نام پژوهشگر: وحید متشکر آرانی

علل عدم شرکت جریان های شاخص در واقعه طف(به غیر از جریان هاشمی)
پایان نامه 0 1391
  وحید متشکر آرانی   محمد رضا بارانی

همان طور که هر پدیده طبیعی و مادی، زاییده ی علت یا علل و عواملی است که دست به دست هم داده آن را پدید می آورند، هر پدیده ی اجتماعی و هر حادثه ای هم که در جهان اتفاق می افتد، بدون علت نیست. این مسأله چه در حوادث کوچک روزمره و چه در تحولات و حوادث مهم اجتماعی و رویدادهای مهم جهان صادق است. مشارکت و یا عدم مشارکت جریان های شاخص در انقلاب ها، قیام ها، جنبش ها و نهضت های ملی و مذهبی از یک سلسله عوامل و انگیزه های اجتماعی و سیاسی و دینی سرچشمه می گیرد که در نهاد جامعه نهفته است. از این رو تحقیق و بررسی پیرامون علت عدم همراهی چنین انقلاب هایی، بدون توجه به ریشه ها و عوامل اصلی و کلی آن ها، منطقی نیست. از طرف دیگر، حوادث تاریخی و علت یابی در مورد آن ها، مثل حلقه های زنجیر، بهم پیوسته است و لذا اگر این حلقه ها مجزّا از هم، مورد بحث قرار گیرد، نتیجه مطلوب فراهم نخواهد شد. عدم مشارکت جریان های شاخص در واقعه کربلا و نهضت عاشورا از این معنا مستثنی نیست. از این رو باید این موضوع از نظر ریشه های تاریخی و اجتماعی، نظامی و اقتصادی، و زمینه های دینی و اعتقادی و با توجه به تسلسل حوادث مهم تاریخ اسلام از سال ده و یا حتی قبل از آن تا سال شصت هجری مورد بررسی قرار گیرد. همگام با شکل گیری حکومت اسلامی و شکل گیری مدنیت مدینه، جریان ها و گروه هایی نیز در کنار آن، شکل و یا رشد و نمو یافتند. برخی از این جریان ها قبلاً در جامعه ی عرب جاهلی موجود بودند، و چنان قدرتمند و ریشه دار شده بودند، که پای به دوره بعد(اسلام) گذاشته و نه تنها به حیات خود ادامه دادند، بلکه رشد و پیشرفت نیز کردند و ریشه هایشان را ناخودآگاه در تمام ابعاد و ارکان جامعه اسلامی نیز گستراندند و به نوعی خودشان را داخل در مفاهیم و فرهنگ اسلامی کردند. به عنوان نمونه جریان سیاسی و شاخصِ قریش در میان اکثر قبایل و جریان ها، صاحب قدرت و نفوذ بود؛ طوری که بسیاری از سمت و مشی های سیاسی از طریق این جریان هدایت می شدند. این جریان در جهان اسلام نه تنها مضمحل نشد، بلکه با ایجاد شاخه ها و جریان های جدید، هم چون؛ جریان تند قریش، جریان میانه و جریان بنی هاشم، پایه ها و ارکانِ نفوذ و تأثیر خود را بر مردم و جریان های دیگر قوت بخشید.این شاخه ها و زیر شاخه ها با تولید و حمایت دوباره از زیرشاخه های جدید خود، تبدیل به یک شبکه پیچیده شدند؛ شبکه ای مخفی که با ایجاد روابط بین جریانی تنها قطب تعیین کننده و تصمیم ساز در بین مردم و جامعه شده بودند. این روابط، گاه به روابطی دو - مانند جریان اموی با جریان اشرافیت- و یا چند طرفه- مانند جریان اموی عثمانی، جریان میانه قریش با جریان قدرت - می رسیدند؛ روابطی که گاه موثِر و گاهی موثَر نسبت به یکدیگر بودند، طوری که اشتراک منافع آنها در این ارتباط ها هدف گذاری شده بود. بدین ترتیب برخی از جریان های شبکه ای از اِعمال نفوذ و قدرت در میان خودشان بوجود آورده بودند و تبدیل به جریان های شاخص در زمان خود شدند؛ جریان هایی که بدون آن که در خارج دیده شوند اثرات و تصمیماتشان را بر جامعه می گذاشتند. ضرورت این مسئله و بحث از آن در اهمیت قیام امام حسین(ع) است که هر چه اهمیت یک موضوعی زیادتر باشد لزوم پرداختن به ابعاد آن نیز بیشتر می شود. قیامی که در آن پسر رسول خدا(ص)اهدف عالی خویش را چنین اعلام کرد؛«اصلاح امت جدم، امر به معروف و نهی از منکر و...» ولی چه شد که جریان های مدعی در برپایی حقوق اسلامی، خود را کنار کشیدند؟ امام به دنبال احیای مکتب اصیل اسلامی، توقع یاری و همراهی تمام مسلمانان را داشتند مخصوصاً از جریان های شاخص که نقطه قوت و محرک اصلی جامعه بودند. لذا در این تحقیق، بعد از فصل اول که کلیاتی از موضوع و مسئله را مورد بررسی قرار می دهد، در فصل دوم جریان های شاخص مناطق مهم جغرافیای جهان اسلام معرفی می شود جریان های شاخص و تأثیرگذاری که به نوعی مربوط به واقعه ی کربلا و عاشورا می شوند و از آن جایی که نوع عملکرد جریان های شاخص تا حد زیادی مربوط به سران(خواص) این جریان ها و احزاب می باشد؛ از این رو در ادامه همین فصل معرفی و شناخت برخی از خواص حضور نیافته، در صحنه ی کربلا انجام شده، بعد به اختصار به بیان دیدگاه های این افراد و علل عدم حضور آن ها در قالب نظرتشان به این قیام نیز پرداخته شده است، در بحث خواصِ شرکت نکرده، مختصری از تاریخچه این افراد نیز مطرح می شود. علل عدم حضور جریان های شاخص و خواص جامعه نیز در قالب کلی در دو فصل از دلایل سیاسی اجتماعی، اقتصادی، نظامی و فکری فرهنگی، عقیدتی ارائه شده است.