نام پژوهشگر: عطاله کاویان
سمانه حسین پورثابت کریم سلیمانی
این تحقیق به منظور بررسی تاثیر تغییرات کاربری اراضی بر هدر رفت خاک در حوزه آبخیز دارابکلا، واقع در استان مازندران انجام شد. مساحت منطقه مورد مطالعه 5727 هکتار و حداقل ارتفاع آن 115 متر و حداکثر آن 681 متر می باشد. در این تحقیق برای تعیین اثر تغییرات کاربری اراضی و هم چنین میزان هدر رفت خاک ناشی از این تغییرات از مدل rusle، (معادله اصلاح شده جهانی فرسایش خاک) و تلفیق تکنیک های سنجش از دور و سامانه اطلاعات جغرافیایی استفاده گردید. ابتدا پردازش مقدماتی، بارزسازی تصاویر ماهواره-ای، طبقه بندی تصاویر با استفاده از تکنیک های سنجش از دور، تهیه لایه های اطلاعاتی از داده های زمینی با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی صورت گرفت. با استفاده از gis، مدل rusle، در نرم افزار های arc gis 10 و erdas imaging 9.1، اجرا شد. ابتدا لایه های اطلاعاتی منتسب به مدل تهیه شد و پس از آن، لایه ها با مشاهدات زمینی ادغام گردیده و فاکتورها ارزش گذاری شد. در مرحله بعدی تغییرات کاربری اراضی در دو دوره 6 ساله (از 1992 تا 1998) و 14 ساله (از 1998 تا 2012)، تعیین شد. هم چنین شاخص تفاوت نرمال شده پوشش گیاهی برای سال های فوق محاسبه شد. سپس با تهیه نقشه فرسایش حوزه آبخیز. مقدار فرسایش برای سال های مورد نظر با استفاده از مدل اصلاح شده معادله جهانی فرسایش خاک، برآورد گردید و میزان تغییرات فرسایش ناشی از تغییر در هر کاربری تعیین شد. نتایج مقایسه کاربری های سال های 1992، 1998 و 2012 نشان داد که در حوزه آبخیز دارابکلا 622 هکتار کاهش در سطح جنگل های متراکم، 30 هکتار کاهش در سطح جنگل های کم تراکم، 594 هکتار افزایش در سطح اراضی کشاورزی، 129 هکتار افزایش در سطح اراضی آبی و 70 هکتار کاهش در سطح اراضی بایر و مسکونی وجود داشته است که در سال 1992 و1998، کم ترین میزان فرسایش مربوط به اراضی جنگلی متراکم و کم تراکم و بیش ترین میزان هدر رفت خاک مربوط به اراضی کشاورزی و اراضی بایر و مناطق مسکونی می باشد. هم چنین در سال 2012،اراضی جنگلی متراکم کم ترین و اراضی جنگلی کم تراکم، اراضی کشاورزی و مخلوط اراضی آبی و بایر و مسکونی بیش ترین میزان هدر رفت خاک را دارا می باشد. میزان فرسایش برای هر کاربری در سال 1992، در مقایسه با همان کاربری در سال 1998 متفاوت بوده و مقدار آن در سال 2012، افزایش یافته است.
هوشنگ اسلامی پریخانی عطاله کاویان
در این مطالعه جهت ارزیابی کیفیت آب رودخانه، 17 ایستگاه تعیین و نمونه برداری گردید. وضعیت کیفیت آب رودخانه مذکور از طریق مقایسه با استاندارد های جهانی از نظر پارامترهای فیزیکو - شیمیایی همانند کدورت، کل مواد محلول، هدایت الکتریکی، اسیدیته، سختی کل،سولفات، فلوراید، آمونیاک، نیتریت، مس، منیزیم، کلسیم، پتاسیم، فسفات، آلومینیم، سیلیس، کلراید و منگنز مورد بررسی قرار گرفت. نتایج آنالیز داده ها نشان داد که کیفیت آب رودخانه به شدت به نوع کاربری های اراضی و سیمای سرزمینی که آن را فرا گرفته و حضور انسان بستگی دارد. بر اساس نتایج بدست آمده، ایستگاه های 1، 2 و 3 که در بالادست رودخانه مورد مطالعه قرار دارد دارای کیفیت و شفافیت بالایی می باشد، به عنوان مثال میانگین tds، سولفات، نیتریت، کلسیم و گل آلودگی مثلا در ایستگاه شماره 1 به ترتیب برابر با 6/242، 70، 03/0، 6/50 و 6/259 است. ولی به طرف ایستگاه های پایین دست رودخانه، مثل ایستگاه-های شماره 6، 9، 13، 15، کیفیت آب بدتر می شود به عنوان مثال میانگین پارامترهای مذکور در ایستگاه ششم برابر با 354، 179، 6/0، 115 و دارای بارآلودگی بیشتری در ایستگاه شماره 16 که برابر 3/855 میلی گرم بر لیتر می باشند.
