نام پژوهشگر: فیاضر زاهد
منیره مشوداغی فیاضر زاهد
در بین گروه های مختلفی که در طول تاریخ به هند مهاجرت کرده اند، ایرانیان نقش برجسته ایی در پیدایش و اشاعه سبک های نوین در زمینه های مختلف علوم و فنون در این سرزمین داشتته اند. حضور دانشمندان و پزشکان، شاعران و ادبا، موسیقی دانان و نقاشان، صوفیان و عارفان در طول تاریخ و به ویژه در دوران صفویه به هند باعث تعاملات فرهنگی و هنری بین دو سرزمین و ایجاد زمینه تاثیر و تاثر در این زمینه ها گردیده است. در پاسخ به سوال حضور ایرانیان در هند از نظر فرهنگی چه پیامد هایی را به دنبال داشت، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع تاریخ فرض بر آن است که حضور ایرانیان درهند منجر به نوزایی سبک جدیدی در همه علوم و فنون و ترکیبی از هند و ایرانی شد. در مطالعه حاضر جمع آوری اطلاعات به روش کتابخانه ایی و بر مبنای متون مرجع و منابع تاریخی و تحقیقات صورت گرفت. با توجه به آنچه که در این مطالعه مشاهده شد، می توان اظهار داشت در طول تاریخ و به ویژه در دوران مورد مطالعه علوم و فنون مختلفی در سرزمین هند تحت تاثیر حضور ایرانیان قرار گرفتند که آثار آن ها حتی تا به امروز نیز به چشم می خورد. پیدایش سبک های نوین در زمینه هنرهای مختلف ادبی، زبان شناسی، موسیقی، نقاشی و همچنین پیشرفت های چشم گیر در زمینه علوم مهمی چون پزشکی در سرزمین هند همانا ماحصل حضور ایرانیانی است که امروز تاریخ هند به آن می بالد. واژگان کلیدی: ایرانیان، هندوستان، پیامدهای فرهنگی ، عصر بابری، علوم، فنون
منصور مومنی نعمت الله احمدی نسب
نخستین فعالیت ها برای رسیدن به دموکراسی در ایران، از اویل قرن بیستم میلادی آغاز شد. این تحول با جنبشی که از آن با عنوان مشروطیت و یا انقلاب مشروطه نام برده می شود شکل گرفت. مشروطه برای نخستین بار در تاریخ ایران قانونی را معرفی می کند که شاه و دولت تحت حدود قانون در آورد و حق حکومت را از آن مردم[ملت و امت] می دانست. قانونی که از آن با عنوان قانون اساسی یاد می شود. اما مشروطه در نهایت آنچنان که باید به نتایج دلخواه خود نرسید و روند دموکراسی ایران به شکلی نقطه ای باقی ماند و تقریبا متوقف شد. با آغاز جنگ جهانی دوم و اشغال ایران توسط نیروهای متفقین، سایه سنگین استبداد برای مدتی کوتاه از سر جامعه ایران رخت بست و فضائی نسبتا مناسب به وجود آمد این شرایط جدید فرصتی را برای وکلای مجلس، سیاسیون، اهل قلم و مطبوعات و ... به وجود آورد تا بتواند حضوری فعال در عرصه سیاست و نقد آن داشته باشند. در این سال ها رقابت های بین حزبی و خصومت های شخصی و عدم در نظر گرفتن منافع ملی باعث ایجاد تنش و کشمکش در میان سیاسیون شد. دافعه اجتماعی به اندازه ای شد که ترور و قتل و فحاشی و ارعاب رواج یافت و آنچه با عنوان قانون و دموکراسی مد نظر بود، با بی حرمتی و افترا همراه شد. اتفاقاتی چون واقعه سوء قصد به شاه در دانشگاه تهران، سی ام تیر، نهم اسفند، انحلال مجلس توسط مصدق و در نهایت کودتای 28 مرداد از آغاز روند دموکراسی را دچار مشکلاتی کرده و بعد از کودتا، حاکمیت در کسب قدرت و اختیارات به صرافت افتاد و و فضای باز سیاسی قبل کودتا از میان برداشته شد و اعضای فعال بسیاری از احزاب تحت پیگرد قرار گرفتند. استفاده دوباره از شکنجه آغاز شد و حاکمیت بعد از چند سال از بلاتکلیفی به استبداد گذر کرد و قانون تنها زینت المجالس شد تا لازم الاجرا گردد زیرا شاه فصل الخطاب و حرفش قانون و کلامش تعیین کننده در همه مسائل کشور بود. از همین رو است که کودتای 28 مرداد سال 1332، مرز بین روند کژدار و مریز به سوی دموکراسی نیم بند و دیکتاتوری و استبداد کهن ایرانی است.