نام پژوهشگر: مریم دانای توس
ماریا مجدی مریم دانای توس
این مطالعھ با ھدف بررسی اثربخشی آموزش زمان گذشتھ ساده و حروف تعیین معین و نامعین بر مبنای رویکرد تمرکز بر ساختار در سطح دانشگاھی کلاس آموزش زبان انگلیسی در مقایسھ با استفاده از رویکرد عدم تمرکز بر ساختار صورت گرفتھ است .پرسش پژوھش عبارت بود از: آیا استفاده از آموزش تمرکز بر ساختار منجر بھ ساخت دقیق تر زمان گذشتھ ساده و و حروف تعیین معین و نامعین در مقایسھ با استفاده از رویکرد عدم تمرکز بر ساختار در زبان آموزان ایرانی خواھد شد؟ برای رسیدن بھ پاسخ پرسش مطرح شده در تحقیق، روشی کمی با پیش آزمون و پس آزمون شصت دانشجوی دوره کارشناسی مترجمی و آموزش زبان انگلیسی از دانشگاه آزاد اسلامی تنکابن کھ از میان 200 نفر از دانشجویان این دانشگاه از طریق بکارگیری آزمون جایگذاری آکسفورد انتخاب شده بودند مورد استفاده قرار گرفت. در این تحقیق دو تست پیش آزمون و پس آزمون اجرا شده است. داده ھای بدست آمده از آزمون ھای قضاوت دستوری و اند جھت بررسی تاثیر آموزش نگارش آزاد،کھ متمرکز بر استفاده از زمان گذشتھ ساده و حروف تعیین معین و نامعین بوده تمرکز بر ساختار مورد تجزیھ و تحلیل واقع شدند. نتایج کلی نشان می دھد کھ در این مطالعھ رویکرد تمرکز بر ساختار ھر دو ، pt با اثرات متنوع بوده است. با توجھ بھ art و pt موثرتر از رویکرد عدم تمرکز بر ساختار از لحاظ کسب موثر بوده اند. gjt در شاخصھای pt رویکرد آموزش تمرکز بر ساختار و عدم تمرکز بر ساختار در یادگیری
بابک چوبداری عبدالرضا تحریری
چکیده رابطه هوش چندگانه بر استراتژی های یادگیری زبان انگلیسی و پیشرفت آکادمیک رشته آموزش زبان دانشجویان مرد و زن در مقطع کارشناسی ارشد بابک چوبداری در دهه های اخیر، توجه به متغیرهای مربوط به یادگیرنده افزایش یافته است. از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه دو متغیر عمده یادگیری، به عبارتی هوش چندگانه و راهبردهای فراشناختی دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد رشته آموزش زبان انگلیسی با در نظر گرفتن نقش جنسیت انجام شده است. بدین منظور، 100 دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد زبان انگلیسی از دانشگاه علامه طباطبایی، دانشگاه تهران و واحد مرکزی دانشگاه آزاد تهران براساس روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. از دو پرسشنامه برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد. پرسشنامه اول با مقیاس لیکرت و بر اساس نظریه هوش چندگانه گاردنر استفاده شد که با انواع مختلف هوش شرکت کنندگان مرتبط است. پرسشنامه دوم با مقیاس لیکرت و بر اساس پرسشنامه راهبرد های یادگیری آکسفورد برای تعیین راهبردهای فراشناختی شرکت کنندگان استفاده شد. براساس ضریب همبستگی اسپیرمن، نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که استفاده بیشتر دانشجویان از راهبردهای فراشناختی نشان از افزایش میزان هوش آن ها دارد (0.307+ =rho ). علاوه بر این آزمون همبستگی اسپیرمن نشان داد که هوش زبانی، هوش موسیقایی، هوش منطقی، هوش فضایی، هوش بدنی با راهبردهای یادگیری آن ها از لحاظ آماری دارای رابطه معناداری هستند (p ? 0.05). با این حال برای هوش میان فردی و هوش درون فردی رابطه معنادار آماری یافت نشد (p ? 0.05). هم چنین نتیجه آزمون من ویتنی (0.352- =z) نشان داد که تفاوت آماری معناداری بین دانشجویان مقطع ارشد زن و مرد از نظر استفاده از راهبردهای فراشناختی آن ها وجود ندارد (0.725 ? 0.05=sig). بر اساس یافته ها، پیشنهادهایی به مدرسان، مربیان و فراگیران زبان ارایه شده است. کلیدواژه ها: هوش چندگانه، راهبردهای فراشناختی، کارشناسی ارشد، آموزش زبان انگلیسی