نام پژوهشگر: علی اصغر دادمهر
علی اصغر دادمهر مختار ملک پور
چکیده هدف از این پژوهش، مقایسه اثربخشی روش تحریک حسی و دهلیزی بر میزان اختلال هماهنگی رشدی، مهارت های حرکتی ظریف، رشد هماهنگی تعادل و وزن، هماهنگی جهت یابی و تشخیص جوانب حرکتی، آگاهی بدنی و تصویر ذهنی از بدن در دانش آموزان مبتلا به ناتوان ذهنی آموزش پذیر پایه های اول، دوم، سوم ابتدایی بود. طرح پژوهش به صورت شبه آزمایشی، همراه با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان ناتوان ذهنی آموزش پذیر شهر اصفهان در سال تحصیلی 92-91 بوده است. بدین منظور، به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، 45 دانش آموز ناتوان ذهنی آموزش پذیر از طریق سیاهه اختلال هماهنگی رشدی (dcd-q07، صالحی و همکاران، 1390) و مصاحبه بالینی بر اساس dsm-iv به عنوان دانش آموزان ناتوان ذهنی آموزش پذیر دارای اختلال هماهنگی رشدی انتخاب و با روش تصادفی در گروه های آزمایش و گروه کنترل گمارده شدند. مدل مداخله ای شامل ده جلسه تحریک حسی و ده جلسه تحریک دهلیزی بود. ایزار این پژوهش مقیاس رشد حرکتی لینکلن- اوزرتسکی و سیاهه اختلال هماهنگی رشد حرکتی (صالحی و همکاران، 1390) بود. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که روش مداخله ای تحریک حسی و دهلیزی در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل تفاوت معنی داری بر میزان اختلال هماهنگی رشدی و همچنین تأثیر معناداری در هماهنگی تعادل و وزن، هماهنگی جهت یابی و تشخیص جوانب حرکتی، آگاهی بدنی و تصویر ذهنی از بدن نشان دادند (05/0p<). همچنین نتایج مقایسه دو روش مداخله ای تحریک حسی و دهلیزی تفاوت معناداری را بر میزان اختلال هماهنگی رشدی، مهارت های حرکتی ظریف، هماهنگی تعادل و وزن، هماهنگی جهت یابی و تشخیص جوانب حرکتی، آگاهی بدنی و تصویر ذهنی از بدن نشان نداد. نتایج این پژوهش نشان داد که مداخلات تحریک حسی و دهلیزی بر میزان اختلال هماهنگی رشدی، مهارت های حرکتی ظریف، هماهنگی تعادل و وزن، هماهنگی جهت یابی و تشخیص جوانب حرکتی، آگاهی بدنی و تصویر ذهنی از بدن در دانش آموزان ناتوان ذهنی آموزش پذیر با اختلال هماهنگی رشدی موثر بوده، بنابراین استفاده از این مداخلات به عنوان روشی در بهبود و توانبخشی این اختلال پیشنهاد می شود. و