نام پژوهشگر: رویا یعقوبی

بررسی رابطه قدرت-دانش در نمایشنامه های تام استاپارد تحت عنوان "آرکدیا" و " رزنگرنتس و گیلدنسترن مردند"
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1391
  اعظم خدادادی   سجاد بختیاری

قدرت، از دیرباز، نقش بسزایی در انتشار دانش داشته است و متقابلاً دانش نیز تمام همت خویش را در تولید قدرت به کار برده است. برهمکنش و تولید متقابل این دو قدرت پایدار و جاودان شرایطی را پدید می آورد که در آن بسیاری از دانش های جمعی ظاهراً اعتباری بدیهی و اصیل بدست آوردند. رساله ی حاضر در صدد است خوانشی انتقادی از دو نمایشنامه تام استاپارد تحت عنوان آرکاریا و رزنکرنتس و گیلدنسترن مردند را در چهارچوب نظریات میشل فوکو در باب گفتمان ، روابط قدرت-دانش، انسانهای مطیع، سراسربینی، قدرت مشرف بر حیات، نگاه خیره و اصلاح نژادی ارائه کند. در گام نخست با نگاهی به نمایشنامه های فوق به بررسی مفهوم کلیدی قدرت از دیدگاه فوکو میپردازد. تشابهات جالب توجهی ما بین خطوط فکری فوکو و نمایشنامه نویس معاصر، تام استاپارد، در خصوص تغییر در موضع قدرت و همچنین درباره گفتمان های غالب در جامعه و تاثیراتش بر افراد مشاهده گردید است. رساله ی فوق در نظر دارد در تحلیل دو نمایشنامه فوق به این مسأله بپردازد که چگونه روابط قدرت-دانش توسط گفتمان، سراسربینی، قدرت مشرف بر حیات، نگاه خیره و اصلاح نژادی انسانها را به بردگان مطیع و آرام تبدیل می سازد. گام دیگر به بررسی چگونگی عملکرد افراد جهت تولید فراتر دانش استراتژیکی با اعطای قدرت لازم به آنان می پردازد. بنابراین، شیوه و چگونگی عملکرد قدرت برای کنترل هر چه بیشتر افراد مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. قدرت تولید شده از یک سو راه را برای تولید بیشتر دانش و از سوی دیگر مقاومت بیشتر در برابر آن هموار می سازد. گفتمان همواره ابزاری محکم در دستان قدرت بوده است تا هر کس که در برابر آن سر تعظیم فرو نمی آورد محکوم به تبعید و نیستی گردد. در هر دو نمایشنامه مذکور واژه های سراسربینی و قدرت مشرف بر حیات تمهیداتی کاربردی در جهت تسلط و کنترل هر چه بیشتر بر افراد در نظر گرفته شده اند. همچنین این پژوهش دقت خاصی را به پذیرش و طبیعی جلوه دادن دانش های به ظاهر درست در میان افراد و هضم آنان به عنوان اصول بدیهی و هنجارهای حقیقی مبذول داشته است. دستاورد عظیم میشل فوکو زیر سوال بردن تمامی بدیهیات دانش انسانی اعم از عقاید، رفتارها، افکار و آداب و رسومات است که حاصلش تخریب و دوباره سازی آنان توسط وی بوده است. واژه های کلیدی: گفتمان، روابط قدرت-دانش، انسانهای مطیع، سراسربینی، قدرت مشرف بر حیات، نگاه خیره ، اصلاح نژادی.