نام پژوهشگر: حسین محمدزاده
حسین محمدزاده رضا کرمی محمدی
در این پژوهش به بررسی رفتار دینامیکی برخی از تجهیزات ایستگاه های برق و همچنین المان های اتصال آنها به یکدیگر پرداخته شده است. تجهیزات تکیه گاه شینه (bus support) و سکسیونر (disconnect switch) kv 230 و همچنین المان های اتصال تسمه ای انعطاف پذیر s شکل (s-fsc) و شین? لغزند? بهبود یافته (bsc) مورد بررسی قرار گرفته اند. ابتدا روش های به دست آوردن سیستم یک درجه آزادی معادل با توابع شکل مختلف برای تجهیزات فوق بررسی شده و بهترین روش و بهترین تابع شکل انتخاب گردیده و سپس برخی از کاربردهای سیستم یک درجه آزادی معادل بررسی شده است. اندرکنش دینامیکی تجهیزات با المان های اتصال مختلف و همینطور ارزیابی آسیب پذیری تجهیزات و المان های اتصال از طریق توسع? منحنی های شکنندگی برخی از این کاربردها هستند که در این پژوهش بررسی شده اند. در انتها نیز تابع انتقال لرزه ای سیستم تجهیزات متصل شده، با بدست آوردن نسبت طیف فوری? شتابنگاشت های وارده به طیف فوری? شتاب نسبی وارد بر هر المان به دست آمده است. از میان چهار روش بررسی شده برای ایده آل سازی تجهیزات، یکی از روش ها در حوز? فرکانسی بهترین نتیجه را در بر دارند که نتایج این روش برای مراحل بعدی انجام این پژوهش ملاک عمل قرار گرفته اند. تقریباً تمامی توابع شکل در نظر گرفته شده دارای نتایج متغیر در هر روش هستند اما به طور کلی می توان تابع شکل ناشی از اعمال نیرو در نقط? اتصال دو تجهیز را به عنوان تابع شکل بهتر انتخاب نمود، هر چند که بایستی میزان خطاهای ایجاد شده ناشی از مدلسازی ی.د.آ. در کاربردها لحاظ گردند. اندرکنش دو تجهیز متصل به هم (در هر دو مدل ی.د.آ. معادل و سه بعدی) با المان اتصال bsc عموماً باعث کاهش پاسخ ها در تکیه گاه شینه و اکثراً باعث افزایش پاسخ ها در سکسیونر می شود. منحنی های شکنندگی نشان می دهند که المـان اتصال s-fsc احتمال بالاتری برای رسیدن به حالات حدی تغییرمکان در نظر گرفته شده دارد اما به لحاظ نیرویی المان اتصال bsc دارای احتمال های بالاتری است و آسیب پذیری این المان و تجهیزات متصل شده با آن در برابر زلزله بالاتر است. در تابع انتقال لرزه ای سیستم تجهیزات، میانگین نخستین فرکانس تشدید سیستم با المان اتصال s-fsc حدود hz 5.35 و با المان اتصال bsc در حدود hz 27.8 است.
حسین محمدزاده بهروز میرزا
در این رساله با استفاده تز ترمودینامیک هندسی به بررسی سیستم هایی با آمار میانی پرداخته ایم. با استفاده از کمیتی موسوم به انحنای ترمودینامیکی، رفتارهای ترمودینامیکی سیستم هایی مانند گاز ایده ال با آمار کسری طرد هالدن، آمار کسری جنتیل، پلی کروناکوس، آمار کسری ناآبلی و نیز گازهای بوزونی و فرمیونی دگرگون را بررسی می کنیم و اطلاعاتی از برهمکنش آماری این سیستم ها در دمای بالا و پایین به دست خواهیم آورد. همچنین امکان گذار فاز در این سیستم ها را با استفاده از تکینگی های انحنای ترمودینامیکی مورد مطالعه قرار خواهیم داد. نشان داده می شود که برهمکنش آماری این سیستم ها می تواند بر حسب پارامتر کسری یا دگرگونش، جاذب یا دافع باشد هر چند در حد دماهای پایین برهمکنش دافع برای آمارهای کسری غالب است. همچنین در بعضی از این سیستم ها گذار فازی شبیه گذار چگالش بوز-اینشتین گاز بوزونی وجود دارد که دمای گذار مربوط به هر سیستم نیز به دست خواهد آمد.
حسین محمدزاده محمد رضا شادرو
درچند دهه اخیر قوم گرایی عامل بی ثباتی، درگیری و بحران در مناطق گوناگون جهان بوده است. در تاریخ معاصرایران نیز هر از گاهی شاهد بروز و ظهور قوم گرایی و مشکلات ناشی از آن در میان اقوام ایرانی و از جمله کردها بوده ایم. هدف از پژوهشی که برای نوشتن این گزارش به انجام رسیده تعیین عوامل مرتبط با قوم گرایی سیاسی در میان کرد های ایران بوده است. چارچوب نظری تحقیق تلفیقی بوده که سه مجموعه متغیرهای تفکیک،تبعیض و تفهیم مرتبط با قوم گرایی را در بر می گیرد. به عبارت روشن تر، کوشیده ایم معلوم کنیم که آیا نوع مذهب فرد(شیعه،سنی،یارسان) گویش فرد(کرمانجی،سورانی،اورامی،کلهر) نوع رسانه جمعی مورد استفاده فرد(قومی، غیر قومی) نوع احساس تبعیض فرد(سیاسی، فرهنگی و اجتماعی-اقتصادی) و محل پرورش فرد(شهر،روستا) با نوع و میزان قوم گرایی او(سیاسی، فرهنگی و اجتماعی-اقتصادی) رابطه دارد؟ تحقیق از نوع تحقیقات پهنانگر،مقطعی و کاربردی است و در آن از روش پیمایش و تکنیک پرسشنامه رویارو استفاده شده است. جمعیت آماری شامل کلیه مردان 18 تا 65 سال در استان های کردستان،آذربایجان غربی،کرمانشاه و ایلام بوده است. از این جمعیت با روش نمونه گیری احتمالی 800 نفر انتخاب شده و به سوالات پرسشنامه پاسخ داده اند. نتایج تحقیق نشان داده است که میان نوع گویش،نوع مذهب،نوع احساس تبعیض و نیز نوع رسانه جمعی مورد استفاده فرد با نوع قوم گرایی او رابطه معناداری وجود دارد،اما بین محل پرورش فرد و نوع قوم گرایی او رابطه ای معناداری مشاهده نشد. در واقع این نتایج نشان داد که قوم گرایی پدیده ای چند عاملی است ، نقش فرهنگ و سیاست در آن بر جسته است و در عین حال این قوم گرایی دارای گسست است. اجرای عدالت و رفع نابرابری های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی - اجتماعی،بازبینی فرایند گردش نخبگان قومی ومشارکت دادن بیشتر آنان در مدیریت کشور، می تواند آسیب های ناشی از قوم گرایی سیاسی را کاهش دهد.
