نام پژوهشگر: محمد خطیبی قوژدی
محمد خطیبی قوژدی مهدی نجف زاده
در مواجهه با شکاف های تاریخی میان اندیشه ی ایرانشهری و واقعیت موجود جامعه ی ایرانی از یک سو و سربرافراشتن اندیشه ی ذهنی گرای فلسفی چپ در اروپا در دوره ی سوم روشنفکری، کسانی در دوره ی پهلوی دوم به ظهور رسیدند که همزمان با دنیای غرب، مخالفت های جدید با مدرنیته را در ایران ساماندهی کردند. این روشنفکران بر خلاف اسلاف خود در مقابل با مدرنیته قرار گرفتند و مواجهه با دولت پهلوی از رهگذر مخالفت با مدرنیزم از جمله دلمشغولی های اصلی آنان درآمد. برخلاف دوره ی اوّل پهلوی این دسته از روشنفکران، به مخالفت با نوسازی از بالا پرداختند و متأثر از گفتمان غالب چپ در اروپا و خصوصا مارکسیست های فلسفی از یک سو و همسویی با توده های اجتماعی مبتنی بر اسلام گرایی به کاوش های ذهنی در خصوص انقلاب و تغییر روی آوردند. بنابراین در یک گسست معرفت شناختی و روش شناختی، اندیشه روشنگری در ایران در دوره پهلوی دوم دچار تغییرات اساسی شد و در مواجهه با استبداد سیاسی که مجال اندیشه ورزی را سلب می کرد و قوی تر شدن گفتمان دینی که با بنیان های غربی اندیشه مخالفت می ورزید، جریان اصلی روشنفکری در ایران با استفاده از انتزاعی گرایی زبان فارسی به بازسازی شعر ایرانی، فارغ از سلطه ی نظم عربی و بیشتر متأثر از اندیشه غربی، پرداخت و در گفتمانی جدید متبلور شد. در تحلیل نهایی، یکی از دلایل این که شاعران در دوره پهلوی دوم پیشتاز مبارزه با شاه شدند، در همین دگردیسی نهفته است.