وحید بشتر زینب جعفریان
مراتع اکوسیستم¬های طبیعی هستند که دارای پوششی از گیاهان مرتعی بومی و مناسب چرای دام می¬باشند. آب، خاک و پوشش گیاهی نقش اساسی را در حفظ اکوسیستم مرتع دارند، انجام طرح¬هایی که منجر به حفظ محیط طبیعی انسان¬ها و محیط زیست گردد، یک امر ضروری محسوب می¬شود. در این زمینه طرح¬های منابع طبیعی حائز اهمیت هستند. پهنه بندی شدت فرسایش و تولید رسوب و اولویت¬بندی مناطق از این دیدگاه گامی موثر برای سازمان دهی حفاظت و بهره¬برداری از خاک است. هدف از این تحقیق برآورد میزان فرسایش خاک و سپس شبیه¬سازی اثرات عملیلت اصلاح و احیاء بر هدر رفت خاک در منطقه لار (مازندران) می¬باشد. لذا معادله تجدیدنظر شده جهانی هدر رفت خاک در چهارچوب سیستم اطلاعات جغرافیایی به کار رفته است. فاکتورهای این مدل (rusle) شامل r، k، ls، c و p می¬باشند که به ترتیب از داده¬های بارندگی، نقشه خاک منطقه، مدل رقومی ارتفاع و تکنیک¬های سنجش از دور محاسبه شده¬اند. بعد از محاسبه میزان فرسایش اقدام به مکان¬یابی طرح¬های اصلاح و احیاء مناسب برای منطقه شده است که چهارچوب کلی آن براساس تهیه نقشه¬های شیب، ارتفاع، پوشش گیاهی، خاک شناسی و وضعیت مرتع بوده است. سپس با تلفیق اطلاعات فوق و اعمال قواعد اساسی طرح¬های مرتعداری، مدل مدیریتی برای بهبود وضعیت مراتع و یا تثبیت وضعیت مطلوب موجود ارائه شد .نتایج نشان داد که مقادیر متوسط فاکتورهای r، k، ls، c و p بترتیب برابر 67/143، 18/0، 52/5، 37/0 و 1 بودند. میانگین بار رسوب سالیانه در منطقه مورد مطالعه 51 تن در هکتار در سال برآورد شد. بر طبق نتایج حاصل مساحت اراضی که می¬بایست در آنها عملیات اصلاح و احیاء انجام شود به تریب شامل بذرکاری 378 هکتار، میانکاری 246 هکتار و کپه¬کاری 176 هکتار می¬باشد. عملیات مذکور بصورت کشت روی خطوط تراز و کشت نواری توام با بذرکاری و میانکاری پیشنهاد و شبیه¬سازی گردید. نتایج شبیه¬سازی بعد از عملیات مذکور نشان داد که فاکتور¬های p به 8/0 و فاکتور c به 31/0 خواهد رسید لذا میزان متوسط فرسایش بعد از عملیات اصلاح و احیاء نیز به 34 تن در هکتار در سال کاهش خواهد یافت که معادل کاهش 3/33 درصدی میزان فرسایش خواهد بود که این امر نشان دهنده اهمیت عملیلات اصلاح و احیاء در مراتع می¬باشد.