صلاح الدین ابراهیم پور حسین محمدزاده
دریاچه ی تالابی زریبار در شمال غرب شهرستان مریوان- استان کردستان واقع است. این دریاچه یکی از مهم ترین دریاچه های آب شیرین ایران می باشد که در زون سنندج سیرجان قرار دارد. به همین دلیل حفاظت و بررسی منابع آب حوضه ی آبریز این دریاچه ضرورت می یابد. جهت بررسی هیدروژئوشیمی و ایزوتوپ های پایدار (?2h، ?18o) دریاچه ی زریبار تعداد 20 ایستگاه در منطقه نمونه برداری شده است. این نمونه ها از آب های جوی، سطحی (دریاچه) و زیرزمینی حوضه ی آبریز تهیه شده اند. هدف از این پژوهش پی بردن به منشأ منابع آب منطقه، فرایندهای کنترل کننده ی شیمی آب و مقایسه ی منابع مختلف از نظر منشأ کاتیون ها و آنیون ها، ایزوتوپ های پایدار (اکسیژن 18 و دوتریم)، اندازه گیری پارامترهای صحرایی (tds, ec, ph وt) است نمونه برداری شده است. با توجه به نتایج ایزوتوپی نمونه ها، ضمن تهیه رابطه ی خط آب جوی مریوان (?2h= 7.5 ?18o + 9.09)؛ منشأ توده های باران زا غالب در منطقه، ارتباط ایزوتوپ ها با میزان بارش و منشأ آب های زیرزمینی نیز مورد بررسی قرار گرفت. میانگین?18o در آب های جوی، زیرزمینی و دریاچه به ترتیب ‰ 3/8-، ‰ 0/7- و ‰ 5/5 و میانگین مقدار ?2h در این منابع آبی به ترتیب 6/53- ،2/42- و 4/16 می باشد. داده های ایزوتوپی نشان می دهند که آب های زیرزمینی منطقه از نزولات جوی منشأ گرفته و بسیار کم تحت تأثیر تبخیر قرار گرفته اند. اما آب دریاچه تحت تأثیر شدید تبخیر بوده است. با توجه به دوتریم مازاد (d) منشأ ریزش های جوی اغلب توده های باران زای مدیترانه ای می باشند. بررسی های هیدروژئوشیمیایی نشان می دهد که عامل اصلی کنترل کننده ی شیمی آب در منطقه هوازدگی سنگ ها بوده، و منشأ کاتیون ها و آنیون های اصلی در آب دریاچه و آب زیرزمینی منطقه اغلب طبیعی، ولی بعضی از یون ها (cl- و so42-) در آب دریاچه علاوه بر منشأ طبیعی منشأ غیر طبیعی (ناشی از فاضلاب ها و کودهای شیمیایی) نیز دارند. نمایه های اشباع نمونه های آب بیان کننده ی مقدار پایین کانی های تبخیری و زمان ماندگاری کم آب در آبخوان دشت مریوان است. آنالیز خوشه ای نشان می دهد که آب های زیرزمینی اطراف دریاچه اغلب از نظر کیفی شبیه هم و آب دریاچه جز شمال و جنوب آن کیفیت نزدیک به هم را نشان می دهد. و احتمالاً بیش ترین نشت آب زیرزمینی از سمت غرب و شمال به درون دریاچه صورت می گیرد. همچنین با توجه به بررسی تحلیل عاملی در منطقه 3 عامل اصلی 30/83 درصد تغییرات کیفی آب منطقه را کنترل می کند. برای بررسی کیفیت آب دریاچه ی تالابی زریبار از شاخص های بنیاد ملی بهداشت (nsfwqi)، شاخص اورگان (owqi) و شاخص کانادا (cwqi) استفاده شده است. که آب دریاچه زریبار با توجه به شاخص nsfwqi در محدوده ی کیفی متوسط و از نظر شاخص owqi در محدوده ی بسیار بد قرار می گیرد. کیفیت آب دریاچه از نظر شاخص cwqi ، به طور کلی بد، برای آشامیدن خوب ، برای آبزیان بد و برای تفریح، آبیاری و استفاده ی احشام عالی می باشد. شاخص tsi برای بررسی یوتریفیکاسیون استفاده شد، که دریاچه در محدوده یوتروفیک و هایپرتروفیک واقع شده است. همچنین با توجه عکس های ماهواره ای از سال 1989 تا 2005 نی زارهای داخل دریاچه 5/10 هکتار پیش روی داشته اند. دریاچه زریبار دارای2200 هکتار مساحت می باشد.
محسن افروزی حسین محمدزاده
امروزه گسترش فعالیت های کشاورزی و صنعتی، رشد روز افزون جمعیت، دفن غیر اصولی زباله-ها باعث کاهش کیفیت و آلودگی منابع آب زیرزمینی بویژه آلودگی نیترات شده است. لذا تعیین حریم کیفی آبخوان (نقشه پهنه بندی خطر آلودگی آبخوان) برای تصمیم گیری های مدیریتی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بدین منظور ابتدا بایستی نقشه پهنه بندی آسیب پذیری ذاتی آبخوان را بدست آورد و سپس بر اساس نقشه کاربری اراضی منطقه، با شناسایی آلاینده یا آلاینده هایی که موجب آلودگی آبخوان می شوند، نقشه حریم کیفی آبخوان را تهیه نمود. مدل drastic بدلیل سهولت اجرا و به کارگیری چندین پارامتر هیدوژئولوژیکی یکی از کاربردی ترین مدل ها در تعیین میزان خطر آلودگی آبخوان می باشد. دشت فارسان- جونقان در استان چهارمحال و بختیاری، به علت فعالیت های کشاورزی زیاد و همچنین تعدد و پراکندگی مناطق مسکونی از پتانسیل بالقوه ای جهت آلوده شدن آب زیرزمینی به آلاینده های ناشی از زه آب های کشاورزی و پساب های خانگی برخوردار است. هدف از این تحقیق ارزیابی خطر آلودگی آبخوان فارسان- جونقان با استفاده از مدل دراستیک بر اساس غلظت نیترات در آب زیرزمینی می باشد. برای این منظور، ابتدا نقشه آسیب پذیری ذاتی آبخوان را با به کارگیری هفت پارامتر موثر بر آلودگی آبخوان (به ترتیب تاثیر گذاری شامل عمق سطح ایستابی، محیط غیراشباع آبخوان، تغذیه آبخوان، محیط اشباع آبخوان، هدایت هیدرولیکی، بافت خاک، شیب توپوگرافی) طبق ارزش گذاری های مرسوم تهیه و سپس از نقشه غلظت نیترات (با توجه به ویژگی های خاص آن شامل تحرک و زمان ماندگاری بالا و منشا غیرنقطه ای آن)، برای تصحیح وزن و رتبه پارامترهای دراستیک استفاده گردید. در نهایت با اضافه کردن لایه کاربری اراضی، نقشه پهنه بندی خطر آلودگی آبخوان با دقت بالاتری بدست آمد. ضریب همبستگی پیرسون بین غلظت نیترات آب های زیرزمینی و شاخص خطرپذیری بعد از اصلاح مدل دراستیک از حدود 29 درصد به 85 درصد افزایش پیدا کرد. نتایج حاصل نشان می دهد که بترتیب حدود 26، 38، 15 و 21 درصد از سطح منطقه دارای خطرپذیری آلودگی کم، متوسط، زیاد و خیلی زیاد می باشد. تحلیل حساسیت مدل دراستیک به روش تک پارامتری و حذف پارامتر نشان می دهد که مهمترین پارامتر تأثیرگذار بر روی میزان شاخص خطرپذیری دشت، هدایت هیدرولیکی آبخوان است. به منظور یکنواختی بیشتر در پهنه بندی خطر پذیری، کم کردن اثرات منفی نظرات کارشناسی و انتخاب مدل مناسب جهت ارزیابی خطر آلودگی آبخوان، از مدل های ahp-drastic، fuzzy- ahp-drastic و sintacs نیز بدلیل همسان بودن تعداد و نوع پارامترهای به کار رفته با مدل دراستیک معمولی، استفاده شده است. نتایج بیانگر همسان بودن روند تغییرات میزان خطر آلودگی آبخوان در هر سه مدل می باشد و بطور کلی آبخوان از نظر خطرپذیری دارای خطرپذیری کم تا شدید می باشد و بخش های مرکزی دشت دارای کمترین و قسمت های شمال غربی و جنوب-شرقی دارای شدیدترین درجه آسیب پذیری می باشد. برای انتخاب مناسب ترین مدل، از ضریب همبستگی پیرسون بین نقشه خطر آلودگی آبخوان هر مدل با غلطت نیترات و با شاخص کیفیت آب زیرزمینی (gqi) استفاده گردیده است. نتایج نشان می دهد که ضریب همبستگی بین مدل های دراستیک واسنجی شده، ahp ، fuzzy-ahp و sintacs با غلطت نیترات به ترتیب 85/0، 84/0، 73/0 و 79/0 و با شاخص gqi به ترتیب 72/0-، 62/0-، 52/0- و 71/0- می باشد. بنابراین مدل دراستیک واسنجی شده به عنوان نقشه بهینه و مبنا جهت ارزیابی حریم کیفی آبخوان نسبت به یون نیترات انتخاب گردید.
