نام پژوهشگر: سیدحسین قاسم زاده موسوی نژاد
داود رسولی فر سیدحسین قاسم زاده موسوی نژاد
یکی از مسائل مهم در طراحی شاهتیرهای i شکل، کمانش جان شاهتیر تحت بارهای وارده می باشد. برای جلوگیری از کمانش جان، معمولاً از سخت کننده های افقی و قائم استفاده می کنند. موجدار کردن جان شاهتیر، یکی از روشهای موثر برای جلوگیری از کمانش جان است. استفاده از جان موجدار سبب افزایش سختی خارج از صفحه جان و بالابردن مقاومت کمانشی، بدون بکارگیری از سخت کننده های قائم است که در نتیجه وزن تیرورق و همچنین هزینه های ساخت آن کاهش می یابد. در این پایان نامه ضمن مرور مهم ترین تحقیقات انجام یافته توسط محققان روی این نوع شاهتیرها، به بررسی رفتار خمشی و برشی شاهتیرهای i شکل با جان موجدار پرداخته و چند نمونه با اندازه واقعی از این نوع شاهتیرها که قبلاً مورد آزمایش قرار گرفته و نتایج آن در دسترس می باشد مدل سازی شده و با نتایج بدست آمده از روابط تئوریکی و نتــایج آزمایشگاهی مقـایسه شده است و در ادامه ضمن تائیــد نحوه مدل سـازی و روش تحلیـل، با مدل سازی نمونه های با ابعاد و مصالح یکسان و مقطع جان متفاوت (تخت و موجدار)، به مقـایسه " شاهتیرهای با جان موجدار" و "شاهتیرهای با جان تخت" پرداخته و مزایا و معایب این شاهتیرها را مورد ارزیابی قرار داده ایم. از روش المان محدود برای مدلسازی نمونه های آزمایش و برای انجام آنالیز غیر خطی از نرم افزار abaqus استفاده شده است.
علی محبوبی هدایت الله مشعشعی
در تحقیقات حاضر به منظور بررسی دقت و کارایی روش طیف ظرفیت بر مبنای انرژی در سازه های بتنی، سازه هایی بتنی از سه خانواده ی مختلف با تعداد طبقات 3، 9 و 20 تحت تحلیل دینامیکی تاریخچه زمانی غیر خطی تحت هفت شتاب نگاشت قرار گرفته و نتایج حاصل به عنوان نتایج دقیق و به عنوان شاخص مقایسه درنظر گرفته شد. در ادامه مدل ها تحت روش های مختلف تحلیل استاتیکی غیر خطی با الگوهای مختلف توزیع بار قرار گرفت و سپس در هر یک از این روش ها نتایج (جابجایی نسبی طبقات و جابجایی طبقات) حاصل از تحلیل بار افزون را که با توجه به دو مفهوم جداگانه ی طیف ظرفیت بر اساس مفهوم جابجایی بام (روش مرسوم) و طیف ظرفیت بر مبنای انرژی به دست آمده بود با یکدیگر و با نتایج حاصل از تحلیل دینامیکی تاریخچه زمانی غیر خطی، که به عنوان مبنا در نظر گرفته شده بود، بوسیله ی شاخص خطای استاندارد مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفت و نتایج زیر حاصل گردید: 1) نتایج مربوط به جابجایی نسبی طبقات برای روش تحلیل بار افزون با توزیع بارجانبی یکنواخت بر اساس مفهوم انرژی در مقایسه با روش تحلیل بار افزون با توزیع بارجانبی یکنواخت بر اساس مفهوم جابجایی بام ، به طور کل خطای کمتری را نشان می دهد که البته این نتایج در مورد ساختمان کوتاه مرتبه چندان صدق نمی کند. نتایج مربوط به جابجایی طبقات برای روش تحلیل بار افزون با توزیع بارجانبی یکنواخت بر اساس مفهوم انرژی در مقایسه با روش تحلیل بار افزون با توزیع بارجانبی یکنواخت بر اساس مفهوم جابجایی بام در سازه ی کوتاه دارای خطای بیشتر در سازه ی میان مرتبه تقریباً برابر و در