نام پژوهشگر: سالار عاقل مسجدی
سالار عاقل مسجدی منصور هاشمی
یکی از مهمترین مفاهیم در نمایشنامه های موخر اونیل توهم یا هرز انگاشت می باشد. هدف این مطالعه، بررسی کارکرد مفهوم توهم و مفاهیمی مشابه ای مانند حقیقتت، دروغ و مرگ در دو نمایشنامه یوجین اونیل با نامهای مرد یخی می آید و سفر دراز روز در شب می باشد. علی رغم برخی از بحث های انتقادی در مورد ناکارامدی شیوه های اونیل در تحلیل مفاهیم فلسفی و وجودی، ولی به عنوان یک نمایشنامه نویس برجسته وی در آثارش شخصیت هایی به یاد مانندنی خلق کرده و تلاش می کند برای چنین سوالات مبهمی جوابهایی منطقی ارائه دهد که در نتیجهبررسی دقیق و جامع این مفاهیم ضروری است. همیشه سوالاتی مرتبط با توهم و حقیقت توجه اونیل را به خود جلب کرده است و درون مایه اصلی اکثر نماشنامه های وی کشمکش بین نیروهای حیات و مرگ می باشد. اونیل درنمایشنامه های موخرش شخصیت های توهم زده ای را به تصویر میکشد که در نتیجه رویارویی باحقایق غیر قابل انکار،کم کم نقاب خود را کنارگذاشته ومعمولا زندگی تلخی را تجربه میکنند- زندگی یاس آور و خالی از امید. سوال اساسی این می باشد که نتایج این توهم زدایی چه می باشد و اینکه شخصیت ها چگونه با لحظه حقیقت روبرو می شوند؟ سوال اساسی دیگر این است که اگر ارزشی در زندگی همراه با توهم وجود ندارد راحل های اونیل درقبال این مشکل چه است؟ اونیل گرچه هنرمندی بزرگی بود ولی هیچگاه فیلسوف خوبی نبود. وی همیشه خود را درگیر سوالات غائی و مهم می کرد و در موردشان می اندیشید و تلاش می کرد در لابه لای فلسفه نیچه یا شوپنهاور جوابی برای این سوالات بیابد و یافته هایش را در نمایشنامه هایش منعکس کند. مرشد و راهنمای اصلی وی فردریش نیچه می باشد و اونیل حجم کثیری از مفاهیم نیچه ای را در آثارش گنجانده است. به علت این قرابت و رابطه ی نزدیک، برخی از مفاهیم نیچه ای مانند "عشق به سرنوشت"و"ابرمرد" مورد برسی جامع قرار خواهد گرفت. محقق امیدوار است که یافته ها و بحث های این تحقیق برای خواننده گان و محققان آتی مفید واقع شود.