محبوبه صیف ابوالفضل مساعدی
خشکسالی یکی از پدیده های آب و هوایی است که بخش های مختلف محیطی را در طول دوره وقوع خود تحت تأثیر قرار می دهد. یکی از بخش های متأثر شده از شرایط بلند مدت خشکسالی منابع آب های زیرزمینی است که متأسفانه کمتر از سایر بخش ها مورد توجه قرار گرفته است . تحقیق حاضر با هدف رفتارسنجی کمی و کیفی آب های زیرزمینی آبخوان دشت فسا در مقابل خشکسالی انجام شده است . در این تحقیق تلاش شده است با استفاده از شاخص بارندگی استاندارد شده (spi) و دیگر معیار های مشتق شده از آن (از قبیل مجموع بزرگی خشکسالی ، طولانی ترین دوره و تعداد ماه های مواجه با این پدیده در ایستگاه های حوضه آبریز فسا و حوضه های مجاور آن)، ابتدا میزان آسیب پذیری ایستگاه های حوضه آبریز فسا بر اثر خشکسالی نسبت به مناطق مجاور در طول دوره آماری 1388-1357بررسی و سپس تأثیر خشکسالی بر منابع آب زیرزمینی این منطقه مورد بررسی قرار گیرد. به منظور بررسی شدت وابسته بودن آب های زیرزمینی از نظر کمی و کیفی با پدیده خشکسالی هواشناسی ، ضریب همبستگی بین میانگین نوسانات سطح آب زیرزمینی و مقادیر هدایت الکتریکی (ec) با شاخص spi در مقیاس های زمانی مختلف ، با اعمال و بدون اعمال تأخیر زمانی در طول دوره 1388-1372 محاسبه گردید. با توجه به نتایج حاصل، شاخص spi در مقیاس زمانی 48 ماهه بدون تأخیر زمانی با میانگین نوسانات سطح آب زیرزمینی و مقادیر ec رابطه معنی داری در سطح 99 درصد را نشان می دهد که تأثیر پذیری مستقیم کمی و کیفی آب های زیرزمینی منطقه از شاخص خشکسالی در این دشت را تأیید می کند . رابطه رگرسیونی میانگین نوسانات سطح آب زیرزمینی با شاخص spi در مقیاس 48 ماهه بدون تأخیر زمانی ، نشان می دهد که تقریباً 56 درصد از واریانس میانگین نوسانات سطح آب زیرزمینی، توسط شاخص spi در مقیاس 48 ماهه بدون تأخیر زمانی و 44 درصد توسط عوامل دیگر تبیین می گردد . هم چنین رابطه رگرسیونی بین مقادیر ec با میانگین نوسانات سطح آب زیرزمینی و شاخص spi در مقیاس 48 ماهه بدون تأخیر زمانی ، نشان می دهدکه تقریباً 46 درصد از واریانس مقادیر ec، توسط مقادیر کمی آب زیرزمینی بیان می شود و 54 درصد توسط عوامل دیگر تبیین می گردد . بین مقادیر ec و شاخص spi در مقیاس 48 ماهه بدون تأخیر زمانی رابطه خطی معنی داری وجود ندارد.
فرحناز عزیزی حسین محمدزاده
یکی از راه های مناسب برای جلوگیری از آلودگی آب های زیرزمینی، شناسایی مناطق آسیب پذیر آبخوان به آلودگی و مدیریت بهینه بهره برداری از منابع آب و کاربری اراضی می باشد. این امر مستلزم شناخت صحیح آبخوان و پارامترهای هیدروژئولوژیکی آن است. از این رو، در این پژوهش ابتدا پارامترهای هیدروژئولوژیکی آبخوان دشت امامزاده جعفر گچساران، واقع در استان کهگیلویه و بویراحمد، با استفاده از داده های مقاومت ویژه حاصل از 86 سونداژ قائم ژئوالکتریکی(ves) و تشابه خصوصیات جریان آب زیرزمینی (قانون دارسی) و جریان الکتریکی (قانون اهم) در محیط متخلخل، تخمین زده شده است. مقدار متوسط تخلخل و آبدهی ویژه آبخوان به ترتیب حدود 26 درصد و 04/0، ضخامت های متوسط آبرفت و آبخوان به ترتیب حدود 132 و 79 متر، حجم کل آبخوان، حجم تقریبی آب موجود در آبخوان و حجم آب قابل استحصال از آبخوان دشت امامزاده جعفر به ترتیب 7/5، 5/1 و 067/0 میلیارد مترمکعب برآورد گردیده است. نقشه پهنه بندی کیفی آب از نظر شرب، تهیه شده بر اساس شاخص gwqi، و مقایسه آن با نتایج روش شولر، نشان می دهد که حدود 6/1، 4/83 ، 1/12 ، 6/2 و 3/0 درصد از آب های زیرزمینی دشت امامزاده جعفر بترتیب دارای کیفیتی عالی، خوب، بد، خیلی بد و نامناسب می باشد. بطور کلی کیفیت آب زیرزمینی در اکثر نقاط دشت دارای کیفیتی خوب و فقط بخش های شمال غربی آن به دلیل عبور آب از لایه های تبخیری سازند گچساران دارای کیفیت بد تا خیلی بد می باشد. براساس نتایج حاصل از مدل drastic، 2/4، 2/56 و 0/37 درصد از آبخوان امامزاده جعفر به ترتیب دارای آسیب پذیری بالا، متوسط و کم بوده و آسیب پذیری 6/2 درصد از منطقه قابل اغماض می باشد. منطقه ی با آسیب پذیری بالا نیز در بالادست جریان آب های زیرزمینی (در قسمت شمال غربی منطقه) قرار داشته و در صورت ورود آلودگی به این بخش از آبخوان، احتمال پخش آن در کل آبخوان وجود دارد. نتایج حاصل از تحلیل حساسیت مدل، با روش های حذف پارامتر و تک پارامتری، نشان می دهد که محیط غیراشباع آبخوان بیشترین تاثیر را بر شاخص آسیب پذیری، دارا می باشد.
مجید الطافی دادگر حمیدرضا ناصری
حوضه آبریز دشت بجنورد با وسعتی حدود 1280 کیلومتر مربع بین عرض های جغرافیایی 13 °37 تا 35 °37 شمالی و طول های جغرافیایی 03°57 تا 40 °57 شرقی در مرکز استان خراسان شمالی قرار گرفته است. دشت بجنورد با وسعتی حدود 90 کیلومتر مربع دشت اصلی این حوضه را تشکیل می دهد. شهر بجنورد در ناحیه جنوبی دشت قرار گرفته است و حدود 30 درصد سطح دشت را در بر گرفته است. متوسط بارندگی سالانه در محدوده بجنورد 293 میلی متر می باشد و رودخانه های مهم این حوضه بازخانه، فیروزه و چناران هستند که از ارتفاعات جنوبی حوضه سرچشمه می گیرند. از نظر زمین شناسی، بخش اعظم حوضه آبریز بجنورد در زون زمین شناسی کپه داغ قرار گرفته است، تنها بخشی از ارتفاعات جنوبی این محدوده در زون بینالود واقع شده است. جهت جریان آب زیرزمینی از جنوب و جنوب غرب به سمت شمال و شمال شرق می باشد. عمق سطح آب زیرزمینی از حدود چهار متر در بخش کوچکی در شمال شهر تا حدود 80 متر در شمال دشت نوسان می کند. کاهش عمق سطح آب زیرزمینی به کمتر از دو متر در قسمت هایی از آبخوان که تحت پوشش شهر بجنورد قرار دارد، به ویژه در فصول پرباران باعث بروز مشکلاتی برای ساکنین این مناطق شده است. توسعه شهر بجنورد و اجرای طرح های تامین آب شرب مانند انتقال سالانه 20 میلیون متر مکعب آب از سد شیرین دره به شهر بجنورد، وجود بافت فرسوده و چاه های جذبی فراوان در برخی از مناطق شهر، عمق کم سطح ایستابی و ناقص بودن شبکه جمع آوری فاضلاب شهری باعث افزایش سطح آب زیرزمینی خواهد شد. در این تحقیق، تاثیر آب انتقالی از سد شیرین دره و توسعه بهره برداری توام با مدیریت در مناطق بحرانی آبخوان (به لحاظ عمق کم سطح آب) بررسی شده است. به منظور دست یافتن به این هدف از برنامه کامپیوتری modflow2000 در نرم افزار gms8.0 استفاده شده و مدل جریان آب زیرزمینی آبخوان دشت بجنورد شبیه سازی شده است. بر اساس نتایج حاصل از تعریف سناریوهای مختلف می توان عنوان کرد که با اعمال میانگین بارندگی سالانه در شرایط اقلیمی مرطوب (344 میلی متر) و نفوذ 10، 20 و 40 درصد از آب انتقالی از سد به آبخوان، به ترتیب منجر به افزایش سطح آب زیرزمینی در منطقه تحت پوشش شهر به میزان بیش از 70 سانتی متر، بیش از 5/1 متر و بیش از 5/3 متر در سال خواهد شد. همچنین نتایج حاصل از اعمال سناریوهای مدیریتی به منظور مقابله با بالا آمدن سطح آب نشان می دهد که در صورت مدیریت مناسب و صحیح می توان با توسعه بهره برداری از آبخوان در اطراف مناطق بحرانی و مدیریت آب های سطحی و کارستی اطراف دشت، سطح آب زیرزمینی را در شرایط بحرانی پایین آورد.
