نام پژوهشگر: وحید اقدسی تربتی
وحید اقدسی تربتی هادی خانیکی
روزنامه نگاری ایران را می بایست وام دار بزرگانی دانست، که در خصیصه و ویژ گی ها، متمایز از یکدیگرند که با مطالعه و انباشت چنین تجربه های ارزشمندی، می توان به تدوین نوعی از «روزنامه نگاری ایرانی» امید بست. یکی از این یگانه های دوران، محمدتقی بهار معروف به «ملک الشعرا» است که در بخش اعظمی از دوران حیات خود به انتشار روزنامه و روزنامه نگاری اهتمام ویژه ای نشان داد. در این تحقیق، ملک الشعرا، به عنوان کنش گری در نظرگرفته شده است که در سه ساحت ادبیات، سیاست و روزنامه نگاری، کنش های خود را سامان داده است. با اتکا به همین تنوع کنشی، و با اتخاذ رویکردی میان رشته ای، در این تحقیق سعی شده است تا اصلی ترین «مولفه ها و خصایص روزنامه نگاری بهار» تدوین گردد و تاثیر و تاثر ادبیات و سیاست بر روند روزنامه نگاری بهار مورد بررسی قرار گیرد.بر همین اساس، محقق سعی کرده است تا با استفاده از سه روش تاریخی، تحلیل محتوا و تحلیل گفتمان به سئوال های اصلی و فرعی خود پاسخ گوید. بر همین اساس به مطالعه کنش گری ادبی، کنش گری سیاسی مطالعه و تاثیر و تاثر آنها بر کنش گری فرهنگی بهار (روزنامه نگاری) تحلیل شد. همچنین از طریق تحلیل محتوای سرمقاله های روزنامه های منتشر شده در سه دوره مشروطه، بعد از کودتای 1299 شمسی و بعد از خروج رضاخان ( شهریور 1320) ساخت قدرت بر روند روزنامه نگاری بهار مرود تحلیل قرار گرفت و گفتمان حاکم بر آنها از طریق تحلیل گفتمان مشخص گشت.بر اساس نتایج حاصل شده در دوران پراکندگی قدرت سیاسی، است که روزنامه نگاری محلی قدرت می گیرد و هر چه از ساخت قدرت یه سمت تمرکز میل کند، روزنامه ها و روزنامه نگاری را در پیرامون خود می خواهد و روزنامه نگاری محلی به حاشیه کشانده می شود. همچنین نتایج تحلیل محتوا نشان داد که بهار در دوره عدم تمرکز قدرت، روزنامه نگاری سیاسی را در پی می گیرد و به نقد ساختار قدرت، اعم از شاه و دربار، کابینه و وزرا، مجلس و نمایندگان و احزاب و شخصیت های سیاسی می پردازد اما در دوره تمرکز قدرت، به گونه ای از روزنامه نگاری ادبی-فرهنگی روی می آورد که در آن، نقد جامعه و مردم در کانون توجه بهار تعریف می شود. در عین حال، دو گفتمان «نوسازی سیاسی» و «ناسیونالیسم ایرانی»، گفتمان غالب در سرمقاله های بهار به شمار می روند.