نام پژوهشگر: سوزان کلیمن
مژگان خادمی عیسی محمدی
مقدمه: حیات بخشی مجدد و اعتلای رویکردهای انسانی، رسالت و یکی از چالش های عمده پرستاری معاصر است. نظریه «پرستاری انسانی پاترسون و زدراد»، می تواند نظریه ای مفید در گذرِ موفقیت آمیز از این چالش باشد. لازمه به کارگیری هر نظریه، تحلیل آن به منظور شناخت نقاط قوت و ضعف آن می باشد. بنابراین، هدف کلی این مطالعه، تحلیل و توسعه این نظریه به عنوان ابزاری برای اعتلای رویکردهای انسانی در پرستاری است. روش: این مطالعه طی سه مرحله اصلی انجام گردید. ابتدا تحلیل نظریه با رویکرد «واکر» و «اوانت» (2005) انجام شد. بر اساس نتایج حاصل از این تحلیل و با استفاده از رویکرد «گلیزر»، نظریه ای بنیادی درباره پرستاری انسانی تبیین گردید. طی نمونه گیری هدفمند و نظری، 52 پرستار، بیمار و عضو خانواده/همراه از دو بیمارستان آموزشی در تهران انتخاب شدند. مصاحبه های بدون ساختار عمیق و همچنین مشاهده های بدون ساختار تا تکامل نظری ادامه یافت. بر اساس یکی از برجسته ترین فرضیات این نظریه به تدوین منشور حقوق پرستاران بالینی پرداخته شد. ابتدا ساخت مفهوم «حقوق پرستار بالینی» با روش «واکر» و «اوانت» (2005) انجام گردید. سپس بر اساس ویژگی های این مفهوم، مواد حقوقی منشور استخراج شدند. بررسی اعتبار پیش نویس اولیه در طی یک جلسه متخصصان انجام گردید. همچنین الزامات و پشتوانه های قانونی به کمک یک حقوق دان از قوانین کشوری استخراج شدند. یافته ها: تحلیل نظریه «پرستاری انسانی پاترسون و زدراد» نشان داد که نظریه پرستاری انسانی، وابسته به زمینه است و این نظریه، نیازمند احیا و توسعه مداوم با استفاده از تجارب زندگی و دیدگاه های پرستاران می باشد. بر این اساس، «نظریه بنیادی پرستاری انسانی در مراقبت بالینی توسط پرستاران ایرانی» تبیین گردید. بر اساس این نظریه، دغدغه اساسی پرستار و بیمار/خانواده در عرصه پرستاری انسانی، «نقض حقوق در بستر رنج و نیاز» است. بررسی چگونگی مواجهه با این دغدغه، نوسان بین دو فرآیند اساسی اجتماعی متضاد را آشکار نمود. «نقض حقوقِ» پرستاران، سبب شروع فرآیند «مطالبه و خود جبرانی نافرجام حقوق» توسط آن ها می شود. این امر منجر به «نقض حقوق» بیمار/خانواده و فعال شدن همین فرآیند توسط آن ها می گردد. این امر به نوبه خود، «نقض حقوق» پرستار را به دنبال دارد. با ظهور «هم افزایی موقعیت ـ پرورش/یادگیری» که بر حضور هم زمان «پرورش و یادگیری» ارزش ها و یکی از دو عامل «حساسیت موقعیت» و یا «وجود عناصر ارتقا مراقبت» دلالت دارد، روش مواجهه پرستار با این مسأله تغییر نموده و فرآیند «پاسخ بی دریغ به موقعیت» فعال می گردد. نتیجه این فرآیند، «کامیابی» پرستار/مدیر و بیمار/خانواده است. بر اساس این نظریه، «نقض حقوق» پرستار می تواند مانعی جدی در اعتلای رویکردهای انسانی در پرستاری باشد. به همین دلیل منشور حقوق پرستاران در 17 ماده و سه محور اصلی «محوریت مراقبت در سازمان»، «تعادل صلاحیت ـ وظایف ـ امکانات» و «شأن و منزلت» تدوین گردید. این منشور مورد تأیید خبرگان پرستاری و حقوق می باشد. همچنین برخی از مواد آن با قوانین حقوقی جاری در کشور نیز هماهنگ می باشند. نتیجه گیری: تحلیل و توسعه نظریه «پرستاری انسانی پاترسون و زدراد» بر اساس یک روش علمی و منظم، منجر به شفاف سازی بیشتر آن و تولید دانش بومی و کاربردی مرتبط با آن گردید. منشور حقوقی تدوین شده می تواند برای هدایت افکار و فعالیت های جاری در نظام سلامت و حرفه پرستاری به کار گرفته شود و زمینه ساز اعتلای پرستاری انسانی باشد.