مجتبی حیدری زاد حسین محمدزاده
چکیده حوضه آبریز سد کارده یکی از مهم ترین حوضه های کارستی کربناته با پتانسیل آبی بالا در استان خراسان رضوی است. این حوضه در 45 کیلومتری شمال شهر مشهد قرار دارد. بررسی پدیده های ژئومورفولوژیک کارست نشان دهنده توسعه پدیده کارست سطحی (کارن های شیاری و چاله های باران) در این حوضه است، در حالیکه پدیده های کارست عمقی به دلیل بارندگی نسبتا پایین (15/340) میلی متر در حوضه و پوشش گیاهی اندک منطقه توسعه چندانی ندارند. بررسی آبخوان کارستی در پایین دست سد کارده و در دره اندرخ با استفاده از ضریب تغییرات سختی کل نمونه های آب و آبدهی سیلابی چشمه اندرخ نشان می دهد که آبخوان کارستی فوق دارای دو سیستم جریان افشان و مجاری است ولی سیستم جریان افشان سیستم غالب در این آبخوان می باشد. در طی مطالعه فوق، پارامترهای هیدروشیمیایی در منابع آب زیرزمینی (کارستی و غیر کارستی) و منابع آب سطحی (اعماق1، 5، 10، 15 و20 متر در دریاچه سد کارده) مورد آنالیز قرار گرفته است. پارامترهای صحرایی دما، هدایت الکتریکی ec)) ، شوری و کل مواد جامد محلول ((tds در صحرا توسط دستگاه orion اندازه گیری و غلظت آنیون ها و کاتیون های اصلی در آزمایشگاه فیزیکوشیمیایی شرکت آب و فاضلاب شهر مشهد و در آزمایشگاه آب منطقه ای خراسان رضوی توسط دستگاه compact ic 761 و bwb xp flame photo meter و غلظت یون نیترات نیز توسط دستگاه 801striorاندازه گیری شده است. مقدار ایزوتوپ های پایدار (18oو (2h نیز در نمونه های آب در آزمایشگاه ایزوتوپ های پایدار دانشگاه اتاوا کانادا ( (g.g. hatch isotopeتوسط دستگاهdelta plus xp isotope ratio mass spectrometer (thermo finigan, germany) اندازه گیری شده است. نمایه اشباع کانی های کربناته و سولفاته در نمونه های مورد مطالعه توسط نرم افزار phreeqc محاسبه شده است. بررسی نتایج حاصل از آنالیز کیفی داده ها توسط روش های آماری و نمودارهای ترکیبی هیدروشیمیایی نشان دهنده این موضوع است که کیفیت منابع مورد مطالعه به طور گسترده وابسته به انحلال واحدهای کربناته سازند مزدوران و سیلیکاته و سولفاته سازند ماسه سنگی شوریجه و رسوبات نئوژن است. بررسی نمایه اشباع کانی های کربناته و سولفاته در منابع مورد مطالعه نشان دهنده اشباع بودن کانی های کربناته کلسیت و دولومیت و تحت اشباع بودن کانی سولفاته ژیپس است. تعیین کانی های کربناته و سیلیکاته انحلال یافته در نمودارهای ترکیبی log(aca2+/a(h+)2)در مقابل log(amg2+/a(h+)2)برای کانی های کربناته و نمودارهای log(aca2+/a(h+)2) و log(amg2+/a(h+)2) در مقابل log (ana+/a(h+)2) برای کانی های سیلیکاته نشان می دهد که کانی های کربناته کلسیت و دولومیت و سیلیکاته کائولونیت، لامونتیت و کلینوکلر بیشترین کانی های انحلال یافته در منابع مورد مطالعه هستند. بررسی کانی های سیلیکاته در دریاچه سد کارده نشان می دهد که در اعماق کم و در نزدیکی سطح آب، کانی سیلیکاته کلینوکلر بیشترین انحلال را دارد، ولی با افزایش عمق میزان انحلال کانی کائولونیت بیشتر می شود. بررسی ارتباط هیدرولیکی بین منابع آب زیرزمینی پایین دست سد کارده و دریاچه سد کارده با استفاده از روش های هیدرودینامیکی، هیدروشیمیایی و ایزوتوپی انجام گرفته است. در روش هیدرودینامیکی، بررسی سری زمانی داده های (آبدهی چشمه کارستی اندرخ، بارندگی و میزان حجم آب دریاچه سد کارده) برای مدت 6 ماه (از دی ماه 1389 تا خرداد 1390) نشان دهنده ارتباط هیدرولیکی نسبی بین چشمه اندرخ و آب پشت سد کارده می باشد. بررسی ارتباط هیدرولیکی بین دریاچه سد کارده و منابع آب زیرزمینی پایین دست سد کارده با استفاده از داده ها هیدروشیمیایی و نمودار دورو نیز نتایج حاصل از داده های هیدرودینامیکی را تایید می کنند. مطالعه ایزوتوپ های پایدار ( 18oو (2h و مقایسه آن با خط آب جوی مشهد نشان می دهد که نمونه های دریاچه سد کارده نسبت به سایر منابع به دلیل فرایند تبخیر ثانویه، بیشتر از خط آب جوی شهر مشهد منحرف شده اند. در میان منابع آب زیرزمینی، نمونه های مربوط به چشمه اندرخ نسبت به سایر منابع بیشتر به سمت نمونه های دریاچه سد کارده منحرف شده اند که نشان دهنده ارتباط نسبی بین این دو منبع است.
کیوان یوسفی سنگانی حسین محمدزاده
با توجه به برداشت منابع آب دشت های اطراف رشته کوه های هزار مسجد و کمبود آب جهت مصارف مختلف، منابع آب کارستی منطقه به عنوان یکی از مهم ترین منابع جهت تأمین آب مورد نیاز، می تواند مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد. هدف از این تحقیق شناسایی و ارزیابی پتانسیل منابع آب زیرزمینی جدید در بخش شمالی کوه های هزار مسجد (بین ´46 ، °36 تا ´16 ، °37 عرض شمالی و ´2 ، °59 تا ´57، °59 طول شرقی - شمال استان خراسان رضوی)، با تأکید بر سازندهای کربناته می باشد. بدین منظور با توجه به اطلاعات زمین شناسی، هیدروژئولوژیکی، ساختاری، فیزیوگرافی، توپوگرافی، اقلیمی و تصاویر ماهواره ای (irs و etm+)، نقشه های معیار لیتولوژی، فاصله از محل برخورد شکستگی، تراکم طول شکستگی، فاصله از محل شکستگی، اختلاف ارتفاع نسبت به محل چشمه ها، تراکم پوشش گیاهی، شیب و بارش در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی (gis) تهیه شدند. نقشه های معیار مختلف با بکارگیری توابع عضویت فازی مختلف و روش تحلیل سلسله مراتبی (ahp) و فازی به صورت نقشه هایی هم مقیاس تبدیل و سپس نقشه نهایی پتانسیل آب زیرزمینی با توجه به اهمیت هر معیار، با استفاده از مدل های هم پوشانی خطی وزنی و فازی گاما تهیه گردیده است. ارزیابی مدل های مختلف هم پوشانی، با توجه به میزان تطابق با لایه چشمه های منطقه و تفکیک پذیری ظاهری نقشه های نهایی، نشان می دهد که روش تلفیقی فازی گاما نسبت به سایر روش ها مناسب تر می باشد. بررسی نقشه های نهایی پتانسیل آب زیرزمینی با در نظر گرفتن کیفیت آب های زیرزمینی (از نظر میزان ec، tds، th، so42-، ca2+ و mg2+)، نشان می دهد که از بین دو سازند کارستی مزدوران و تیرگان، سازند تیرگان، بجز در بخش های جنوبی روستای تیرگان و شمالی روستاهای ارتکند و آبکمه که دارای کیفیت نامناسبی می باشند، دارای بیشترین پتانسیل آب زیرزمینی قابل اکتشاف می باشد
حامد صیاد سعدالله ولایتی
