نام پژوهشگر: محمد علی پورحسن
حمیده رحیمی محمد رضا کاویانپور
کشور ایران در توزیع وقوع بلایای طبیعی ناشی از سیلاب جزء مناطق پرخطر و آسیب پذیر است. رویکردهای سنتی مقابله با سیلاب که عمدتا ماهیت سازه ای دارند، کارایی خود را از دست داده و رویکردهای نوین که بر کاهش عواقب ناشی از سیلاب تاکید دارند در حال گسترش می باشد. در مدیریت ریسک سیلاب برای رسیدن به توسعه پایدار دو روش مقاومتی و انعطاف پذیری وجود دارد. انعطاف پذیری را می توان به عنوان توانایی نواحی سیل زده در مقابل سیلاب به وسیله بازیابی یعنی بازگشت به شرایط طبیعی قبلی خود تعریف نمود. از طرف دیگر مقاومت، توانایی دوام آوردن سیستم در مقابل اغتشاش بدون هیچ واکنشی می باشد. برای کمی سازی مفهوم انعطاف پذیری که باعث افزایش تحمل سیستم فیزیکی-اقتصادی-اجتماعی در معرض سیلاب می شود، شاخص هایی توسط محققین قبلی تعریف شده است. سیستم های تصمیم گیری چند معیاره به عنوان ابزاری برای اولویت بندی استراتژی های انعطاف پذیر مختلف که در مدیریت سیلاب مطرح شده، مورد استفاده قرار می گیرد. در تصمیم گیری چند معیاره با ارزیابی شاخص های موجود در هر یک از استراتژی ها، سناریو یا استراتژی ها رتبه بندی می شوند. در مطالعه موردی حاضر، بازه ای از حوضه آبریز گرگانرود از پایین دست سد گلستان یک تا پایین دست شهر گنبد را شامل می شود. هفت استراتژی مدیریتی توسط چند روش گوناگون از سیستم های تصمیم گیری چند معیاره با هم مقایسه و رتبه بندی می شود. به منظور تحلیل تغییر نتایج در اثر عدم قطعیت های موجود در مقادیر، تحلیل حساسیت روی نتایج انجام شده و الویت بندی نهایی ارایه شده است. هفت استراتژی متفاوت شامل استراتژی سازه ای و غیر سازه ای توسط روش های تصمیم گیری چند معیاره و از نظر انعطاف پذیر ی و با شاخص های انعطاف پدیری مقایسه و اولویت بندی شد ه اند. با اولویت بندی استراتژی ها توسط روش های تصمیم گیری چند معیاره ، استراتژی کانال انحراف (رودخانه سبز) به عنوان مناسب ترین گزینه از نظر انعطاف پذیر ی انتخاب شد ه است.
محمد حسین نیک اندام محمد رضا کاویانپور
با شهری شدن حوضه های آبریز، مخاطرات سیلاب های شهری و پتانسیل تخریبی آنها بیشتر شده و همچنین آلودگی های سیلاب بیشتر شده که این خود خطری برای آلودگی منابع آب محسوب می شود. در دو دهه اخیر رویکردهای مدیریتی نوین سیلاب شهری شکل گرفته است که نگاه بسیار ریزبینانه ای نسبت به مسئله محیط زیست دارند. علاوه بر اهداف کیفی، این رویکردها نگاه ویژه به مسئله کمی سیلاب و جمع آوری رواناب در نزدیکی منبع ایجاد آن دارند. هدف این پایان نامه بررسی و مطالعه سیستم های زیست ماند و جوی باغچه به عنوان دو راهکار مدیریتی نوین سیلاب شهری، با توجه به مسئله محیط زیست و اثر آنها بر روی حجم رواناب، حجم طغیان و پیک دبی سیلاب است. محل مورد مطالعه خیابان ولیعصر تهران حد فاصل چهارراه پارک وی تا میدان ونک است که این سیستم ها را در محل های مناسب جانمایی کرده و مدل ایجاد شده با استفاده از مدل swmm در دو حالت وضع موجود و هنگامی که از زیست ماندها و جوی باغچه استفاده کرده ایم، تحلیل می نماییم. نتایج این پژوهش نشان می دهد که استفاده از سیستم های زیست ماند در حجم رواناب را در حدود 11% ، حجم طغیان برای بارش 2 ساله با مدت 6 و 24 ساعت را به ترتیب در حدود 24% و 100%، حجم طغیان برای بارش 5 ساله با مدت 90 دقیقه، 6 و 24 ساعت را به ترتیب در حدود 29%، 12% و 21% کاهش می دهد. زیست ماندها تاثیر بیشتری بر کاهش دبی پیک برای بارش های با شدت بیشتر و مدت کمتری دارند. استفاده از جوی باغچه ها تاثیری بر حجم رواناب، حجم طغیان و دبی پیک ندارد. همچنین پس از بهینه کردن سیستم جمع آوری رواناب شهری مشاهده گردید که استفاده از سیستم های زیست ماند می توانند حجم خاکبرداری کانال ها را در حدود 6% کاهش دهند در حالی که این مقدار برای جوی باغچه ها در حدود 3% است.