نام پژوهشگر: داوود رفاهی
حسن کریمی بارونقی مه آسا روستایی
سنجش از دور از جمله ابزار های جدید در امر اکتشاف کانسار ها می باشد. اما داده های متنوع و تکنیک های گوناگون این سوال را در ذهن به وجود می آورد که استفاده از کدام داده و تکنیک می تواند سرعت، دقت و هزینه اکتشاف را بهینه تر کند؟ این مطالعه با هدف مقایسه بین نتایج دو داده از دو سنجنده aster و hyperion با استفاده از چند تکنیک متنوع شناسایی دگرسانی ها، مثل نسبت گیری باندی، کروستا، شاخص های طیفی یاماگوچی، ace، mf و mtmf انجام شده است. پس از پردازش های اولیه بر روی داده ها و اعمال این تکنیک ها، نقشه های خروجی با نقشه واقعیت زمینی مقایسه گردید تا میزان انطباق هر کدام از آنها با واقعیت زمینی بررسی شود. این مقایسه با استفاده از داده های برگرفته از ماتریس سردرگمی (confusion matrix) مثل ضریب کاپا انجام شد و در نهایت در سه مرحله به سوالات تحقیق پاسخ داده شد. مرحله اول نقشه های خروجی با استفاده از داده aster با استفاده از طیف کتابخانه طیفی، مرحله دوم نقشه های خروجی با استفاده از داده hyperion و با استفاده از طیف کتابخانه طیفی و در نهایت مرحله سوم نقشه های خروجی با استفاده از داده hyperion و با استفاده از طیف میانگین پیکسل های شناسایی شده در عملیات صحرایی. خروجی این کار نشان داد که در حالت اول و دوم تکنیک mtmf بهترین نتایج را به همراه داشته است با ضریب کاپا 0،447 برای داده aster و ضریب کاپا 0،6 برای داده hyperion، که این خود نشان می دهد نتایج داده hyperion نسبت به نتایج داده aster از دقت بالاتری برخوردار است. هرچند استفاده از طیف میانگین پیکسل ها ضریب کاپا را در داده hyperion تا حدودی بهبود بخشیده است اما استفاده از این استراتژی معایبی نیز داشته است ازجمله اینکه نرخ خطای شناسایی افزایش یافته است و همچنین شناسایی مواد با فراوانی جزئی تر با مشکل مواجه می شود و نوعی کلی نگری در این استراتژی تقویت می گردد.