نام پژوهشگر: علیاصغر پورعزت
رضا عبدی علی اصغر پورعزت
چکیده بازشناخت آرمان های انقلاب اسلامی در عرصه های گوناگون جامعه پردازی و جامعه سازی، بر اساس درک امتداد حرکت تمدنی این انقلاب ضروری می نماید. بر این مبنا، بنای رفیع «تمدن نوین اسلامی» به عنوان فلسفه ی وجودی و چشم انداز نهایی انقلاب اسلامی، بر پایه ی پرداخت آرمان های کلی و کل نگرِ مد نظر آن و استخراج طرح ریزی های تمدنی متکثر، قابل تحلیل و تحقق خواهد بود. در این راستا، رجوع به جهت گیری ها و افق پردازی های رهبران انقلاب، یکی از اساسی ترین و مهم ترین رویکردها قلمداد می شود. بازخوانی مولفه های تمدنی- گفتمانی سه گانه ی متقوم ِ «ترسیم مطلوب، توصیف موجود و مهندسی گذار»، بر اساس جهت گیری های کلان رهبر معظم انقلاب، در راستای دریافت و پرداخت تصویری از آینده - که جامعیت و استحکام «معرفتی» و کارآمدی و اثربخشی «سیاستی» را به گونه ای توأمان داشته و نظریه پردازی و سیاست گذاری را ارتقاء بخشد - مأموریت محوری پژوهش حاضر قلمداد شده است. بنیان تحقق مأموریت یاد شده، که زیرساخت نظری و نظریه ی زیرساختی پژوهش حاضر محسوب می-شود، با بازخوانی مولفه های سازنده ی آینده اندیشی در پرتو درس های فلسفه ی تاریخ سامان یافته است. در این راستا، زیرساخت روش شناختی مورد استفاده با بررسی مقایسه ای روش های تحلیل محتوا، تحلیل شبکه و تحلیل گفتمان مهیا شده؛ و در نهایت سازه ی روشی پژوهش حاضر، حاصل بازآفرینی روش های سه گانه ی فوق و طراحی روشی تلفیقی از آن سه می باشد. مجموع رهنمودهای رهبر معظم انقلاب در بازه ای بیست ساله (1368 - 1388) زمینه ی به کارگیری سازه ی روشی مد نظر را شکل می دهد. در این راستا، برای گزینش از میان انبوه داده های اولیه و پردازش روش مند آن-ها، «فرهنگ» به عنوان کلیدواژه ی محوری انتخاب شده است. بر این اساس تصویر آینده ی مطلوب و توصیف حال موجود در پرتو مطالعه ی سرمایه ها (قوت ها و فرصت ها) و چالش ها (ضعف ها و تهدیدها) ممکن خواهد بود؛ از این منظر، سرمایه های فرهنگی، اصلی ترین سرمایه ی حرکت و مهم ترین داشته ها در وضع موجود؛ و چالش های فرهنگی نیز، اصلی ترین موانع در مسیر حرکت به سوی مطلوب ترسیم شده شناخته می شوند. برای پاسخ به «چه باید کرد؟» نیز باید به سراغ فرهنگ رفت. جان مایه ی مسیر و شاکله ی بایدها و نبایدها برای حرکت از وضع موجود به سوی آینده، در پرتو تحول و تکامل فرهنگی ممکن و میسور می نماید. در پایان، با هدف زمینه سازی برای ادامه ی اندیشه ورزی دیگر دانشوران در موضوع این پژوهش، با رویکردی آینده نگرانه به ارزیابی و بررسی نقادانه ی نقایص و کاستی های پژوهش حاضر، می پردازیم. واژگان کلیدی فلسفه ی تاریخ، انقلاب اسلامی، رهبر معظم انقلاب، فرهنگ، تحلیل محتوا، تحلیل شبکه، تحلیل گفتمان، آینده پژوهی، آینده نگاری.