ارزیابی کمی و کیفی آب های زیرزمینی دشت درگز چکیده حوضه آبریز دشت درگز، حوضه ای مرزی واقع در شمال استان خراسان رضوی، با وسعت حدود 3129 کیلومتر مربع که 2221 کیلومتر مربع آن را ارتفاعات و مابقی را دشت می پوشاند، بخشی از حوضه رسوبی هزار مسجد-کپه داغ می باشد. حداکثر ضخامت آبرفت در دشت درگز حدود 150 متر می باشد و به دلیل بالا آمدگی سازند های نفوذ ناپذیز در بخش مرکزی دشت درگز، دو آبخوان یکی در بخش شمالی و دیگری در بخش جنوبی تشکیل شده است و جهت جریان آب های زیرزمینی در آنها از غرب به سمت شرق و کیفیت آب های زیرزمینی در همین جهت کاهش می-یابد. سالانه حدود 45/60 میلیون متر مکعب آب از تعداد 458 منبع آبی (شامل چاه، قنات و چشمه) تخلیه می شود که 3/52 میلیون متر مکعب به مصرف کشاورزی، 61/7 میلیون متر مکعب به مصرف شرب ، 14/0 میلیون متر مکعب به مصرف دام و طیور و 1/0 میلیون متر مکعب به مصرف صنعت اختصاص می یابد.متوسط افت سطح آب زیرزمینی در سال آبی 90-1389 برای آبخوان های شمالی و جنوبی به ترتیب 75/0 و 27/0 متر و تغییرات حجم مخزن طی دوره یک ساله به ترتیب 81/3- و 23/3- میلیون متر مکعب می باشد. بطور کلی حجم مخزن آبخوان های منطقه درگز بر اساس سطح آب زیرزمینی در شهریور ماه 1390، برای محدوده تیسن درگز شمالی و جنوبی به ترتیب برابر 66/129 و 83/500 میلیون متر مکعب است. در هر دو آبخوان شمالی و جنوبی درگز، یک رابطه خطی معنی دار بین میانگین ارتفاع سطح آب زیرزمینی و شاخص spi در مقیاس 48 ماهه وجود دارد. مقدار ضریب تبیین برای درگز شمالی و جنوبی به ترتیب برابر 264/0 و 114/0 است که بیان گر این مطلب است که به ترتیب تقریباً 4/26 و 4/11 درصد از واریانس میانگین ارتفاع سطح آب زیرزمینی توسط شاخص spi در مقیاس 48 ماهه با تأخیر زمانی 12 ماهه تبیین می شود و به ترتیب 6/73 و 6/88 درصد توسط متغیرهای دیگر تبیین می گردد . کیفیت آب زیرزمینی منطقه درگز به لحاظ مصرف شرب (با توجه به رده بندی شولر) بیشتر در رده قابل قبول، به لحاظ مصرف کشاورزی (بر اساس مقداردیاگرام ویلکوکس - ec در مقابلsar) بیشتر در رده قابل استفاده و برای مصرف صنعت در رده پوسته گذار و سخت تا کاملا سخت قرار می گیرد. تیپ آب این منطقه بیشتر از نوع سولفاته-سدیک می باشد که نتایج رگرسیون خطی آنیون ها و کاتیون ها به عنوان متغیر مستقل با tds به عنوان متغیر وابسته این امر را تأیید می-نماید. کلمات کلیدی: کیفیت آب های زیرزمینی، حجم مخزن، بیلان، بارندگی استاندارد شده (spi)، دشت درگز
حیدر زارعی حسین محمدزاده
به دلیل اهمیت دبی پایه در فرآیندهای هیدرولوژیک و دارا بودن نقش حیاتی در مدیریت منابع آب به خصوص در مناطق خشک و نیمه خشکی مانند ایران، برآورد جریان پایه یکی از موضوعات مورد علاقه هیدرولوژیست ها می باشد. برای تعیین دبی پایه (با جداسازی جریان پایه از جریان حاصل از بارش)، روش های ترسیمی و شبیه سازی مختلفی برای شرایط اقلیمی، توپوگرافی و زمین شناسی متفاوت توسعه داده شده است. در روش های ترسیمی بدلیل فرض مفاهیم هورتنی، سهم مولفه جریان سطحی به میزان قابل توجهی بیشتر از واقعیت برآورد می گردد. به دلیل پیچیدگی نحوه مشارکت دبی پایه در رواناب، تنها راه دقیق در برآورد سهم دبی پایه، استفاده از ردیاب های ایزوتوپی و شیمیایی می باشد. نتایج حاصل از روش های ایزوتوپی و هیدروشیمیایی، که بیشتر در حوضه های کوچک مناطق مرطوب صورت گرفته است، نشان می دهد که سهم مولفه آب زیرزمینی در تولید رواناب زیاد می باشد و همچنین سبب ایجاد نگرشی متفاوت به فرآیند تولید رواناب شده است. هدف این تحقیق بررسی نقش آب زیرزمینی در تولید جریان در حوضه کارستی متوسط مقیاس ابوالعباس با اقلیم خشک و نیمه خشک،واقع در جنوب غرب ایران، با استفاده از تکنیک های ایزوتوپی و ردیاب های هیدروشیمیایی می باشد. همچنین تاثیر رطوبت پیشین و شدت بارش بر فرایند تولید رواناب بررسی شده است. جهت نیل به اهداف این تحقیق، در طول زمستان سال 89 از سه واقعه بارندگی با شرایط رطوبت پیشین و شدت متفاوت و سیلاب متناظر آن ها نمونه برداری گردیده است. قبل از شروع بارندگی، ظروف طراحی شده برای جمع آوری بارش در سطح حوضه نصب و با شروع سیلاب به صورت منظم هر نیم ساعت نمونه هایی در خروجی حوضه از آب رودخانه برداشت گردید. پارامترهای کیفی (کاتیون ها، آنیون ها و سیلیس) و محتوای ایزوتوپی (? 18o و ? 2h) نمونه های آب به ترتیب در آزمایشگاه های کیفیت آب دانشگاه شهید چمران و در آزمایشگاه ایزوتوپی دانشگاه اوتاوای-کانادا اندازه گیری شده است. نتایج نشان می دهد که در هر سه بارش سهم مولفه آب زیرزمینی در حوضه کارستی ابوالعباس با توجه به توسعه کارست در این حوضه بیشتر از رواناب حاصل از بارش می باشد. همچنین نتایج نشان داد که سهم مولفه رواناب سطحی در شرایط خشک (با میزان بارش پیشین کم) ناچیز و در شرایط مرطوب افزایش می یابد. اگر چه با افزایش شدت بارش می بایست سهم مولفه رواناب سطحی افزایش یابد ولی نتایج این تحقیق نشان می دهد که شرایط رطوبتی خاک نسبت به شدت بارش تاثیر بیشتری بر فرایند تولید رواناب دارد.
مهدی عبدالهی حسین محمدزاده
منابع آب زیرزمینی یکی از مهمترین عوامل توسعه پایدار محسوب می گردد. روش های زمین آماری یکی ازروش های مناسب درون یابی برای تهیه نقشه های پهنه بندی کمی و کیفی آب های زیرزمینی می باشد. هدف ازاین تحقیق، بررسی تغییرات مکانی ارتفاع سطح آب زیرزمینی وپارامترهای کیفی آب (هدایت الکتریکی، کلسیم،سدیم، منیزیم، کلر، بیکربنات،سولفات،نیترات)وتعیین توزیع بهینه شبکه چاه-های دشت شهرکرد با دقت قابل قبول می باشد. باتوجه به معیارارزشیابی متقابل ومقدارrms، ase،meوc0/(c0+c)ازبین مدل های مختلف زمین آماری برازش داده شده به داده های کمی وکیفی آب زیرزمینی،تخمینگر کریجینگ عام با روند درجه یک برای داده های هدایت الکتریکی،کریجینگ عام و روند درجه یک با مدل کروی پنچ گانه برای داده های کلسیم، لاگ کریجینگ معمولی بامدل نمایی برای داده های کلر و منیزیم-،کریجینگ عام و روند درجه یک با مدل نمایی برای داده های بیکربنات،لاگ-کریجینگ معمولی بامدل کروی پنج گانه برای داده های سولفات و سدیم،کریجینگ معمولی بامدل نمایی برای داده های نیترات ومدل کوکریجینک بامتغیرکمکی شیب ومدل کروی برای ترازآب زیرزمینی دشت شهرکردبرگزیده ونقشه های کمی وکیفی ترسیم گردیده است. نتایج حاصل ازمقایسه روش های مختلف درون یابی با روش انتخاب شده زمین آماری،نشان می دهد که روش های زمین آماری برگزیده شده درمقایسه باروش های معین،برتری قابل ملاحظه ای دارند. همچنین، در این تحقیق، برای بدست آوردن شبکه بهینه پایش ازدوروش حذف چاه های غیرضروری (تعیین و حذف تعداد6 چاه غیر ضروری ازشبکه با استفاده ازمعیارارزشیابی متقابل)واضافه کردن چاه(تعیین و افزودن تعداد 11 چاه به مناطقی که دارای بیشترین میزان خطابودند) استفاده شده است. بطور کلی، نتایج حاصل از نقشه های پهنه-بندی کیفی نشان دهنده کاهش کیفیت آب های زیرزمینی در مناطق مرکزی و خروجی دشت می باشد.
