نام پژوهشگر: ریحانه السادات سجاد

بررسی تطبیقی هندسه فرکتال و هندسه نقوش اسلامی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده هنر 1391
  سید احسان روح الامین   نادر شایگانفر

ندسه فرکتال گونه ای از هندسه جدید غیر اقلیدسی است ،که در سال 1975 م توسط بنوئیت مندلبروت معرفی شد . امروزه از یک سو،هندسه فرکتالی (برخالی ) به مدد گرافیک کامپیوتری توانسته است ارزشهای زیبایی شناسانه خود را به عالم هنر معرفی کند. این شاخه از هنر که در مجموعه هنرهای بصری تقسیم بندی می شود. بطور کلی بر اساس تکثیرهای خود مانا جلوه گرشده است. از سوی دیگر هندسه نقوش اسلامی در حقیقت محصول تداخل علم ریاضیات اسلامی ، خلاقیت هنری هنرمندان مسلمان و حکمت اسلامی است و یکی از بهترین نمونه هایی است که جهان بینی اسلامی و نوع نگاه به ماهیت هستی را در نزد مسلمانان عیان می سازد. در این پژوهش تلاش شده است ، ابتدا به شناسایی ماهوی این هنر و بررسی اجمالی ریاضیات پایه ی حاکم بر شکل گیری آن پرداخته شود و سپس به معرفی خوانشهای فلسفی سنت گرایانه ای که از این نقوش صورت گرفته، اشاره می کنیم و در ادامه ،دیدگاه های تاریخی در مورد هندسه نقوش را مطرح می کنیم، در کنار آن معرفی و تحلیل هندسه نوین فرکتال که هم از نظر ساختاری و هم از نظر جهانبینی قابلیت تطبیق با هندسه نقوش اسلامی را دارد مورد بررسی و کنکاش قرار گرفته تا شاید از این هندسه و تعاریف آن ، خوانشی نو از هندسه نقوش اسلامی ارائه داده شود. درهمین راستا ، براساس مطالعات کتابخانه ای و سپس تحلیل کیفی داده ها سعی شده تا ابتدا توصیفی از هر دو موضوع ارائه ، سپس به مقایسه این دو ساختار هندسی، هنری پرداخته شود. در نهایت تاثیرات این دو شاخه در هنرهای معاصر جهان بررسی و آثاری در همین راستا خلق وارائه شده است

صیانت بافت تاریخی از طریق افزایش حس تعلق و ارتقای ارزش های زیباشناسان? بافت (نمونه موردی بافت پشت مسجد امام، جوباره و جلفای اصفهان)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده حفاظت، مرمت اشیاء و ابنیه تاریخی 1393
  ریحانه السادات سجاد   فاطمه مهدیزاده سراج

غلب بافت های تاریخی، بخصوص در کشورهای در حال توسعه، علاوه بر فرسودگی کالبدی با مشکل فرسودگی فعالیتی نیز روبرو هستند. شرایط انتخاب نابرابر ساکنان، برای زیست در بافتهای تاریخی که عمدتاً مشکلات زیرساختی عدیده ای دارند و زندگی در بافتهای جدیدتر شهری، احتمال تخلی? بافت های تاریخی و جایگزینی ساکنان اصلی با ساکنان موقت در این بافت ها را افزایش میدهد. برای حفظ ساکنان می بایست دیدگاههای آنها و عواملی که باعث رغبت آنان برای ماندن در بافت می شود، را شناخت و تأمین و تقویت نمود. راهبردهای حفاظت بافت، در بافت های تاریخی کشورهای گوناگون، در چهار زمین? کالبدی، مدیریتی، اجتماعی و اقتصادی، انجام می پذیرد، که توجه به تنها یکی از این ابعاد، ناکارآمدی برنامه ریزی را به همراه خواهد داشت، لذا توجه به هر چهار زمینه و توازن آنها، اهمیت زیادی دارد. با توجه به اینکه حیات بافت های تاریخی، بیش از هرچیز وابسته به ساکنان آنها است، پرداختن به بعد اجتماعی و در واقع تأمین شرایط ساکنان با لحاظ راهبردهایی در سایر زمینه ها، رضایت بیشتر ساکنان و در نتیجه اتصال فضایی آنان را به همراه خواهد داشت.