نام پژوهشگر: سمیه مطلبی
سمیه مطلبی محمد اورکی
در جهان پر شتاب امروزی یادگیری الکترونیکی به عنوان شیوه نوین کسب دانش و آموزش تلقی می گردد که به سرعت در حال رشد، توسعه و تحول بوده و در همه عرصه های یادگیری خصوصا در زمینه آموزش عالی رو به افزایش و گسترش است. اما گسترش بدون برنامه ریزی و در کنار آن نبود آمادگی های لازم جهت نهادینه ساختن این شیوه جدید آموزشی می تواند اثرات و خسارات جبران ناپذیری بر پیکره آموزش ،یادگیری و انتقال دانش داشته باشد. از این رو جهت بستر سازی و توسعه یادگیری الکترونیکی لازم است تا به بررسی میزان آمادگی دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی، اساتید و دانشجویان پرداخته شود. هدف پژوهش حاضر سنجش میزان آمادگی یادگیری الکترونیکی اعضای هیئت علمی و اساتید مدعو دانشگاه پیام نور آذربایجان شرقی می باشد. این تحقیق از نظر هدف از نوع تحقیقات کاربردی است. در این تحقیق از روش کمی استفاده شد که از طریق پیمایش و با بکارگیری پرسشنامه به بررسی میزان آمادگی یادگیری الکترونیکی موجود جهت پیاده سازی این شیوه یادگیری پرداخته شده است. از نظر عملیات آماری این تحقیق از یک جهت از نوع تحقیقات توصیفی است و از یک جهت از نوع تحقیقات همبستگی است.جامعه آماری تحقیق حاضر کلیه اعضای هیئت علمی و اساتید مدعو دانشگاه پیام نور استان آذربایجان شرقی که در سال 91-90 مشغول تدریس و خدمت هستند با توجه به آمار موجود تعداد اعضای هیئت علمی و اساتید مدعو دانشگاه پیام نور استان آذربایجان شرقی در سال تحصیلی 90-89، به ترتیب 171 و 3010 نفر بوده است و در مجموع جامعه آماری 3181 نفر شد. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 97 به دست آمد که در مجموع 158 پرسشنامه با دقت بالایی تکمیل گردید. در تحقیق حاضر از روش نمونه گیری چند مرحله ای آزمودنی ها استفاده گردیده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی و آمار تحلیلی از نرم افزار spss استفاده شد. آمار استنباطی مورد استفاده در این پژوهش شامل ضریب همبستگی رتبه ای اسپیرمن، آزمون های ناپارامتری چون آزمون من ویتنی و کروسکال والیس و تحلیل عاملی اکتشافی، آزمون فریدمن بود.نتایج تحلیل عاملی نشان داد که 8 عامل مهارت در فناوری اطلاعات، تکنولوژی های یادگیری الکترونیکی، مهارت های تدریس در آموزش الکترونیکی، تسلط بر زبان انگلیسی، آموزش نوین و کتابخانه اینترنتی، نگرش و فناوری اطلاعات، آموزش سنتی و کتابخانه و مشوق آموزشی و مالی حدود 74.43 درصد واریانس کل متغیرها را تبیین کردند.