مسعود انصاری حسین محمدزاده
در این پایان نامه با دوگان سازیمشابه با خاصیت انژکتیوی ضعیف خاصیت تصویری ضعیف سیستم را معرفی می کنیم. مانند انژکتیوی خاصیت های بیشتری اتفاق می افتد. این مفاهیم شامل به طور اساسی تصویری ضعیف تصویری ضعیف ریس و به طور اساسی تصویری ضعیف ریس می باشد. همچنین در این پایان نامه خاصیت تصویری ضعیف سیستم های دوری بررسی شده چندین مثال ارایه شده و به کمک نتایج اساسی بدست آمده از دسته بندی های همولوژیکی که در اینجا ارایه خواهد شد نشان می دهیم مفاهیم معرفی شده با یکدیگر و باتصویری تفاوت دارند
زهرا خالدی محمدرضا عابدینی
با توجه به اینکه بیشتر آب شرب شهر بیرجند و روستاهای جنوبی شهر از واحدهای افیولیتی، آمیزههای مافیکی و اولترامافیکی جنوب شهر سرچشمه میگیرند، لذا بررسی اثرات زیست محیطی آنها ضروری به نظر میرسد. در این مطالعه، ضمن بررسی تمرکز کروم در واحدهای افیولیتی جنوب شرقی بیرجند، غلظت آن در رسوبات و منابع آب زیرزمینی و همچنین عوارض سلامتی ناشی از مصرف آب آلوده به کروم (پروتئینوری، نوعی آسیب کلیوی) در بین ساکنان منطقه (افرادی از بیرجند و قاین بعنوان دو گروه مورد و شاهد)، مورد بررسی قرار گرفته است. بدین منظور، تعداد 17 نمونه آب (2 نمونه آب باران و 15 نمونه آب زیرزمینی)، 8 نمونه رسوب و 6 نمونه سنگ از واحدهای افیولیتی منطقه و 200 نمونه ادرار (100 نمونه از ساکنان شهر بیرجند و 100 نمونه از ساکنان شهر قاین)، نمونه برداری شده است. غلظت کاتیونها (کاتیونهای اصلی و کروم) و آنیونهای نمونههای آب به ترتیب توسط دستگاههای icp-aes و ic در آزمایشگاه هیدروژئوشیمی دانشگاه اوتاوا-کانادا اندازه گیری شده است. کانی شناسی نمونههای سنگ توسط نتایج xrd و غلظت کروم نمونههای سنگ و رسوب از روی نتایج xrf و غلظت فازهای حاصل از عصارهگیری (sse) کروم با استفاده از دستگاه جذب اتمی (aa) در آزمایشگاه ژئوشیمی دانشگاه فردوسی تعیین شده است. غلظت کروم ادرار با استفاده از دستگاه جذب اتمی (gfaa) در آزمایشگاه سمشناسی بیمارستان امام رضا (ع) مشهد، غلظت کراتینین ادرار با استفاده از روش ژافه در آزمایشگاه بیمارستان امام رضا (ع) بیرجند و پروتئین ادرار با استفاده از روش برادفورد در آزمایشگاه تحقیقات دانشگاه علوم پزشکی بیرجند اندازهگیری شده است. مطالعات سنگشناسی نشان میدهد که سنگ های اولترامافیک و مافیک تأثیر زیادی بر رسوبات و منابع آب زیرزمینی منطقه دارند. متوسط غلظت کروم بدست آمده در سنگ ها و رسوبات به ترتیب ppm881 و ppm627 میباشد. نتایج عصارهگیری، نشان میدهد که بیشترین مقدار کروم بترتیب در فازهای مواد ماندگار، متصل به اکسیدهای آهن و منگنز، متصل به کربنات، مواد آلی و تبادل پذیر میباشد. بنابراین تحرکپذیری و پتانسیل آلایندگی کروم (vi) در منابع آب و رسوب کم میباشد. با توجه به ph رسوبات و دیاگرام eh-ph منابع آب، کروم موجود در منابع آب منطقه از نوع کروم (vi) بوده و حداکثر غلظت آن در منابع آب شرب روستایی ppm 05/0 و در آبخوان دشت بیرجند ppm 12/0 می باشد. دیاگرام های ترکیبی و مدل گیبز نمونههای آب منطقه، نشان میدهند که هوازدگی سنگ های سیلیکاته (اولترامافیک) مهم ترین عامل کنترل کنندهی شیمی منابع آب زیرزمینی منطقه بوده و آب ها دارای تیپ بیکربنات منیزیک میباشند. بررسی پروتئینوری ناشی از نوشیدن آب آلوده به کروم (vi)، نشان میدهد که متوسط غلظت کروم ادرار دو گروه مورد و شاهد اختلاف زیادی داشته و متوسط غلظت کروم ادرار گروه مورد بیشتر از مقادیر نرمال آن میباشد. اما، علیرغم نرمال بودن مقدار پروتئین ادرار هر دو گروه، متوسط پروتئین گروه مورد کمی بیشتر از گروه شاهد میباشد.
حسین محمدزاده ابوالقاسم زیدآبادی نژاد
سطح مقطع راداری (rcs) یکی از مهمترین کمیت هایی است که در مسائل مربوط به رادار بررسی و محاسبه می شود. rcs به نوعی دربردارنده ی ویژگی اندازه و شکل هدف مورد بررسی است. از این رو هرچه تخمین این کمیت با دقت و سرعت بالاتری انجام گیرد، می توان با دقت و سرعت بالاتری به شناسایی هدف (target) دست یافت. روش های مختلفی برای محاسبه ی rcs وجود دارد. این روش ها به طور کلی به دو دسته ی ?) روش های دقیق (روش های تحلیل عددی) و ?) روش های تقریبی (روش های مجانبی فرکانس بالا)، تقسیم بندی می شوند. از جمله ی روش های تحلیل عددی می توان به روش mom، fdtd و fem اشاره کرد. این روش ها برمبنای گسسته سازی هندسه ی مورد بررسی، به المان های دیفرانسیلی، قرار دارند. لذا برای سازه هایی که نسبت به طولِ موج بزرگ هستند، نیازمندی محاسباتی این روش افزایش یافته و این نیازمندی کارایی روش مذکور را محدود می کند. از طرف دیگر، روش های مجانبی با تقریب معادلات ماکسول حلی بدست می دهند که دقت آن با افزایش فرکانس، افزایش می یابد. مزیت عمده ی این روش ها افزایش دقت، ثابت ماندن هزینه های محاسباتی و سرعتِ بالا در حل مسائل، با افزایش فرکانس می باشد. از دیگر مزایای روش های مجانبی درکِ مفاهیم و بیان های روشن فیزیکی نسبت به مکانیزم های تشعشع و پراکندگی است. در صورتی که استفاده از روش های عددی صرفاً، جواب کامل مسأله را بدست می دهد. از جمله روش های فرکانس بالا می توان به روش های نور هندسی (go)، تئوری تفرق هندسی(gtd)، تئوری تفرق هندسی یکنواخت (utd)، نور فیزیکی (po)و تئوری تفرق فیزیکی(ptd)اشاره کرد. روش های مجانبی به دو دسته ی پایه ی جریانی و پایه ی میدانی تقسیم بندی می شوند. در روش های پایه میدانی نظیر go، gtd و utd چون از شعاع(ray) برای توصیف انتشار امواج الکترومغناطیسی استفاده می شود، میدان در مرزهای سایه-تابش(isb) و سایه-بازتابش(rsb) ناپیوسته بوده و همچنین دارای نقاط کاستیک است. بنابراین از روش های پایه جریانی نظیر po و ptd برای غلبه بر این مشکلات استفاده می شود. در این پایان نامه هدف محاسبه ی rcs یک جسمِ هادی الکتریکی کامل (pec) پوشیده شده با عایقِ دارای تقارن محوری است، اما با توجه به اینکه میدان های متفرق شده از سطح هموار جسم، به تابع گرین آن جسمِ به خصوص وابسته است، از میدان های متفرق شده از سطح جسم صرف نظر شده و فقط میدان های پراکنده شده از سطح و متفرق شده از لبه های جسمِ دارای تقارن محوری با استفاده از روش های po و ptd بدست می آید. مزیت عمده ی روش های ارائه شده در این پایان نامه، استفاده از روش فاز ایستا(stationary phase method) برای محاسبه ی انتگرال های po و ptd است که سرعت محاسبات را نسبت به انتگرال گیری عددی افزایش داده است. حل بدست آمده از روش po+ptd با حل عددی بدست آمده از شبیه سازی توسط نرم افزار feko مقایسه شده و اعتبار درستی آن نشان داده شده است.
