نام پژوهشگر: راضیه هاشمی کهیایی

طبقه بندی و تحلیل و بررسی کرامات اولیا در متون کهن عرفانی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  راضیه هاشمی کهیایی   بهمن نزهت

چکیده ادبیات عرفانی بدون شک یکی از عالیترین و گسترده ترین مباحث به عنوان یک نوع ادبی در حوزه زبان و ادبیات فارسی است. به نظر می رسد مطالعه ابعاد گوناگون متون عرفانی، نظیر ابعاد زبانی، ادبی و محتوایی یکی از ضرورت های پژوهش در عرصه مطالعات عرفانی است. یکی از این ابعاد که بیشتر در رابطه با بعد محتوایی متون عرفانی است، بحث در مورد کرامات اولیاء است که بخش عظیمی از عرفان و تصوّف اسلامی را به خود اختصاص داده است. در تاریخ عرفان اسلامی کتاب هایی در شرح احوال و افکار اولیاء توسط مریدان نگاشته شده اند که پر از داستان هایی است که مرکز ثقل هر یک از حکایت ها کراماتی است که از اولیاء سر زده است. در واقع اگر در حماسه های پهلوانی قهرمان داستان با قدرت بازو کارهای شگفت انجام میدهد، در قصّه های کرامت، که به عنوان حماسه های عرفانی از آنها یاد می شود، ولیّ الهی در نقش قهرمان داستان با قدرت معنوی روح و روان خود کارهای شگفت تری از خود آشکار می کند که تحسین هر بیننده ای را برمی انگیزد و این همان مهیّج ترین قسمت عرفان در نگاه مردم عوامی است که به مقام معنوی اولیاء در کنار کارهای خارق العاده ای که از آنها مشاهده می کنند، بی توجّهند و تا زمانی که کرامتی از ولیّ خدا مشاهده نکرده اند، منکر او هستند و در مقام ولایت او در شکّ و تردید. این یکی از دلایل رواج کرامت خواهی و کرامت تراشی برای اولیاء الهی است که شخصّیت تاریخی و واقعی آنها را به صورت یک شخصیت افسانه ای و اسطوره ای معرفی می کند. به عبارت دیگر مریدان با این کرامت پردازیها درصدد مشروعیّت بخشی برای اولیاء الهی و تصدیق و تثبیت مقام معنوی آنان برآمده اند. از این رو شخصیّت تاریخی و واقعی آنها به صورت یک شخصیّت افسانه ای و اسطوره ای معرفی شده است. گاه دیده می شود که کرامات نقل شده از اولیاء نه تنها حقّانیّت آنها را به اثبات نمی رساند، بلکه چنین کرامتسازی های دروغین چهره متناقض نمایی از پیر عرفانی ترسیم می کند که اندیشه های عرفانی او به هیچ عنوان منطبق بر اعمال و کردار او نیست. بنابراین با مطالبی که ذکر شد یکی از مباحثی که نیاز به کنکاش دارد تا بتوان به کمک این مطالعات حقیقتی را که به صورت یک افسانه و گاهی به صورت یک خرافه درآمده است، از پس پرده های ابهام بیرون کشید و چهره واقعی آن را به همگان نشان داد. با این همه در مطالعه و بررسی کرامت سازی و کرامت پردازی عرفا یک واقعیت را نمی توان نادیده گرفت و آن، این است که گاهی اوقات در این قصّه-های کرامت نکته هایی از زندگی اولیاء گفته شده که در هیچ منبع دیگری بیان نشده است.