سازه ی بلند مرتبه دارای خطای کمتری می باشد. 2) نتایج مربوط به جابجایی نسبی طبقات برای روش تحلیل بار افزون با توزیع بارجانبی مثلثی بر اساس مفهوم انرژی در مقایسه با روش تحلیل بار افزون با توزیع بارجانبی مثلثی بر اساس مفهوم جابجایی بام دارای خطای کمتری می باشد که البته این نتایج در مورد ساختمان کوتاه مرتبه خطای نزدیک به هم را نشان می دهد. نتایج مربوط به جابجایی طبقات برای روش تحلیل بار افزون با توزیع بار جانبی مثلثی بر اساس مفهوم انرژی در مقایسه با روش تحلیل بار افزون با توزیع بارجانبی مثلثی بر اساس مفهوم جابجایی بام تفاوت خطای چندانی ندارد که در این مورد نیز ساختمان کوتاه مرتبه مستثنی می باشد و در سازه ی بلند مرتبه خطای کمتری را نشان می دهد. 3) نتایج مربوط به جابجایی نسبی طبقات برای روش تحلیل بار افزون متناسب با شکل مود اول بر اساس مفهوم انرژی در مقایسه با روش تحلیل بار افزون متناسب با شکل مود اول بر اساس مفهوم جابجایی بام دارای خطای نسبتاً کمتری می باشد. البته در کل تفاوت چندان زیادی بین نتایج مربوط به جابجایی نسبی طبقات این دو روش مشاهده نمی شود که احتمالاً به این دلیل است که در روش تحلیل بار افزون بر اساس مود اول جابجایی بام تا حدود زیادی متناسب با جابجایی سایر طبقات می باشد ولی نتایج مربوط به جابجایی طبقات برای روش تحلیل بار افزون مود اول بر اساس مفهوم انرژی در مقایسه با روش تحلیل بار-افزون مود اول بر اساس مفهوم جابجایی بام دارای خطای نسبتاً کمتری می باشد ولی در این جا هم ساختمان کوتاه مرتبه در هر دو مورد مستثنی می باشد. 4) نتایج مربوط به جابجایی نسبی طبقات و جابجایی طبقات برای روش تحلیل بارافزونی مودال با یک بار اجرا بر اساس مفهوم انرژی در هر دو مورد بهتر از این روش بر اساس مفهوم جابجایی بام است. از آن-جایی که کارایی اصلی روش مبتنی بر انرژی در روش های تحلیل بارافزونی است که در آن ها الگوی بار جانبی به گونه ای است که جابجایی بام متناسب با جابجایی سایر طبقات نیست، لذا نتایج حاصل از روش تحلیل بارافزون مودال با یک بار اجرا بر اساس مفهوم انرژی دقیق تر از همین روش بر اساس مفهوم جابجایی بام می باشد. در این جا هم ساختمان کوتاه مرتبه در هر دو مورد مستثنی می باشد. 5) نتایج مربوط به جابجایی نسبی طبقات و جابجایی طبقات برای روش تحلیل بار افزون مودال با چند بار اجرا بر اساس مفهوم انرژی در سازه ی بلند مرتبه دارای خطای کمتری از این روش بر اساس مفهوم جابجایی بام است که البته در سازه ی میان مرتبه این دو روش تفاوت چندانی را نشان نمی دهند و باز هم در این مورد ساختمان کوتاه مرتبه مستثنی می باشد اما اختلاف دو روش در ساختمان کوتاه مرتبه کم و در حد ناچیزی بوده و با توجه به محدودیت ها و مشکلاتی هم چون برگشت منحنی بارافزون با افزایش مقدار برش پایه، استفاده از روش تحلیل بارافزون مودال بر اساس مفهوم انرژی در مقایسه با روش تحلیل بار افزون مودال بر اساس مفهوم جابجایی بام اولویت بیشتری دارد. 6) با استفاده از روش مبتنی بر انرژی شبهات موجود بر سر انتخاب مرکز جرم بام در سازه های بلند و میان مرتبه به عنوان نقطه کنترل تغییر مکان بر طرف شده