زهرا خلق ذکراباد حمیدرضا ناصری
حوضه ی آبریز زاوه-تربت حیدریه با گستره ای در حدود 2504 کیلومتر مربع بین طول های جغرافیایی/57 ? 58 تا /58 ?59 شرقی و عرض های جغرافیایی /02 ?35 تا /30 ?35 شمالی در شمال کویر نمک واقع شده است. با توجه به محدود بودن نزولات جوی و پتانسیل منابع آبی، بهره-برداری بی رویه از منابع آب زیرزمینی، افزایش فعالیت های کشاورزی، افزایش جمعیت و خشکسالی-های اخیرسطح آب زیرزمینی و حجم مخزن آب زیرزمینی به ترتیب سالیانه حدود 68/0 متر و 66 میلیون متر مکعب کاهش داشته است. هیدروگراف معرف دشت نیز نشان می دهد که سطح آب طی سالهای 68-67 تا 83-82 حدود 5/9 متر افت داشته است. با گذشت سال ها از ممنوعیت توسعه بهره برداری از دشت زاوه، هنوز متأسفانه افت سطح آب زیرزمینی با شدت بیشتری نسبت به سال-های پیش ادامه دارد. از آنجا که افت سطح آب زیرزمینی علاوه بر عواقب کمی، عوارض کیفی نیز بدنبال خواهد داشت، لذا ضروری است تا آبخوان دشت مذکور مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد. در این تحقیق سعی شده است تا مدل ریاضی آبخوان دشت زاوه با استفاده از کدgms تهیه و راهکارهای مدیریتی مناسبی برای آن ارائه شود. نتایج مدل نشان می دهد که اگر برداشت آب از آبخوان دشت به صورت سیاست فعلی با توجه به شرایط اقلیمی حاکم بر منطقه ادامه یابد، تا مهر ماه سال 1392 در حدود چهار متر دیگر در تراز سطح آب زیرزمینی افت ایجاد خواهد شد. که این افت صورت گرفته باعث خشک شدن چاه ها در بخش های شمالی، شرقی و مرکزی دشت خواهد شد. اگر میزان برداشت از چاه های بهره برداری به نصف میزان برداشت فعلی کاهش یابد، سطح آب زیرزمینی در حدود یک متر افت خواهد داشت. و چنانچه نصف برداشت فعلی از آبخوان در شرایط پر باران صورت گیرد نه تنها افتی در آبخوان ایجاد نخواهد شد بلکه بطور میانگین در حدود یک متر سطح آب زیرزمینی افزایش می یابد. با توجه به اینکه نتایج حاصل از بازبینی بعدی به پیش بینی صورت گرفته نزدیک است بنابراین اعتبار مدل و نتایج حاصل از آن تأیید می شود. به منظور جلوگیری از بحرانی تر شدن وضعیت آبخوان دشت زاوه می توان با اعتماد نمودن به مدل تهیه شده جهت مدیریت صحیح تر و کنترل وضعیت استخراج از آبخوان سناریوهای دیگری تعریف و بررسی نمود.
سمانه یاسمنی ابوالفضل مساعدی
چکیده با توجه به اهمیت آبخوان دشت تربت جام – فریمان، واقع در شرق استان خراسان رضوی در این تحقیق به بررسی تأثیرات خشکسالی بر کمیت و کیفیت منابع آب سطحی و زیرزمینی دشت پرداخته شده است. جهت دستیابی به این هدف، ابتدا با بکارگیری شاخص spi و پارامترهای منتج شده از آن خشکسالی در ایستگاه های هواشناسی منتخب در طول دوره 1389-1356 بررسی و سپس تأثیر خشکسالی بر منابع آب سطحی و زیرزمینی دشت مورد مطالعه قرار گرفته است. به منظور بررسی میزان تأثیرپذیری کمی و کیفی آب های سطحی و زیرزمینی از خشکسالی، ابتدا ضرایب همبستگی بین شاخص sdi، مقادیر ec (آب های سطحی) و نیز نوسانات سطح آب، شاخص gri و ec (آب های زیرزمینی) با شاخص spi در مقیاس های زمانی مختلف، با اعمال و بدون اعمال تاخیر زمانی محاسبه گردیده است. با توجه به نتایج حا صل در بخش منابع آب سطحی بین شاخص sdi با spi48بدون تاخیر زمانی و در بخش منابع آب زیرزمینی بین نوسانات سطح آب و شاخص gri با spi48 و با اعمال تاخیر زمانی 6 ماهه بیشترین مقدار ضریب همبستگی وجود دارد. همچنین بین ec آب سطحی با spi در بازه زمانی سالانه، بدون اعمال و گاهی با تاخیر یک ساله و در بین ec آب زیرزمینی با spi9 و با اعمال تاخیر زمانی 4 ماهه بیشترین میزان همبستگی وجود دارد، که تأثیرپذیری کمی و کیفی آب سطحی با فاصله زمانی کوتاه مدت و آب زیرزمینی با تاخیر زمانی طولانی تر از شاخص خشکسالی هواشناسی را در این دشت نشان می-دهد. رابطه رگرسیونی بین شاخص sdi و مقادیر ec با spi برای تمامی ایستگاه های هیدرومتری نشان می دهد که تنها در ایستگاه غارشیشه رابطه معنی داری وجود ندارد. همچنین روابط رگرسیونی بین شاخص gri و نوسانات سطح آب با spi نشان می دهد که به ترتیب 31% و 8/16% از شاخص spi48 تأثیر می پذیرند و درصد باقیمانده آن ها توسط سایر عوامل تبیین می-گردد. روابط رگرسیونی خطی چندگانه بین مقادیر ec با gri و spi نیز بیانگر این مطلب است که تقریبا حدود 95% از مقادیر ec توسط griتبیین می شود. با توجه به وجود دوره های نرمال و ترسالی در بازه زمانی 1387-1376، همچنان سطح آب زیرزمینی سیر نزولی دارد که بیانگر اثرات بیشتر برداشت نسبت به خشکسالی است.
آوات رضایی جمال محمدی
هدف از پژوهش حاضر سنجش دینداری و عوامل مرتبط با آن در شهرستان جوانرود در سال 1391 می باشد. روش تحقیق کمی بوده و جامعه ی آماری تحقیق شامل تمامی افراد ساکن در شهرستان جوانرود می باشد. ابزار تحقیق پرسشنامه محقق ساخته است. میزان اعتبار پرسشنامه بوسیله ی ضریب آلفای کرونباخ 87/0 محاسبه گردید. برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد. سپس ضریب طراحی اثر اعمال شد و نمونه به 510نفر ارتقاء یافت و در نهایت 480 پرسشنامه ی تکمیل شده برای تحلیل داده ها بکار گرفته شد. روش نمونه گیری در تحقیق حاضر خوشه ای چندمرحله ای بوده است. و 480 نفر بعنوان نمونه انتخاب گردید.تحلیل داده ها از روش های آماری توصیفی و استنباطی استفاده شده استو از آن رو که توزیعنمره ها در بین جمعیت مورد نظر به طور نرمال توزیع نشده بود از آزمون های همبستگی اسپیرمن، من- وایتنی و کروسکال- والیس برای آزمون فرضیات استفاده شد.متغیر وابسته ی تحقیق میزان دینداری بود و متغیرهای مستقل شامل جنسیت، محل تولد و پرورش، وضعیت تاهل، وضعیت تحصیلات،بعدخانواده ،داشتن ماهواره و میزان دیدن برنامه های دینی و غیر دینی بود. یافته ها نشان داد که ارتباط معنی داری بین وضعیت تاهل و دینداری وجود دارد و نیز نتایج نشان داد که بین میزان دیدن برنامه های دینی بوسیله ی ماهواره و میزان دینداری افراد رابطه ی مثبت ومعنی داری وجود دارد.اما بین وضعیت دینداری و جنسیت افراد تفاوت معنی داری مشاهده نشد.
مهناز ملکی آقاباقر حسین محمدزاده
: امکان آشکارسازی نقض لورنتس در طبیعت، علاقه مندی فیزیک پیشه های تجربی و نظری را به خود جلب کرده است. جملات ناوردای ناظر در چگالی لاگرانژی نظریه ی میدان موثر جامع که نسبیت عام و مدل استاندارد را در هم می آمیزد، می تواند با ترکیب تمام عمل گرهای ناقض لورنتس با یک دیگر با ضرایب مناسب ساخته شود. نشان داده شده است که خلأ در حضور نقض لورنتس می تواند به صورت جهانی پر از ذرات در زمان های بعدی مشاهده شود. یکی از نامزدهای مدل کردن نقض لورنتس، ایجاد تغییراتی در رابطه ی پاشندگی استاندارد بین انرژی، تکانه و جرم یک ذره است. در حقیقت این که تصحیح رابطه ی پاشندگی می تواند به عنوان نتیجه ای از گسسته بودن فضا – زمان ظاهر شود شناخته شده است. ما یک تصحیح ساده در رابطه ی پاشندگی در نظر خواهیم گرفت و تولید زوج ذرات بوزونی ناشی از نقض لورنتس را مورد ملاحظه قرار خواهیم داد . نشان خواهیم داد که یک حالت جداپذیر خلأ مدهای بوزونی در زمان مجانبی بسیار دور گذشته می تواند به صورت یک حالت درهم تنیده در زمان مجانبی بسیار دور آینده در نظر گرفته شود.
