نام پژوهشگر: حکیمه دبیران
مهناز ربیعی منظر سلطانی
مفهوم کودکی از جمله مفاهیم پیچیده و اساسی در حوزه علوم مرتبط با کودکان به شمار می آید. برهمین مبنا، تبیین این مفهوم و تعیین مرز و محدوده ای برای آن چندی است ذهن پژوهشگران علومی چون ادبیّات، روان شناسی، جامعه شناسی، علوم تربیّتی و ... را به خود مشغول داشته است تا از این طریق بتوانند به کیفیّت حقیقی ماهیّت کودکی دست یابند. در این پژوهش نیز سعی شده است تا با بهره گیری از یافته های دانش روان شناسی کودک و اصول حاکم بر داستان کودک، نحوه عملکرد نویسندگان دهه 80 در بازتاب این مفهوم بنیادین در داستان های واقع گرای کودک مورد سنجش و ارزیابی قرار گیرد. برهمین اساس، پس از تبیین بحث در سه فصل مقدّماتی با عناوین مفهوم کودکی، داستان کودک و واقع گرایی در داستان کودک و نقد و بررسی 45 داستانِ برگزیده شده بدین نتیجه دست یافتیم که نویسندگان ده? 80 در بازتاب مفهوم کودکی در داستان های واقع گرا در میان? راه هستند و درحالتی بینابین به سر می برند. تلاش آن ها در این زمینه توانسته است فراز و نشیب های موجود در تبیین مفهوم کودکی را در دهه های 60 و 70، پشت سر گذارد و جلوه هایی از حرکت در مسیر کشف هویّت حقیقی خود را آشکار سازد تا از این طریق زمینه دستیابی به تعریف کاملی از مفهوم کودکی را فراهم سازند. نویسندگان این دهه کودک را موجودی مستقّل و برخودار از آزادی عمل و سرشار از خلاقیّت های درونی و فطری با ماهیّتی متفاوت از ماهیّت بزرگسالان می دانند که فرایندهای متغیّر ادراکی، شخصیّتی، عاطفی و اجتماعی بر عملکرد آنان غلبه دارد. برهمین اساس شایسته است جامعه بزرگسالان توجّه ویژ? خود را به آن ها معطوف دارد.