این پژوهش به منظور بررسی عوامل اجتماعی و جمعیتی که در انحراف زنان تاثیر داشته اند از قبیل عوامل خانوادگی، تحصیلی، دوستان ناباب و فقر و مشکلات اقتصادی و پایبندی به مذهب انجام پذیرفته است. در این تحقیق چارچوب نظری که برای پژوهش در نظر گرفته شد نظریه فمنیسم لیبرال است. در این تحقیق شش فرضیه بر اساس نظریات صاحب نظران جامعه شناسی از قبیل دورکیم، مرتون، ساترلند تدوین گردید.فرضیات پژوهش عبارتند از: 1-به نظر می رسد بین میزان تحصیلات زنان و آسیب های وارده بر آنان ارتباط معنی داری وجود دارد.2-به نظر می رسد بین سن زنان و آسیب های وارده بر آنان ارتباط معنی داری وجود دارد.3-به نظر می رسد بین خاستگاه زنان و آسیب های وارده بر آنان ارتباط معنی داری وجود دارد. 4- به نظر می رسد بین وضعیت زناشویی و آسیب های وارده بر آنان ارتباط معنی داری وجود دارد.5-به نظر می رسد بین درآمد زنان و آسیب های وارده بر آنان ارتباط معنی داری وجود دارد.6-به نظر می رسد بین مهاجرت زنان از شهرستان و آسیب های وارده بر آنان ارتباط معنی داری وجود دارد. روش مطالعه در این تحقیق پیمایش می باشد و افراد مورد مطالعه از طریق نمونه گیری خوشه ای انتخاب گردید. و در انتها با استفاده از نرم افزار spss به تجزیه و تحلیل داده ها پرداخته شد و نتیجه ای که از پژوهش بدست آمد به اثبات رسیدن تمامی فرضیات مطروحه بود. و هر یک با ضریب های خاص خود به سطح معنی داری رسیده اند. واژگان کلیدی: آسیب دیدگی زنان، عوامل اجتماعی و جمعیتی(سن، تحصیلات، فقر، مهاجرت، وضعیت زناشویی، دوستان ناباب