نام پژوهشگر: سعید صیاد شیرکش
عبدالوهاب بنی هاشمیان مینا جمشیدی اوانکی
داده های مربوط به هوش عاطفی و سبک رهبری تحول آفرین به وسیله ی پرسشنامه ی ترکیبی هوش عاطفی "بار –آن "ومدل چند عاملی رهبری" بس و آوولیو" جمعا تعداد 63 گویه مشتمل بر سه بخش (قسمت دموگرافی،بخش هوش عاطفی وسبک رهبری تحول آفرین) چمع آوری گردید. با توجه به سرشماری بودن جمع آوری داده ها وضعیت توزیع را با انجام پیش آزمونی باتوزیع پرسشنامه بین 20 نفر از اعضای جامعه ضمن بررسی روایی پرسشنامه ، آلفای کرونباخ 863/. برای گویه های هوش عاطفی "بار-آن "و 91/. برای گویه های سبک رهبری حاصل شد ،که حاکی از همبستگی بین گویه ها و همسانی درونی مقدماتی پرسشنامه ها است. توزیع جامعه از آزمون کولموگرف – اسمیرنف ، بررسی گردید. با مدلسازی معادلات ساختاری (sem ) با کمک از نرم افزار لیزرل(lisrel )مشتمل بر تحلیل ضرایب مسیر وبه منظور بررسی قابلیت پذیرش مقدار ضریب مسیر از آزمون تی و آزمون نیکوئی برازش(تا چه حد مدل مورد نظر با داده های حاصل و تجربی سازگاری دارد ) و تایید عاملی برازش حاصل در حد متوسط و قابل قبول ؛ بیان کنند ه ی این است که ضمن اینکه هوش عاطفی بطور کلی برسبک رهبری تحول آفرین با ضریب مسیر 45/ دارای تاثیر و همبستگی مثبت و معنادار است ؛ از میان مولفه های هوش عاطفی فقط تاثیر مثبت مهارتهای سازگاری( انعطاف پذیری،حل مسئله و واقعیت سنجی ) بر سبک رهبری تحول آفرین تایید گردید. واژه های کلیدی : هوش عاطفی ، سبک رهبری تحول آفرین ،مولفه های هوش عاطفی
غزال صادقی تیمور آقایی
یادگیری سازمانی جزئی از سازمان محسوب می شود در حالی که سازمان یادگیرنده یک نوع سازمان است. سازمان های مطلوب سازمان های یادگیرنده خواهند بود. این سازمان ها فرصت هایی را برای اعمال مسئولیت بوجود می آورند، از تجربه ها می آموزند، ریسک می پذیرند و از نتایج حاصله و درسهای آموخته شده، احساس رضایت می کنند. فلسفه وجودی چنین سازمان هایی این است در موقعیت هایی که تغییر و تحولات محیطی سریع می باشد، از انعطاف پذیری و انطباق پذیری بیشتری برخوردار هستند و درعرصه رقابت از دیگران برتری خواهند جست. از این روست که سازمان ها برای مواجه شدن با چنین موقعیت هایی نیاز به این درک دارند که چگونه از تعهد و صلاحیت های افراد برای یادگیری در همه سطوح سازمان بهره برداری کنند. سازمان هایی که بطور مستمر توانایی و ظرفیت خود را توسعه می دهند، برای خلق آینده مستلزم انتقال فکر و اندیشه در بین اعضای سازمان می باشند. از دیدگاه پیتر سنگه، یادگیری افراد را برای خلاقیت توانا می سازد بنابراین برای سازمان یادگیرنده پایداری و بقاء در صحنه کافی نیست. در چنین سازمانی، یادگیری دغدغه همگانی و همیشگی است و شعار آن تواضع در یادگیری و سخاوت در آموزش می باشد. ارزش اصلی سازمان یادگیرنده همانا حل مسأله است. کارکنان و اعضای سازمان مسأله ها را حل می کنند و این نشان دهنده آن است که آنها برای تأمین نیازهای مشتری آنچه را که در توان دارند در مسیرهای منحصر به فرد بکار می برند و بدین گونه سازمان از طریق شناسایی نیازهای جدید و تامین آنها می کوشد به میزان ارزش ها بیفزاید و موجبات اثربخشی سازمانی را فراهم آورد. لذا در این تحقیق با توجه به اهمیت موضوع یادگیری سازمانی به بررسی تأثیر یادگیری سازمانی بر اثربخشی سازمانی پرداخته شده است.