نام پژوهشگر: توحید علیزاده
توحید علیزاده محمد فاضلی
سپهر سیاست همواره از زوایای مختلفی مورد هجمه بوده است. کودتا یا ورود نظامیان به عرصه ی سیاسی با انگیزه ها و دلایل مختلف، از جمله ی آن هاست. بی تردید بخشی از فرایند گذار دموکراتیک در خاورمیانه از منظر روابط سیاسی نظامی قابل تصور است. ترکیه در مسیر گذار دموکراتیک، نمونه ای گویا از چنین تجربه ای است. از زمان شروع موج دوم دموکراسی در ترکیه در سال 1950، نظامیان تقریباً هر ده سال یک بار با دلایل مختلفی وارد سیاست شده اند و معادلات ساختار قدرت را به چالش کشانده اند. گویا، چنین وضعیتی بیش از آن چه مبتنی بر شناسایی فرایند گذار باشد با تأکید بر نقش و جایگاه تاریخی و ویژه نظامیان در ساختار اجتماعی سیاسی ترکیه قابل فهم است؛ از این منظر، فهم دلایل و انگیزه های مداخلات نظامیان در سیاست، چرایی و چگونگی این تحولات بواسطه ی نظریه های مختلفی تبیین شده است. در این بین، چارچوب محاسباتی تصاحب قدرت فاینر، که بر سه متغیر اصلی ابزارها، انگیزه ها و فرصت ها تأکید دارد، نظریه ای جامع به حساب می آید. این بررسی با ارائه شرحی تاریخی از مداخلات 1960، 1971 و 1980 به آزمون نظری نظریه ی فاینر پرداخت. با استفاده از روش تاریخی تطبیقی مورد محور، یافته ها نشان از آن دارد که این نظریه در برخی شرایط، از قدرت تبیین کنندگی کافی برخوردار نیست. کالبد شکافی کودتاهای 1960، 1971و 1980 نشان می دهد که در برخی شرایط منافع صنفی، منافع ملی و منافع اجتماعی، در انگیزه های نظامیان برای ورود به سیاست تأثیر داشته است؛ از طرفی، در ارزیابی فرصت های مداخله از منظر نظریه ی فاینر، عامل مشروعیت و فرهنگ سیاسی در برآورد تحلیلی کافی از زمینه های مداخلات نظامیان، از اعتبار کافی برخوردار نیستند. مقایسه کودتای 1960 با کودتاهای 1980 و 1971 نشان می دهد که شاخص منافع ملی دچار تغییراتی شده است در کودتای 1960 علاوه بر منافع ملی، می توان به منافع فردی و صنفی نیز تا حدودی، اشاره کرد. به هر صورت در کودتای 1960 دفاع از اصول آتاتورک بسیار مشهود است. ارتش در دوران پس از کودتا در ساختار سیاسی طی دو کودتای 1960 و 1980 نقش فعالی داشته، این درحالی است که در زمان بعد کودتای 1971، دست کم از نظر مداخلات گسترده برای تصفیه سازی نقش انفعالی داشته است؛ همچنین، انگیزه های پنهان درکودتای 1961 شامل، ترس ارتش از فاصله گرفتن از سیاست، در کودتای 1971، ترس از سیاسی شدن بیش از حد ارتش و فراموشی منافع صنفی است و در نهایت در کودتای 1980، ترس از ریشه دار شدن اختلافات، دودسته گی و تقسیم بندی درون نیروهای نظامی است.