نام پژوهشگر: هادی نوری
صمیره محمدی هادی نوری
در تحقیق حاضر رابطه قدرت میان دولت و جامعه در ایران را با تأکید بر واقعیت های عهد پهلوی اول بررسی و به این نتیجه می رسیم که دولت در این دوره دولتی ضعیف، شبه مدرن و یکّه تاز مبتنی بر عدم مشروعیت سیاسی در برابر جامعه ای قدرتمند وشبکه ای بوده است. گفتمان حاکم در این دوره تاریخی ، دارای منشأیی تقلیدی، سطحی و ماهیتی پارادوکسیکال با ارزشهای دیرین جامعه ایران می باشد که استراتژی دولت برای تسهیل در اجرای سیاستهای اصلاحی خود، در مواجهه با موانع اجتماعی و منابع مقاومت سنتی و همچنین متمرکز ساختن کنترل اجتماعی، استفاده از سیاست بقای زور و سرکوب بوده است. دولت در دوره پهلوی اول، علیرغم دارا بودن ارتشی قدرتمند، درآمد ناشی از فروش نفت، تنظیم مالیات سنگین از ملت، انجام اصلاحات در جهت نوسازی و توسعه شهرها، و ادغام کشور از جایگاه حاشیه ای به نیمه حاشیه ای در حوزه اقتصاد جهانی، ولی به دلیل عدم فضای باز مشارکت سیاسی، تحمیل سیاست های مغایر با سنت مردمی از جمله: ( سیاست کشف حجاب، تضعیف جایگاه روحانیون در آموزش و پرورش، تغییر سیستم قضایی، تخته قاپو کردن عشایر، ....)، پی ریزی اقتصاد تک محصولی و از سر گرفتن سیاست واردات نتوانسته است به توسعه ای درون زا همانگونه که در کشورهای توسعه-یافته وجود دارد دستیابی پیدا کند. روش تحقیق بکارگرفته شده در این پژوهش، مطالعه موردی- تاریخی و جمع آوری شواهد به صورت استفاده از منابع کتابخانه ای- اسنادی و چهارچوب نظری این پژوهش نیز برگرفته شده از الگوی نظری میگدال تحت عنوان "دولتهای ضعیف؛ جوامع قوی" بوده است. واژه های کلیدی: دولت ضعیف، جوامع شبکه ای، دولت قوی، استراتژی بقا، کنترل اجتماعی، سیاست بقا، پهلوی اول