در این پایان نامه به بررسی میزان هماهنگی و تعارض محتوایی تبلیغات سلامت و تبلیغات بازرگانی سیما از خلال 12 آگهی بازرگانی و سلامت پرداخته شده است.تلاش این تحقیق بر آن است که به مطالعه تناقضات بین این دو گروه از آگهی ها که می تواند برای مخاطبان، ایجاد ناهماهنگی شناختی کند و سبب-ساز کاهش اعتماد آنان به رسانه ملی شود، بپردازد. در طراحی چارچوب نظری این کار از دو نظریه بازنمایی و ناهماهنگی شناختی استفاده شده و در نهایت بازنمایی برساختگرا، اساس نظری کار را تشکیل داده است. آگهی های مذکور به کمک روش نشانه شناسی با تکیه بر رمزگان فیسک و تحلیل روایت با استفاده از الگوی تقابل های دوگانه اشتراوس، مطالعه شده اند. نتایج تحقیق، نشان دهنده این مهم است که این دو دسته از آگهی ها علاوه بر آنکه از نظر فرهنگی، قرابت و نزدیکی دارند اما تمایزات و اختلافاتی که بین پیام های بازرگانی و سلامت به صورت آشکار قابل رویت است می تواند سبب ساز ایجاد ناهماهنگی شناختی شود.علاوه بر این شش محور تعادل، هشدار، دانش محوری، هویت سازی، برندمحوری و ضدارزش گرایی به عنوان محورهای اصلی این تمایز معرفی شده است.