هدف تحقیق حاضر بررسی رابطه بین هوش سازمانی مدیران و خلاقیت فردی آنان در دبیرستانهای پسرانه شهر کرمان می باشد. هوش سازمانی بر اساس نظریه کارل آلبرخت در هفت بعد؛ تصوراستراتژیک، سرنوشت مشترک، میل به تغییر، روحیه، اتحاد و توافق، کاربرد دانش و فشار عملکرد، تعریف و در این راستا یک فرضیه اصلی و هفت فرضیه فرعی تنظیم شده است. جامعه آماری تحقیق حاضر مدیران دبیرستانهای پسرانه شهر کرمان هستند که تعداد آنها 140 نفر می باشد، که نمونه آماری با استفاده از روش نمونه گیری تمام شماری انتخاب شد. ابزار جمع آوری داده ها، دو پرسشنامه، شامل پرسشنامه هوش سازمانی آلبرخت با49سوال و پرسشنامه خلاقیت رندسیپ با 50 سوال است، که پس از سنجش روایی و پایایی آنها در اختیار نمونه آماری قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها جمع آوری شده از روشهای آماری توصیفی و استنباطی استفاده شد. برای آزمون فرصیه های تحقیق از روش آماری استنباطی(آزمون پیرسون و اسپیرمن) استفاده شد. نتیجه حاصله بیانگر این است که بین هوش سازمانی مدیران و خلاقیت فردی آنان در دبیرستانهای پسرانه شهر کرمان رابطه معنی داری وجود دارد.