نام پژوهشگر: بهزاد مروی
بهزاد مروی یدالله بهمنی مطلق
مسأله ی زبان و جنسیت برای اولین بار از سوی فمینیست های موج دوم مطرح شد. اعتراضات آنها باعث ترغیب بسیاری از زبانشناسان برای بررسی اختلافات زبانی زنان و مردان شد و به مقوله ی جنسیت که مغفول مانده بود، توجه ویژه ای نشان داده شد. برای اولین بار رابین لیکاف (1975) با انتشار کتاب «زبان و جایگاه زنان» و چندین مقاله ی دیگر، به صورت جدی و علمی اختلافات زبانی زنان و مردان را تشریح کرد. او معتقد بود از آن جا که زنان جایگاه اجتماعی پایینی دارند، بیشتر از صورت های مودبانه و ضعیف زبانی استفاده می کنند. نظریات لیکاف پس از او آزمایش و بسیاری از آن ها تأیید شد. اگرچه بحث زبان و جنسیت همه ی آثار ادبی را در بر می گیرد؛ لیکن این موضوع در ادبیات داستانی به ویژه رمان حضور پررنگ تری دارد، زیرا نویسنده برای این که بتواند زبانی متناسب با جنسیت کاراکترهای خود استفاده کند، لازم است با ویژگی های زبانی مردانه و زنانه آشنا باشد. در این رساله زبان زنانه و مردانه در دو رمان شوهر آهو خانم نوشته ی علی محمد افغانی و شبهای تهران نوشته ی غزاله علیزاده، مقایسه شده است تا میزان تأثیر جنسیت نویسنده بر زبان داستان و میزان موفقیت او در ایجاد زبانی متناسب با جنسیت کاراکترهای هم جنس و غیرهم جنس، ارزیابی شود. این ارزیابی بر اساس میزان مطابقت شواهد به دست آمده از متن رمان ها با پژوهشهای زبان شناسان اجتماعی در فارسی و انگلیسی بوده است. برای این منظور زبان زنانه و مردانه رمانهای مذکور در دو حیطه ی زبان شناسی و دستور زبان بر اساس متغیرهای زیر، مورد بررسی قرار گرفته است، زبان شناسی: کاربرد زبان معیار و استاندارد، جملات آمرانه، مکالمات مشارکتی و رقابتی، قاطعیت و انقیاد. دستور زبان: 1. واژگان: دشواژه ها، سوگندواژه ها، تشدیدگره ها، رنگواژهها 2.جملات: پرسش های ضمیمه ای، تعدیل گرها، جملات تعجبی ـ ندایی و تصدیق گرها. یافته های پژوهش نشان می دهد، زبان کاراکترهای رمان ها بشدت تحت تأثیر جنسیت نویسنده قرار دارد و کلیشه های زبانی مردانه در رمان شوهر آهو خانم و کلیشه های زبان زنانه در رمان شبهای تهران با بسامد بیش تری تکرار شده است. هم چنین بر اساس متغیرهای فوق مشخص شد، نویسندگان از بسیاری جهات توانسته اند زبانی متناسب با جنسیت کاراکترها ایجاد کنند.