نام پژوهشگر: نادر شایگانفر
سید احسان روح الامین نادر شایگانفر
ندسه فرکتال گونه ای از هندسه جدید غیر اقلیدسی است ،که در سال 1975 م توسط بنوئیت مندلبروت معرفی شد . امروزه از یک سو،هندسه فرکتالی (برخالی ) به مدد گرافیک کامپیوتری توانسته است ارزشهای زیبایی شناسانه خود را به عالم هنر معرفی کند. این شاخه از هنر که در مجموعه هنرهای بصری تقسیم بندی می شود. بطور کلی بر اساس تکثیرهای خود مانا جلوه گرشده است. از سوی دیگر هندسه نقوش اسلامی در حقیقت محصول تداخل علم ریاضیات اسلامی ، خلاقیت هنری هنرمندان مسلمان و حکمت اسلامی است و یکی از بهترین نمونه هایی است که جهان بینی اسلامی و نوع نگاه به ماهیت هستی را در نزد مسلمانان عیان می سازد. در این پژوهش تلاش شده است ، ابتدا به شناسایی ماهوی این هنر و بررسی اجمالی ریاضیات پایه ی حاکم بر شکل گیری آن پرداخته شود و سپس به معرفی خوانشهای فلسفی سنت گرایانه ای که از این نقوش صورت گرفته، اشاره می کنیم و در ادامه ،دیدگاه های تاریخی در مورد هندسه نقوش را مطرح می کنیم، در کنار آن معرفی و تحلیل هندسه نوین فرکتال که هم از نظر ساختاری و هم از نظر جهانبینی قابلیت تطبیق با هندسه نقوش اسلامی را دارد مورد بررسی و کنکاش قرار گرفته تا شاید از این هندسه و تعاریف آن ، خوانشی نو از هندسه نقوش اسلامی ارائه داده شود. درهمین راستا ، براساس مطالعات کتابخانه ای و سپس تحلیل کیفی داده ها سعی شده تا ابتدا توصیفی از هر دو موضوع ارائه ، سپس به مقایسه این دو ساختار هندسی، هنری پرداخته شود. در نهایت تاثیرات این دو شاخه در هنرهای معاصر جهان بررسی و آثاری در همین راستا خلق وارائه شده است
سمانه معادیخواه بهمن نامور مطلق
رابط? میان یک متن با خرده متن های مرتبط با آن موضوعی است که ژنت در پیرامتنیت به آن پرداخته است. اما ژنت کار خود را به نمونه های ادبی محدود می کند (تنها فیلمی که به آن اشاره می کند دوباره بزن، سام است) بنابراین می توان با تصور نمونه های ارائه شد? او در فیلم ها این موارد را به عنوان پیرامتن در سینما پذیرفت: عنوان فیلم، عنوان بندی، پوسترها، پیش بررسی ها، پیراهن های تبلیغاتی، تبلیغات تلویزیونی، بازاریابی برای محصولات فرعی مانند اسباب بازی ها و مدل ها. تمام این امور، که پیرامون متن رسمی عمل می کنند بر جریان پیرامتن یک فیلم تأثیر می گذارند. در این پژوهش با تأکید بر «عنوان فیلم» به مثابه اولین جایگاه برخورد تمایلات کارگردان با مخاطب و «عنوان بندی» به مثابه راه ورود به فیلم که تماشاگر را راهنمایی می کند تا چطور و چگونه آن را ببیند و با هدف بررسی تاثیر این پیرامتن ها در پیشبرد متن است. این مطالعه نه تنها الگویی در جهت بررسی پیرامتن های مورد نظر معرفی می کند که اهمیت و ضرورت پیرامتن ها برای مولفان را نیزگوش زد می نماید. برای مطالع? سینمای ایران، این پژوهش به برخی فیلم های عباس کیارستمی به علت اهمیت خاصی که در ایران و در سطح بین المللی به عنوان سینماگری مولف دارد بسنده کرده است و حاصل این بررسی تأثیر عناوین فیلم های کیارستمی در وارد کردن مخاطب به فیلم و تأکید بر منفعل نبودن او است. همچنین انتخاب های متفاوت کیارستمی در عنوان بندی ها که موثر بر متزلزل شدن پایه های واقعی بودن یا واقعی نبودن فیلم دارد موجب به سخره گرفته شدن مرکزهای متنی از پیش تعیین شده توسط سنت فیلم سازی می شود. بنا به آنچه گفته شد با بررسی پیرامتن های مطرح شده در سینمای کیارستمی این نتیجه حاصل آمده است که این پیرامتن ها نه تنها هم جهت با متن که تکمیل کننده و حتی دگرگون کنند? آن نیز هستند
بهاره معماریان نادر شایگانفر
