نام پژوهشگر: سید محمود یوسف ثانی
محمد هادی محمودی حسین هوشنگی
یافتن ادبیاتی برای طرح سوال از خیال با توجه به نقش واسطگی اش، دو صورت مسئله سنتی داشت، یکی مسئله تشبیه و تنزیه که ادبیات فربهی در سنت ما داشت و دیگری مسئله حلول و تعالی که متقابلاً در سنت غربی به آن توجه شده بود. پیش فرض این پایان نامه آن بود که مسئله اول وجه معرفت شناختی مسئله دوم است، در حالی که مسئله دوم وجه وجودشناختی مسئله اول است. در فصول دوم و سوم سعی شد با چنین پیش فرضی، پاسخ ابن عربی و ملاصدرا به این دو سوال مورد بررسی قرار گیرد. مسئله سوم یعنی شخصیت و شیئیت، مسئله ای بود که ژیلسون در ”خدا وفلسفه“ طرح کرده بود. او نیز عمر خود را صرف گونه ای از مطالعات تطبیقی کرده است و اتفاقاً در این مسئله که تاریخ فلسفه، تاریخ تجربه پاسخ به یک درد واحد و بنیادی بشر است با کربن هم نظر است. تلاش او اگرچه گاه با دلبستگی های دینی یک کشیش پیوند خورده است، اما برای رسیدن به سوالاتی که می توانند مبنای گفتگو میان سنت های فکری شوند قابل توجه است. با این نگاه سعی شد که مسئله او دوباره پرورده شود و از آنجا که کمتر از دو مسئله اول به آن توجه شده بود، بیشتر وقت پایان نامه را به خود اختصاص داد. عنوان پایان نامه ”طرح خیال در تصویر خدا“ است، تا اولاً پیشا پیش حضور خدا در عالم ابن عربی با تصویر و خیال مقارن شود و از هم خانواده بودن دو اصطلاح imaginal world و image بهره برداری شده باشد. ثانیاً تلویحاً تعریضی به آن باشد که در فلسفه اسلامی گاه بیش از آنکه به حصول تصوری روشن از یک مسئله توجه شده باشد، به اثبات و استدلال برای آن توجه شده است و مسئله خدا نیز یکی از موارد همین توجه است. در فصل اول سعی شده است تصویر روشنی از هر سه مسئله ارائه شود. البته این تصویرها تصمیم نهایی در مورد پاسخ را نگرفته است تا فصول بعدی صرفاً جمع آوری اطلاعات بر اساس یک سنجه از پیش تعیین شده نباشد، بلکه تمهیدی است برای طرح دوباره این مسائل در فصول دو و سه که به ابن عربی و ملاصدرا اختصاص دارد. در مورد مسئله شخصیت، از آنجا که صورت مسئله بیشتر در ادبیات فلسفی غرب طرح شده بود، تلاش بیشتری لازم بود تا منابع بیشتری دیده شود، اما در فرصت انجام این پایان نامه نمی گنجید. در فصل دوم سعی شد، نظام خیال ابن عربی متناسب با کارکردی که در پاسخ به سوالات می توانست داشته باشد بازخوانی شود. درباره ابن عربی، پایان نامه به یک انتخاب تکیه دارد. نگاه نگارنده این بود که سنت شارحان ابن عربی پروژه فلسفی کردن عرفان را به جد دنبال کرده است و این مانع از درک درست ما از ابن عربی می شود. این نگاهی است که شارحان متأخر ابن عربی به خصوص بر آن پافشاری می کنند و معتقدند که ابن عربی را بیش از آنکه با توجه سنت مابعدش بتوان فهمید، باید در متن آثارش و یا با توجه به سنت ماقبلش مطالعه کرد. به این خاطر بود که سعی شده کمترین ارجاع به شارحان سنتی ابن عربی مثل قیصری داده شود و بیشتر از خود آثار او و با قرائت این جریان استفاده شود. در فصل سوم، بیشتر با یک پروژه پژوهشی روبروییم تا تحلیلی. البته سعی شده است تا این پژوهش به نوعی بازخوانی ملاصدرا باشد اما ادعای کلانی درباره موفقیت در این امر ندارد. عمده تلاش تحلیلی این فصل در برخورد هرمنوتیکی است که با مسئله شخصیت کرده است و پاسخی که برای آن دست و پا کرده است، با این همه اگر فرصت موسع تری بود قطعاً تلاش بیشتری برای روشن کردن تفاوت ماهوی ملاصدرا و ابن عربی به عنوان نمایندگان دو سنت فلسفی و عرفانی انجام می شد. با این همه امید است که به تلاش تحلیلی این فصل با چشم همدلی نگاه شود.
