این تحقیق از اطلاعات مرکز آمار ایران دربازه زمانی 1374 تا 1388 استفاده شده است. اطلاعات مربوط به این تحقیق طی برنامه های دوم، سوم و چهارم توسعه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. هدف این تحقیق تعیین رابطه بین مصرف انرژی الکتریکی و ارزش افزوده صنایع پایه منتخب شامل کانی های غیرفلزی، فلزات اساسی، محصولات فلزی فابریکی، ماشین آلات و تجهیزات می باشد. که این امر برای اقتصاد ایران از اهمیت زیادی برخوردار است. همچنین در این تحقیق به شناخت روند بهره وری انرژی برای هر یک از صنایع پایه منتخب که نشان دهنده کارایی مصرف انرژی در این صنایع می باشد، پرداخته شده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روشهای آماری و اقتصاد سنجی استفاده می شود. در این تحقیق برای تخمین مدل و آزمون فرضیه ها از روش پانل دیتا (داده های تابلویی) استفاده شده است. نتایج حاصل از تخمین مدل نشان می دهد که رابطه مستقیم و معنا داری بین مصرف انرژی الکتریکی و ارزش افزوده صنایع پایه منتخب وجود دارد.با توجه به هدف اصلی تحقیق و مبانی نظری، عوامل موثر بر ارزش افزوده و رشد اقتصادی عبارتند از:مصرف انرژی الکتریکی؛ سرمایه فیزیکی؛ نیروی کار؛ سرمایه انسانی؛نسبت هزینه های تحقیق و توسعه به ارزش افزوده. در این مطالعه به منظور تقویت جنبه نظری دو مدل برآورد می گردد که عبارتند از: مدل 1: مشتمل بر متغیرهای نیروی کار، سرمایه فیزیکی و مصرف انرژی الکتریکی؛ مدل 2: مشتمل بر متغیرهای سرمایه انسانی(پراکسی کیفیت نیروی کار)، نسبت هزینه تحقیق و توسعه به ارزش افزوده(پراکسی کیفیت سرمایه فیزیکی) و مصرف انرژی الکتریکی؛ در این تحقیق برای تخمین مدل و آزمون فرضیه ها از روش پانل دیتا(داده های تابلویی) استفاده شده است. پانل دیتا ترکیبی از سری زمانی و داده های مقطعی است. گفتنی است، مدل هایی که بر پایه سری زمانی یا داده های مقطعی هستند، معمولاً با مشکلاتی مواجه هستند که با استفاده از مدل پانل دیتامی توان آنها را رفع کرد. در مدل های سری زمانی خود همبستگی و در آمارهای مقطعی واریانس ناهمسانی وجود دارد. در روش پانل دیتا با تلفیق این دو گروه اطلاعات، با افزایش تعداد مشاهدات و درجه آزادی، مشکل همخطی بین متغیرهای توضیحی کاهش می یابد و کارایی تخمین اقتصادسنجی افزایش می یابد. در ضمن واریانس پارامترها کاهش یافته و به طور معمول برآورد آن نااریب و سازگار است. نتایج حاصل از تخمین مدل(1) و (2) نشان می دهد قدرت تشریح تعدیل شده رگرسیون در مدل های (1) و (2) به ترتیب برابر 82 و 95 درصد است که به معنای این است که متغیرهای مستقل در مدل(1)، 82 و در مدل(2)، 95 درصد از تغییرات متغیر وابسته(رشد ارزش افزوده) را توضیح می دهند و مبین آن است که متغیرهای موجود در مدل(2)"مدل کیفی رشداقتصادی" از توانایی بالاتری برای توضیح رشداقتصادی برخوردارند. شایان ذکر است، آماره دوربین واتسون در مدل (1) و (2) به ترتیب 1.63 و 1.91 است که وجود خودهمبستگی در مدل های برآوردی را رد می کند.