نام پژوهشگر: حسین باغگلی
حسین باغگلی بختیار شعبانی ورکی
در پژوهش حاضر با هدف مطالعه انتقادی «تربیت معنوی» در دنیای معاصر، مفهوم «معنویت» با نظر به دو جهت گیری اصلی نسبت به آن (معنویت مبتنی بر دین و معنویت فارغ از دین) مورد بررسی قرار گرفت. آنگاه مفروضه ها، مبانی، اصول و روش های تربیت معنوی بر اساس دو جهت گیری مذکور مورد تحلیل قرار گرفت. در پایان ضمن نقد رویکردهای موجود، در باب مناسبات این دو رویکرد پیشنهادهایی ارائه شد. در جهت گیری دینی به «معنویت»، چهار رویکرد 1)روشنفکری دینی، 2)تجربه دینی، 3) ایمان گرایی و 4) الهیات پویشی بررسی و هر یک از حیث ساختاری و روشی مورد نقد قرار گرفت. در این بررسی نشان داده شد که معنادارپنداری و هدفمند دانستن هستی، انگیزه بخشی به انسان برای حرکت در مسیری بی نهایت، تلاش برای مجاب نمودن انسان درخصوص پیچیدگی هستی و عدم امکان فهم عقلانی همه امور، طاغوت ستیزی و دغدغه برای رهاسازی همه انسان ها و مثبت نگری به ذات انسان به منزله مهمترین نقاط قوت؛ و از بین رفتن تفکر انتقادی، تاکید بیش از حد بر نظام جزا و پاداش اخروی، عقلانی سازی های سطحی، ناکارآمدی عینی برخی اعمال دینی در زندگی جاری انسان ها، عدم تبیین سبک زندگی متناسب با شرایط انسان معاصر، عدم جذابیت در شیوه های دعوت و توجیه باورها برای انسان معاصر؛ به عنوان مهمترین نقاط ضعف این جهت گیری محسوب می شوند. در جهت گیری فارغ از دین به «معنویت» پنج رویکرد 1)پذیرش دین به مثابه فرهنگ، 2)اخلاق گرایی 3)رویکرد تلفیقی، 4)رویکردهای تک بعدی نگر و 5) پذیرش هوش معنوی به عنوان استعداد پایه؛ بررسی و هر یک از حیث ساختاری و روشی مورد نقد قرار گرفت. در این بررسی نیز خاطر نشان شده است که در دسترس قرار دادن معنویت و امکان استفاده در زندگی جاری اینجا و اکنون، پرکردن خلاء معنویت، قالب های جذاب و تفکر مبتنی بر جهانی سازی به عنوان نقاط قوت؛ و احتمال انحراف رهبران، فردی سازی معنویت، احتمال سوء استفاده از پیروان، عدم امتداد معنادار حیات و ناکارآمدی تلفیق و تجمیع؛ به منزله مهمترین نقاط ضعف این جهت گیری قلمداد می شوند. در نهایت ضمن بررسی امکان ارتباط میان دو جهت گیری «دینی» و «فارغ از دین» به معنویت، چگونگی این ارتباط با توجه به دو عامل اثرگذار (نگاه عام و خاص به معنویت و سهم انسان در تحول خود) از دو منظر برون دینی و درون دینی مورد بررسی قرار گرفت و در هر مورد پیشنهادهایی ارائه شد. بنابراین تصریح شده است که از منظر برون دینی امکان ارتباط منوط به عبور از حدود شریعت در ادیان است و در نتیجه الگوی ارتباط عمودی برای تحقق این هدف پیشنهاد شد و از منظر درون دینی، ضمن پذیرش تفاوت در ماهیت و غایت این دو جهت گیری به «معنویت»، نشان داده شد که تکنیک ها و قالب های مورد استفاده در معنویت های نوپدید می تواند به پویایی معنویت دینی کمک کند.