نام پژوهشگر: سمانه بهزادپور
سمانه بهزادپور فرامرز سهرابی
نشخوار فکری یکی از شناخت های منفی مفرط در بیماران مبتلا به وسواس فکری- عملی می باشد. یک فرض احتمالی برای نشخوار فکری نقص در کنترل توجه است.هدف از مطالعه حاضر بررسی کنترل توجه و نشخوار فکری در افراد مبتلا به وسواس فکری عملی با افراد عادی، بررسی رابطه بین کنترل توجه و نشخوار فکری و همچنین بررسی رابطه بین این دو متغیر با شدت علائم وسواسی بود. روش پژوهش از نوع علی مقایسه ای وهمبستگی بود. جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه بیماران دچار اختلال وسواس فکری- عملی مراجعه کننده به مراکز درمانی دولتی شهر تهران بودند. نمونه مورد مطالعه شامل 30 بیمار مبتلا به وسواس فکری- عملی و 30 نفر از افراد فاقد اختلال روانشناختی بودند که به روش در دسترس انتخاب شدند. از سیاهه وسواس مادزلی، آزمون پاسخ نشخواری و مقیاس کنترل توجه برای جمع آوری داده ها استفاده شد. داده ها از طریق t مستقل و ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج آزمون t مستقل نشان داد که بیماران مبتلا به وسواس نشخوار فکری بیشتر و کنترل توجه کمتری نسبت به افراد عادی دارند. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نیز نشان داد که بین کنترل توجه و نشخوار فکری رابطه منفی معنادار، بین شدت علائم وسواسی و نشخوار فکری رابطه مثبت معنادار و همچنین بین شدت علائم وسواسی و کنترل توجه نیز رابطه منفی معنادار وجود دارد )0.01 .(p< بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که افراد مبتلا به وسواس نسبت به افراد عادی کنترل توجه کمتری دارند و همچنین بیشتر گرفتار نشخوار های فکری منفی می شود. از سویی دیگر هر چه شخص نقص بیشتری در کنترل توجه داشته باشد یا بیشتر به نشخوارهای فکری بپردازد، علائم وسواسی در وی شدیدتر خواهد بود. همچنین هرچه فرد کنترل توجه کمتری داشته باشد به دنبال آن نشخوارهای فکری در او شدت می یابد یا می توان گفت افزایش نشخوارهای فکری، کنترل توجه کمتری را در پی دارد. پیشنهاد می شود این تحقیق بر روی نمونه ای با حجم بالاتر و با استفاده از روشهای نمونه گیری تصادفی و در فضای جغرافیایی وسیع تر انجام گیرد. همچنین پیشنهاد می شود روش های درمانی برای بهبود کنترل توجه مد نظر قرار گیرد.و بر درمانهایی که موجب کاهش نشخوار فکری در بیماران وسواس فکری- عملی شود تمرکز شود.