نام پژوهشگر: سحر محبّی

نقد و بررسی تأثیرپذیری ایلیا أبوماضی از آراء و اندیشه های خیام
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اراک - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  سحر محبّی   قاسم مختاری

ادبیات بازتاب تأثیر عواملی چون اجتماع، طبیعت، مذهب و... در فرد است که به شکلی هنرمندانه در قالب شعر یا نثر بیان می شود. اگرچه ادبیات از جوهره ی روحی مشترک در میان انسان ها برخوردار است؛ امّا با ورود به هر سرزمینی رنگ و بوی خاص می یابد و در قالب های محیطی، شکل های مختلف به خود می گیرد. ادبیات تطبیقی با کنار زدن این قالب ها در پی یافتن جوهره ی اصلی ادبیات انسانی است، تا با شناخت آن بر غنای فکر و اندیشه انسان بیفزاید و با نزدیک ساختن فکر و اندیشه انسان ها، زمینه تفاهم و صلح جهانی را فراهم سازد. دو ملت ایران و عرب از دیرباز به دلیل هم جواری و پیشینه های فرهنگی و قومی تقریبا مشابه و ارتباطات سیاسی و فرهنگی از جنبه های مختلفی بر یکدیگر تأثیر نهاده اند که از جمله آن می توان به حوزه ی ادبیات اشاره نمود. خیام از جمله شاعران و ادیبان به نام و برجسته ی ایرانی است که در دوره معاصر در جهان عرب از مقبولیت و شهرت والایی برخوردار است. شاعران و ادیبان عرب هر یک به فراخور ذوق خویش از اندیشه ها و افکار او بهره جسته و سیراب گشته اند. تعدد ترجمه هایی که از رباعیات خیام در جهان عرب صورت گرفته خود، دلیلی بر این مدعاست. در میان شاعران معاصر به نظر می رسد ایلیا ابوماضی که از جمله نمایندگان شعرای مهجر شمالی است، در بیان اندیشه و افکار خود، متأثر از خیام نیشابوری است. در بررسی قصیده های وی می توان رگه هایی از این تأثیرپذیری را یافت که افکار و اندیشه های نهفته در اشعار وی، تداعی گر آراء و اندیشه های خیام نسبت به مسائل مختلف جهان هستی، موضوعات فلسفی و ... است. تأثیرپذیری از ابوالعلاء معرّی، گرایش های تأملی، رویکردهای نمادین از جمله ویژگی های مشترک هر دو شاعر است که زمینه ساز نزدیکی افکار و اندیشه های آنان شده و در قالب سروده هایشان نمود یافته است. با توجه به دامنه تأثیرپذیری ابوماضی از خیام، به نظر می رسد ابوماضی در مضامینی چون شک و حیرت، اغتنام فرصت، شادمانی و ناپایداری دنیا و... بازگوکننده ی اندیشه های خیام باشد. با این همه با توجه به تفاوت های فردی و محیط اجتماعی و فرهنگی ابوماضی تفاوت هایی در نوع استفاده شاعر از آراء و افکار خیام در قصیده های وی دیده می شود که از جمله آنها می توان به گرایش های رمانتیکی شاعر اشاره کرد. افزون بر این فلسفه ابوماضی پیچیدگی فلسفه خیام را نداشته و اندیشه های تأملی ابوماضی در حقیقت بازتاب اندیشه های خیام است. در این رساله، مضامین و درون مایه های شعری خیام که در قصیده های ابوماضی کارکرد بیشتری داشته، ارزیابی می شود و با ذکر شاهدهایی از شعر ابوماضی، دامنه ی تأثیرپذیری وی از اندیشه ها و افکار خیام بررسی می گردد.