نگارگری ایرانی در حقیقت بازخوانی نقاشانه مفاهیم پیچیده و گسترده ، در لایه های فرهنگی اجتماعی ایران اسلامی است.این هنر در کنار بازنمایی متن ادبی خود،شرایط فرهنگی،اجتماعی زمانه و روح حاکم بر جامعه اسلامی ایران زمان خود را عیان می سازد و در لوای فضای مثالی- خیالیِ حاکم بر سنت تصویر خود، سعی در خلق فرم ناب و بی مانند ی دارد که هر بیننده ای را مسحور خود می سازد. نقاشی ایرانی در تقسیم بندی های کلی خود از لحاظ موضوعی دارای شاخه های مختلفی چون رزمی ، بزمی، عرفانی، تغزلی و غیره است ، در این پژوهش شاخه های تغزلی این هنر مورد توجه خاص این پژوهش قرار گرفته است. این پژوهش از نظر هدف ، پژوهشی بنیادی است و تلاش می کند با انتخاب سه نمونه شاخص از حوزه تغزلی، یعنی نگاره های ملاقات همای و همایون از دیوان خواجوی کرمانی ، نگاره ملاقات گلنار و اردشیر از مجموعه ی شاهنامه بایسنقری و اثر جاودان استاد کمال الدین بهزاد در خمسه ی نظامی با موضوع ملاقات خسرو و شیرین به مطالعه موردی این نگاره ها بپردازد و پس از توصیف ظاهر تغزلی آن ها بر اساس دو دیدگاه نظریه ی بازنمایی و نظریه ی فرم به تحلیل و تفسیر ساختارهای پیچیده ی نهفته دردرون این آثار پرداخته می شود. در همین راستا ،ابتدا به معرفی نظریه ی بازنمایی و گونه شناسی آن پرداخته می شود و سپس سه نگاره مورد نظر از این دیدگاه به طور جداگانه مورد مطالعه و تحلیل قرار می گیرد ، سپس به معرفی نظریه ی فرم و گونه های آن در مباحث هنر و زیبایی پرداخته می شود تا در ادامه ، نمونه های مورد مطالعه ی این پژوهش بر اساس این دیدگاه مورد بررسی و مطالعه قرار گیرد و در نهایت جمع بندی و تحلیل نتایج به دست آمده در فصل آخر ارائه گردد ، با امید به اینکه با توجه به کثرت و گستردگی مطالعات صورت گرفته در حوزه ی نگارگری ایرانی- اسلامی مطالعات ارائه شده در این پژوهش مورد توجه محققین و صاحب نظران این حوزه واقع شود.
عاطفه رفیعی نادر شایگانفر
چکیده: نوشته ای که پیش رو دارید به بررسی عناصر کنشی در آثار نقاشی ضیاالدین امامی و جکسون پولاک پرداخته است. به زعم بسیاری از تاریخ نگاران، هنر تصویری و نقاشی از روزگاران پیشاتاریخی آغاز شد وتاکنون به به حیات خود ادامه داده است. در قرن بیستم با تنوع چشمگیر مکاتب و جنبش های نقاشانه در گوشه و کنار جهان مواجه هستیم که علی رغم اختلافات جغرافیایی و فرهنگی و مذهبی دارای وجوه مشترکی در سبک و شیوه نقاشانه هستند. در این نوشته، سعی بر آن است که ضیاالدین امامی، نقاشی و نگارگر دوره معاصر ایران را معرفی نماید. همچنین در تلاش است تاعناصری را که باعث ایجاد نوع متفاوتی از بیان تصویری در آثار استاد امامی به عنوان هنرمند اسلامی و یکی از پیشگامان نقاشی و نگارگری معاصر شده است، به تصویر بکشد. در این راستا به بررسی آثار جکسون پولاک که از جمله نام آورترین هنرمندان قرن بیستم است و در آفرینش آثارش از عینیت بخشیدن به ذهنیات استفاده کرده، پرداخته شد. مسئله مهم در این نوشته چگونگی تجلی فرهنگ ایرانی –اسلامی توسط امامی به عنوان نقاش و نگارگر معاصرایران در آثار است و این پرسش باقی است که شیوه امامی علی رغم وجوه اشتراکاتش با پولاک در چه عناصری متمایز شده و فرهنگ اسلامی چگونه در آثار این هنرمند ایرانی متجلی شده است این پژوهش می کوشد تا با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی آثار امامی و پولاک اهتمام ورزد. آنچه در انتها از این گفتار میتوان به عنوان نکات قابل ذکر استنباط کرد این است که؛ گر چه این دو هنرمند شیوه اجرای خود را مبتنی بر عینیت بخشیدن به ذهنیات و ناخودآگاهی نهادند اما به نظر می رسد در بیان ذهنیات ناخودآگاه خود، به علت تفاوت در منبع الهام آنها تفاوتهایی وجود دارد. این تفاوت در آثار امامی به علت بهره گیری از اعتقادات، مفاهیم و عرفان اسلامی بوده است. در طی روند این نوشته با سبک هنری و روش آفرینش دو هنرمند آشنا میشویم. ازدیگر موارد قابل ذکرمیتوان به جنبه روایتگری، تداوم سنت های نگارگری و همچنین استفاده از کلمه و حروف در قالبی جدید و کنش متن باور در آثار امامی اشاره کرد. واژگان کلیدی: نقاشی کنشی، جکسون پولاک، اکسپرسیونیسم انتزاعی، نقاشی نوگرای ایران ، ضیاءالدین امامی، هنر اسلامی