است و این امر کارایی روش مبتنی بر انرژی را نشان می دهد که در مقایسه با روش متداول (بر اساس جابجایی بام) مناسب تر می باشد و از طرفی با مقایسه نتایج انواع روش های تحلیل بار افزون مورد بررسی در این تحقیق مشاهده گردید که نتایج حاصل از هر یک از روش های تحلیل بار افزون مورد نظر بر اساس مفهوم انرژی به طور کل از دقت بیشتری در مقایسه با روش تحلیل بار افزون مورد نظر بر اساس جابجایی بام برخوردار می باشد. بنابر این با توجه به این مطلب که روش مبتنی بر انرژی از تئوری قوی تری نسبت به روش متداول (بر اساس جابجایی بام) برخوردار می باشد می توان ادعا کرد که استفاده از روش مبتنی بر انرژی هم از لحاظ کارایی و هم از لحاظ دقت در تخمین نتایج تحلیل بار افزون نسبت به روش متداول ( بر اساس جابجایی بام ) برتری دارد. 7) با توجه به نتایج حاصله به نظر می رسد هر چه به ارتفاع ساختمان اضافه می گردد دقت روش مبتنی بر انرژی نسبت به روش متداول (بر اساس جابجایی بام) نیز بیشتر شده و از آن پیشی می گیرد که با توجه به این که در سازه های بلند مرتبه طراحی بر اساس عملکرد مهم تر و حساس تر می باشد این موضوع اهمیت بیشتری پیدا می کند. 8) خارج از بحث روش مبتنی بر انرژی و روش متداول در بین روش های بررسی شده به طور کل روش تحلیل بارافزون چند بار اجرا از دقت به مراتب بهتری برخوردار است و این قضیه خود را در سازه-های بلند مرتبه که مودهای بالاتر تأثیر غیر قابل توجهی دارند بیش از پیش به چشم می آید. هم چنین نکته ی دیگر این که در بسیاری از موارد نتایج تحلیل بارافزون با توزیع بارجانبی مثلثی و تحلیل بارافزون با توزیع بارجانبی متناسب با مود اول مشابهت زیادی به یکدیگر داشته و به هم نزدیک می باشند که با توجه به شکل مود نخست که غالباً بسیار نزدیک به مثلث است پیش بینی می شد که چنین شود.
عیلرضا صباغ کسمائی سیدحسین قاسم زاده موسوی نژاد
بتن خودتراکم، راه حل مناسبی برای رسیدن به سازه های بتنی با دوام، مقاوم و شکل پذیر است، اما مقاومت این بتن مانند بتن نرمال در برابر آتش سوزی ضعیف می باشد لذا افزایش توان حرارتی بتن نیاز به راهکارهایی جهت تقویت بتن دارد. لذا استفاده از الیاف پشم سنگ با توجه به خواص مطلوب و اقتصادی بودن آن بعنوان راهکاری بمنظور افزایش مقاومت حرارتی بتن مورد توجه قرار گرفته است. در این پایان نامه تاثیر میزان الیاف پشم سنگ بر روی مقاومت حرارتی بتن خودتراکم و همچنین استحکام فشاری، بصورت تجربی مورد بررسی قرار گرفته است. بمنظور بررسی تاثیر الیاف پشم سنگ بر مقاومت حرارتی بتن خودتراکم، 3 نوع نمونه ساخته شد که در نوع اول نمونه های بتن خودتراکم، حاوی 0، 0/452، 0/85، 1/275، 1/7، 2/125، 2/55، 2/975 کیلوگرم پشم سنگ در حجم بتن است و نوع دوم و سوم آن به ترتیب شامل نمونه های بتنی است که دارای یک و دولایه پشم سنگ به ضخامت های 0/5، 1، 1/5، 2 سانتی متر می باشد، همچنین بمنظور تعیین مقاومت حرارتی نمونه های بتنی حاوی الیاف پشم سنگ، دستگاه آزمایش تعیین مقاومت حرارتی طراحی و ساخته شده است. نتایج بدست آمده ار آزمایشات تجربی نشان دهنده تاثیر الیاف پشم سنگ در افزایش مقاومت حرارتی بتن می باشد.