حسن مهدی پور میری سید محمود یوسف ثانی
موضوع پژوهش حاضر نظام مندی اخلاق عرفانی است و سعی بر این است تا نشان داده شود می توان اخلاق عرفانی را، به-عنوان قسمی از اخلاق هنجاری، که مشتمل بر مجموعه ای از توصیه های اخلاقی یا فضایل و رذایل است بر اساس روش پیشنهادی در این پژوهش نظام مند کرد. این روش عبارت است از دسته بندی و نظام مندسازی فضایل یا رذایل اخلاق عرفانی بر اساس روابط چهارگان? انسان یعنی رابط? انسان با خدا، انسان با خود، انسان با انسان های دیگر و انسان با سایر موجودات و ساحات پنج گان? انسان یعنی ساحت عقیدتی، ساحت احساسی و عاطفی، ساحت ارادی، ساحت گفتاری و ساحت کرداری که با قرار گرفتن فضایل یا رذایل ساحات پنج گانه در ذیل هر یک از روابط چهارگانه نظام بیست قسمی از فضایل و رذایل را تشکیل می دهد. مراد از نظام مندی، رابط? علّی و معلولی یا نظام طولی میان فضایل یا رذایل اخلاقی است و هم چنین بیان این مطلب است که فضایل یا رذایل کدام یک از روابط چهارگانه و ساحات پنج گانه بر سایر روابط و ساحات تقدّم دارد و بنیادی-ترین فضیلت در میان فضایل و بنیادی ترین رذیلت در میان رذایل چیست. در این پژوهش روش مذکور به عنوان نمونه برای نظام مندسازی و بیان نظام مندی اخلاق عرفانی عطار و امام به کار رفته است که می توان آن را به کل اخلاق عرفانی تعمیم داد. بر اساس این روش نشان خواهیم داد علاوه بر نظام مندی اخلاق عرفانی عطار و امام، بنیادی ترین فضیلت از نظر عطار عشق و از نظر امام ایمان است و بنیادی ترین رذیلت از نظر عطار انانیّت و ازنظر امام شرک است. بدین ترتیب، در اخلاق عرفانی عطار و امام بر حسب ساحات پنج گانه، از حیث فضایل، ساحت احساس بر سایر ساحات و از حیث رذایل ساحت عقیدتی بر سایر ساحات تقدّم دارد. بر حسب روابط چهارگانه نیز، از حیث فضایل در هر دو نظام اخلاقی رابط? انسان با خدا بر سایر روابط تقدّم دارد، ولی از حیث رذایل در اخلاق عرفانی عطار رابط? انسان با خود و در اخلاق عرفانی امام رابط? انسان با خدا بر سایر روابط مقدّم است. هم چنین، بررسی مجموع? فضایل و رذایل در هر دو نظام اخلاقی نشان می دهد بیشترین فضایل و رذایل در درج? اوّل به ساحت احساس و در درج? دوّم به ساحت عقیدتی تعلّق دارد. علاوه بر نظام مندی اخلاق عرفانی، به-عنوان مقدّم? موضوع اصلی این پژوهش، به مبانی خداشناختی و انسان شناختی اخلاق عرفانی عطار و امام هم پرداختیم. در مبانی خداشناختی این موضوع بررسی می شود که چون اخلاق عرفانی اصالتا ناظر به ارتباط انسان با خداست، با چه تصوّری از خدا رابط? اخلاقی امکان پذیر است. در مبانی انسان شناختی نیز به پنج موضوع حقیقت انسان و مراتب او، طبیعت اخلاقی انسان، تغییر و تربیت پذیری انسان، کمال و سعادت انسان و طریق تحصیل آن و جبر و اختیار می پردازیم.