نام پژوهشگر: شقایق نیک نشان
شقایق نیک نشان حسنعلی بختیار نصرآبادی
بسیاری از اندیشمندان تعلیم و تربیت، بر این نکته توافق دارند که توجه به جریان های تربیتی، فارغ از تحلیل جریان های سیاسی و ایدئولوژیک نوعی سطحی نگری است، از این رو، لازم است برای فهم جریان های تربیتی با تامل بیشتری به جریان های اجتماعی و سیاسی اثر گذار در تعلیم و تربیت، نگریسته شود، البته این نکته ای است که با وجود اهمیت فراوان، در پژوهش های انجام شده در کشور ما، تا حدود زیادی مغفول مانده است. برای تحقق هدف فوق، رسالهی حاضر، تلاش نموده است تا با بررسی تاریخ تعلیم و تربیت، ماهیت ایدئولوژیک، آن چه «آموزش و پرورش» می خوانیم را روشن نماید و با آگاهی تحلیلی – انتقادی، چگونگی حضور ایدئولوژی در آموزش و پرورش را مشخصتر سازد و البته اثرات این پدیده را بر هویت سازی فراگیران مورد واکاوی قرار دهد، از این منظر، پژوهش حاضر در صدد برآمد تا با کالبد شکافی تعلیم و تربیت به عنوان امری سیاسی و اجتماعی، به سهم خود، نگرش عقلانی را به حوزهی تعلیم و تربیت باز گرداند. لذا، میتوان گفت، قابلیت بالقوهی این پژوهش اصلاح اولویت جاری مدارس و کشف مفروضات پنهان و آشکار سیاست ها و برنامه های تربیتی با رویکردی انتقادی است. در راستای تحقق اهداف فوق، ما بررسی خود را با مروری تاریخی بر مفهوم ایدئولوژی و ارتباط آن با تعلیم و تربیت آغاز نمودیم و در گام بعد تمرکز خود را بر بازشناسی پیامدهای ایدئولوژیهای (ناسیونالیسم، محافظه کاری، لیبرالیسم و تک حزبی) بر آموزش و پرورش قرار داده و نقاط مثبت و منفی این ایدئولوژیها را بر اساس هویت هایی که برای دانش آموزان میآفرینند، مورد تحلیل قرار دادیم؛ در ادامهی این پژوهش، نحوهی تأثیر ایدئولوژیهای سیاسی و مذهبی بر نهاد آموزش و پرورش در کشور ایران، طی سه دورهی (مشروطه، پهلوی و انقلاب اسلامی) با شیوهای تحلیلی مورد بررسی قرار گرفت. به علاوه در این رساله نشان داده شد که اگر چه آموزش و پرورش، طی تاریخ خود همواره دارای بار ایدئولوژیک بوده است و لذا نمی توان از آموزش و پرورش کاملاً خنثی سخن گفت، اما با تاکید بر مولفه های «عدالت محوری»، «تاکید بر تعلیم و تربیت انتقادی» و «توجه به تمام ابعاد هویت فردی» می توان با باز گرداندن خود گردانی نسبی به تعلیم و تربیت، آثار منفی ایدئولوژی ها را تا حدودی کاهش داد. کلید واژه ها: ایدئولوژی، هژمونی، باز تولید فرهنگی.