مهدی عبدالحمید علی اصغر پورعزت
چکیده: سازمان ها به مثابه یکی از مهم ترین عوامل موثر بر تحول جامعه، سالیان درازی است که در جامعه انسانی نقش های مهمی را برعهده گرفته و به تدریج آن را به سوی جامعه سازمانی سوق داده اند؛ بدین ترتیب سازمان هایی بی روح، که همراه کارکردهای خاص خود، کژکارکردهای بسیاری را به جامعه تحمیل می کنند بر جوامع انسانی حاکم شده اند. تاکید بر عقلانیت ابزاری و مغفول ماندن عقلانیت جوهری در سازمان ها، موجب شده است که در عصر کنونی، بقاء به مهمترین دغدغه و هدف این سازمان ها تبدیل گردد و آن ها را به سیستم های اجتماعی منفعلی مبدّل سازد که خود را با محیط تطبیق می دهند تا باقی بمانند. این همه موجب گردیده است که انسان های قابل و لایقِ مقام خلیفه الهی، در قفس آهنین مخلوقات خویش گرفتار گشته و از خود بیگانه شوند. در این میان فرهنگ سازمان به عنوان یکی از مهم ترین اجزای آن، نسبتی همانند روح به بدن را در سیستم های اجتماعی برعهده دارد و نقش مهمی در شکل گیری، راه بری و ایجاد کارکردها و کژکارکردها ایفا می کند؛ محقق در این مقال، با امعان نظر به نقش غیر قابل انکار فرهنگ سازمانی، بر آن بوده است تا با بهره گیری از رویکردی هنجاری و مبتنی بر هستی شناسی و شناخت شناسی حق مدار، تصویری بصیرت بخش از فرهنگ سازمانی مطلوب را ترسیم نموده و گامی درخور در جهت بازگرداندن سازمان ها به مسیر فطری انسان ها بردارد. برای تحقق این مهم، منابع تحقیق به سیره و گفتار قرآن ناطق، علی علیه السلام و علی الخصوص نهج البلاغه منحصر بوده است . در این پژوهش، روش دستیابی به حقیقتِ فرهنگ سازمان ها، تحلیل محتوا و روش تحلیل منطقی بوده است و البته در روایی سنجی یافته های تحقیق از روش دلفی و نظرسنجی خبرگان بهره گرفته شده است. گزاره های نهایی حاصل از مراجعه به سیره و گفتار علوی در قالب دو دسته ی اصول و مفروضات، و ارزش ها دسته بندی گردید و به طور کلی یک اصل(اصل توحید) و شش ارزش (ارزش های هدف مداری، عدم تقدم بر خدا و رسول و ولایت مداری، آخرت گرایی و ذمّ دنیاطلبی، تعلّم و تعقّل و تعلیم، وظیفه مداری و امر به معروف و نهی از منکر) استخراج شد. در ادامه سه مدل فرهنگ از منظر جامعه شناسی سازمانی، مدل فرهنگ از منظر سازمانی، و مدل فرهنگ سازمانی بر اساس این مفروضات و ارزش ها ارائه گردید، و در انتها، ویژگی های سازمان های متعهد به الزامات فرهنگ اداری حق مدار براساس نهج البلاغه مطرح گردید. واژگان کلیدی: تصویرپردازی، فرهنگ اداری، سازمان مطلوب، امام علی علیه السلام
غلامرضا سلیمی علی اصغر پورعزت
هدف این پژوهش بررسی مبانی ارزش¬شناختی عدالت سازمانی از حیث واقع¬گرایی یا عدم واقع-گرایی و ارائه مدل مفهومی عدالت سازمانی حق مدار در سطح ساحت¬ها و ابعاد آن است؛ از آنجا که عدالت فضلیت و ارزشی اخلاقی و اجتماعی است، بررسی مبانی ارزش¬شناختی آن اهمیتی ویژه دارد؛ و در بین مباحث و مسائل فلسفه ارزش، واقع¬گرایی یا عدم واقع¬گرایی جنبه کانونی و محوری دارد به طوری¬که تقسیم¬بندی مکاتب در فلسفه¬ی ارزش پیرامون این موضوع صورت می¬گیرد.این پژوهش درصدد پاسخ به سوالات زیر است: سوال اصلی: مدل مفهومی عدالت سازمانی حق¬مدار از دیدگاه اسلامی چگونه است؟ سوالات فرعی: 1. با توجه به مبانی ارزش¬شناختی، نظریه¬های عدالت سازمانی واقع¬گراست یا غیرواقع¬گرا؟ 2. پیامدهای مبانی ارزش¬شناختی عدالت سازمانی چیست؟ 3. مدل مفهومی عدالت سازمانی حق¬مدار از دیدگاه اسلامی شامل چه حیطه¬هایی است؟ در پاسخ به سوالات پژوهش از استراتژی¬های تحلیل مضمون و تحلیل منطقی استفاده شده¬است. در بررسی سوال یک چهار مضمون فراگیر ذهنی¬بودن، نسبی¬بودن، ادراکی¬بودن و تاثیر¬پذیری از فرهنگ استخراج گردید که دلالت بر آن داشت که مبانی ارزش¬شناختی نظریه¬های عدالت سازمانی غیر¬ واقع¬گرا و مبتنی بر دو مکتب قراردادگرایی و احساس¬گرایی است؛ نسبی¬گرایی، کثرت¬گرایی، صدق و کذب ناپذیری و عدم تبیین عقلانی نظریه¬های عدالت سازمانی از مهم¬ترین پیامدهای غیرواقع¬گرایی هستند و موجب چالش¬های بسیاری برای تحقق و اجرای چنین نظریه¬هایی در ایران اسلامی می¬شوند. در نهایت مدل مفهومی عدالت سازمانی حق¬مدار- مبتنی بر رویکرد ادای حقِ هر صاحب¬حق- با شناسایی ساحت-های صاحبان حقوق و در ابعاد حق¬الله، خود¬عدالتی، عدالت درون¬سازمانی و عدالت برون¬سازمانی ارائه شد.