نام پژوهشگر: شیوا صادقی پور

بررسی تأثیر عوامل ساختاری بر گونه های کنش مشارکتی در خانواده، تحقیقی در شهر تهران، 1391
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده علوم اجتماعی 1392
  شیوا صادقی پور   باقر ساروخانی

پژوهش حاضر با عنوان «بررسی تأثیر عوامل ساختاری بر گونه های کنش مشارکتی در خانواده، تحقیقی در شهر تهران، 1391» بر روی خانواده های تهرانی که دارای حداقل یک فرزند 14 ساله و بالاتر بودند، انجام گرفت. هدف اصلی این پژوهش شناسایی تأثیر عوامل ساختاری سه گانه قدرت، جامعه پذیری و احساسات بر گونه های کنش مشارکتی در خانواده و نیز چگونگی شکل گیری گونه های مختلف نظام خانواده از نظر مشارکتی بودن در تهران معاصر بود. برای دستیابی به این هدف، اقدام به ساخت چارچوب نظری ترکیبی و طراحی گونه های آرمانی در دو سطح خرد و میانی نمودیم که در سطح خرد گونه های آرمانی از کنش مشارکتی فرد شامل کنش مشارکتی خودانگیخته، کنش مشارکتی برانگیخته، کنش مشارکتی اجباری و کنش غیرمشارکتی طراحی و ساخته شد و در سطح میانی نیز گونه های آرمانی نظام خانواده از نظر مشارکتی بودن شامل خانواده برابر، خانواده تفردی، خانواده سنتی و خانواده اضطراری مورد طراحی قرار گرفته و ساخته شد. سپس بر اساس این گونه های آرمانی فرضیه های پژوهش در دو سطح خرد و میانی و در جهت دستیابی به هدف پژوهش تنظیم شدند. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه خانواده های تهرانی که در سال 1391 دارای حداقل یک فرزند 14 ساله به بالا هستند، تشکیل داد که براساس برآورد های حاصل از اطلاعات موجود در مرکز آمار ایران که حاصل از سرشماری سال 1390 می باشد، این تعداد برابر 972.343 خانواده بود. از این میان با استفاده از فرمول کوکران 420 نفر به عنوان نمونه مورد بررسی و از طریق نمونه گیری چندمرحله ای از مناطق جغرافیایی شمال، جنوب، شرق، غرب و مرکز تهران انتخاب شدند. سپس با استفاده از ابزار پرسشنامه اطلاعات میدانی جمع آوری و در آزمون فرضیه های پژوهش مورد استفاده قرار گرفت. رویکرد روش شناختی ما در پژوهش حاضر، رویکرد ترکیبی فازی بود و با ساخت سیستم های استنتاج فازی- عصبی تطبیقی روابط بین متغیرهای پژوهش در دو سطح خٌرد و میانی مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته های این پژوهش در رابطه با تأثیر قدرت بر مشارکت در خانواده، نشان دهنده رفتار دوگانه قدرت در نحوه ترکیب آن با عوامل جامعه پذیری و احساسات است. بر طبق یافته های این پژوهش، قدرت در اختیار فرد در صورتی که در ترکیب با جامعه پذیری مشارکتی و احساس مثبت وی نسبت به مشارکت همراه باشد، می تواند سبب افزایش مشارکت فرد گردد. چنانچه جامعه پذیری مشارکتی و احساس مثبت فرد نسبت به مشارکت حداقلی باشد، در این حالت قدرت به عنوان کاهنده مشارکت عمل می کند. همچنین یافته دیگری نیز که در اثر استفاده از تحلیل های غیرخطی رسیدن به آن ممکن شد، این است که در افزایش قدرت از محدوده کم تا متوسط است که سبب افزایش مشارکت خواهد شد. افزایش بیش از حد متوسط آن، خود عاملی در جهت کاهش مشارکت خواهد بود. همچنین در رابطه با تأثیر جامعه پذیری بر مشارکت در خانواده، یافته ای در پژوهش حاضر نشان داد که تنها در صورت وجود جامعه پذیری مشارکتی حداکثری است که مشارکت در خانواده، در حالت ناب آن محقق می شود. در گونه هایی از کنش مشارکتی در سطح خرد و نیز گونه هایی از خانواده از نظر مشارکتی بودن، که جامعه پذیری مشارکتی به صورت حداقلی وجود داشت، امکان شکل گیری مشارکت ناب محقق نگردید. همچنین یافته دیگر در این زمینه این است که شدت تأثیر جامعه پذیری مشارکتی بر افزایش مشارکت در محدوده متوسط تا زیاد آن بیشتر از شدت تأثیر آن از محدوده کم تا متوسط است. در رابطه با تأثیر احساسات بر مشارکت در خانواده، یافته ای که در پژوهش حاضر به آن رسیدیم آن بود که احساس مثبت افراد نسبت به مشارکت عامل مهمی در افزایش مشارکت آنان است. در سطح خرد آن عاملی که تمایز بین کنش مشارکتی برانگیخته (که کنش فعال تری است) را با کنش مشارکت اجباری (که کنش منفعلانه تری است) ایجاد می کند، حداکثری بودن احساس مثبت افراد نسبت به مشارکت است. همچنین در سطح میانی نیز همچنین آن عاملی که تمایز بین خانواده سنتی (که گونه مشارکتی تری از خانواده است) را با خانواده اضطراری (که گونه غیرمشارکتی تری از خانواده است) را ایجاد می کند، حداکثری بودن رابطه احساسی مثبت عاملان نقش های مختلف خانواده نسبت به مشارکت است. یافته دیگر در این زمینه نیز این است که شدت تأثیر احساس مثبت بر افزایش مشارکت در محدوده متوسط تا زیاد بیشتر از شدت تأثیر آن از محدوده کم تا متوسط است. در بحث مشارکت در خانواده نیز پس از تلفیق فرضیه های تأیید شده در دو سطح خرد و میانی به این یافته ها رسیدیم : در گونه «خانواده برابر» است که گونه «کنش مشارکتی خودانگیخته» از سوی عاملان نقش های مختلف شکل می گیرد. همچنین در گونه «خانواده تفردی» است که گونه «کنش غیرمشارکتی» از سوی عاملان نقش های مختلف شکل می گیرد. به همین صورت، در گونه «خانواده سنتی» است که گونه «کنش مشارکتی برانگیخته» از سوی عاملان نقش های مختلف شکل می گیرد و در نهایت نیز در گونه «خانواده اضطراری» است که گونه «کنش مشارکتی اجباری» از سوی عاملان نقش های مختلف شکل می گیرد.