صالح حسن واعظ عبایی حسین محمدزاده
چشمه های گرو در خراسان رضوی در 30 کیلومتری جنوب مشهد و در فاصله دو کیلومتری شرق اتوبان مشهد - باغچه واقع است. مطالعه این مجموعه چشمه ها بدلیل نزدیکی به دومین کلان شهر ایران از اهمیت خاصی برخوردار است .هدف از این پژوهش بررسی کیفیت آب، ژنز و اثرات زیست محیطی آب مجموعه چشمه های گرو، واقع در جنوب شرقی بینالود که بخشی از زون ساختاری البرز به شمار می رود، می باشد. ضمن اندازه گیری پارامترهای صحرایی (tds, ec, ph, t) آب 10 دهانه از چشمه های گرو، از آب دو دهانه از چشمه های گرو در طی دو دوره نمونه برداری و مورد آنالیز قرار گرفت که با توجه به نتایج آنالیرها بر روی دیاگرام پایپر، تیپ آب کلروره سدیک مشخص گردید. دیاگرام شولر مشخص می کند که، آب چشمه ها قابلیت شرب ندارد. همچنین با توجه به غلظت بالای سدیم و هدایت الکتریکی آب این چشمه ها برای کشاورزی نامناسب است. به لحاظ صنعتی آب این چشمه ها رسوب گذار تشخیص داده شد. نمودارهای ترکیبی نشان می دهند که منشأ غلظت بالای یون بیکربنات و کلسیم و منیزیم در آب چشمه ها، انحلال سنگ های کلسیتی و دولومیتی بالادست چشمه ها است. با بررسی کیفی منابع آبی در دو امتداد گسل امتداد لغز سنگ بست - شاندیز مشخص گردید، غلظت پارامترها، آنیون ها و کاتیون ها از شمال غربی محدوده چشمه های گرو، به سمت چشمه ها روند افزایشی دارد، این روند افزایش در مسیر گسل تا چشمه ها ادامه می یابد. پارامترهای کیفی آب چشمه های گرو نسبت به چشمه روستای امان آباد روند افزایشی قابل توجهی دارد و در اکثر پارامترها افزایش 100 در صدی پیدا می کند. اما در دو روستای انتخاب شده در جنوب و غرب چشمه های گرو، این افزایش دیده نمی شود که می توان نتیجه گرفت مجموعه چشمه های گرو از نوع سدی می باشند. از آنجائیکه گسل امتداد لغز سنگ بست - شاندیز نقش قابل توجهی در تشکیل چشمه ها دارد و چشمه ها در پایانه این گسل قرار گرفته اند، می توان ژنز این چشمه ها را نوعی پدیده هیدروتکتوژئومورفیک دانست. با توجه به پتانسیل خورشیدی مناسب در محدوده ی مورد مطالعه و موقعیت مناسب گردشگری آن، می توان با استفاده از آبگرمکن خورشیدی و بالا بردن درجه حرارت آب چشمه ها از آن جهت آب درمانی استفاده کرد. واژگان کلیدی: چشمه های گرو، گسل سنگ بست - شاندیز، هیدروژئوشیمی، ژنز.
محمد بازافکن محمدرضا شادرو
پژوهش حاضر به بررسی میزان نمود مضامین مرتبط با سرمای? اجتماعی در ضرب المثل های کردی اختصاص دارد. مهمترین مسائلی که در خلال بررسی ضرب المثل ها مدنظر قرار گرفته اند عبارتند از: تحلیل بازتاب تضادهای میان گروهی (قومی، ایلی، طایفه ای) در ضرب المثل ها، ریشه یابی ابعاد مفهومی سرمای? اجتماعی در فرهنگ بومی و به اصطلاح بومی سازی این مفهوم و نقد فرهنگ عامیان? کُردی. چارچوب مفهومی پژوهش با اتکا بر نظریه های بوردیو، کلمن، پاتنام، فوکویاما و آپهوف در زمین? سرمای? اجتماعی تدوین شده است. بر این اساس، سرمای? اجتماعی در دو گون? انحصاری (درون گروهی) و ارتباط دهنده (میان گروهی) تعریف شده است. همچنین چهار شاخص شبک? روابط، مشارکت، اعتماد و تعهد در تعریف عملیاتی سرمای? اجتماعی مدنظر قرار گرفته اند. پژوهش به روش اسنادی و با استفاده از تکنیک های تحلیل محتوای کیفی و کمی انجام شده است. جمعیت آماری پژوهش نیز تعداد 4922 ضرب المثل بوده که به روش سرشماری مورد مطالعه قرار گرفته اند. از این تعداد، 362 ضرب المثل دلالت بر مضمونی مرتبط با سرمای? اجتماعی داشته اند و در تحلیل نهایی وارد شده اند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که مضامین مربوط به سرمای? اجتماعی انحصاری به میزان قابل توجهی بیشتر از مضامین مربوط به سرمای? اجتماعی ارتباط دهنده در محتوای ضرب المثل های کردی نمود داشته اند. این مسأله تأییدی است بر نظریه های پاتنام و فوکویاما که معتقدند در جوامع در حال توسعه، سرمای? اجتماعی به شکل انحصاری وجود دارد و سرمای? اجتماعی ارتباط دهنده حلق? مفقود? توسعه در این جوامع است. عامل تأثیرگذار در ضعف سرمای? اجتماعی ارتباط دهنده، فقدان حوز? عمومی و ضعف جامع? مدنی در طول تاریخ ایران بوده است.
محسن شجاعی حسین محمدزاده
چشمه های کارستی اندرخ، مزار و گیلاس واقع در شمال شهر مشهد، بخشی از نیاز آبی شهر و روستاهای اطراف در بخش های شرب و کشاورزی را تأمین می کنند. در این پژوهش خصوصیات زمین شناسی، هیدرودینامیکی، هیدروژئوشیمیایی و ایزوتوپی چشمه های اندرخ، مزار و گیلاس (به ترتیب با مساحت حوضه ی آبگیر 5/34، 8/2 و 7/2 کیلومترمربع)، مورد بررسی قرار گرفته است. سازندهای زمین شناسی و میزان گسترش آن ها و منابع آب زیرزمینی موجود در حوضه ی آبگیر هر یک از چشمه ها، نشان می دهد که اکثریت منابع آب زیرزمینی (چاه، چشمه، قنات) در محدوده ی مطالعاتی چشمه های اندرخ و مزار درون تشکیلات آهکی سازندهای مزدوران و تیرگان و در حوضه ی چشمه گیلاس، در رسوبات آبرفتی عهدحاضر وجود دارند. مطالعه ی هیدروگراف چشمه ها نشان می دهد که سیستم غالب جریان در چشمه ی اندرخ مجرایی بوده و حجم ذخیره ی دینامیکی آن حدود 260296 مترمکعب می باشد. درحالی که در مخزن چشمه مزار، سیستم غالب جریان افشان و حجم ذخیره ی دینامیکی آن 42589 مترمکعب و در چشمه گیلاس، سیستم غالب مجرایی و حجم ذخیره دینامیکی آن حدود 6354 مترمکعب می باشد. نتایج آنالیز کیفی نمونه های فصلی آب در سال 1391، نشان می دهد که رخساره های آب چشمه های اندرخ و مزار بی کربناته - کلسیک و چشمه گیلاس سولفاته - سدیک می باشد. مدل گیبس نشان می دهد که هوازدگی سنگ ها فرآیند اصلی کنترل کننده کیفیت آب در هر سه چشمه بوده و در مورد چشمه گیلاس، تبخیر و تبلور دوباره نیز بر کیفیت آب چشمه تأثیرگذار است. نمودارهای ترکیبی دو و چندمتغیره نشان می دهد که نمونه های اندرخ و مزار در محدوده انحلالی کانی های کلسیت و دولومیت و نمونه های چشمه گیلاس در مرز محدوده انحلالی کانی های کربناته و سولفاته و در محدوده انحلالی کانی ژیپس واقع شده اند. آبگیری کلیه چشمه ها از سازند کربناته مزدوران بوده و چشمه گیلاس علاوه بر این سازند، از رسوبات آبرفتی عهدحاضر نیز آبگیری می کند. بررسی فرآیند تبادل یونی، بیانگر وقوع فرآیند تبادل یونی عادی در آبخوان هر سه چشمه می باشد. نتایج فرآیند تحلیل عاملی، تأثیر سازند کربناته مزدوران برکیفیت آب چشمه اندرخ و نهشته های تبخیری عهدحاضر، سازند کربناته مزدوران و کودهای کشاورزی بر کیفیت آب چشمه گیلاس را تأیید می کند. مطالعات ایزوتوپی (18o & 2h)، در هر سه چشمه غنی شدگی حاصل از تبخیر را نشان می دهد که وسعت کم آبخوان چشمه های مزار و گیلاس و در مورد چشمه اندرخ، سطحی بودن سیستم کارست، بالابودن حجم آب جاری در سیستم افشان و احتمالا ارتباط هیدرولیکی چشمه اندرخ با مخزن سد کارده، مهم ترین عوامل این غنی شدگی می باشند.
حسین پارسا صدر حمیدرضا ناصری
حوضه آبریز دشت روداب سبزوار، با مساحت 1828 کیلومتر مربع، در حد فاصل عرض های جغرافیایی 40 °35 تا 10 °36 شمالی و طولهای جغرافیایی 0 °57 تا 30°57 شرقی واقع شده است. بمنظور مدیریت آبهای سطحی و تأمین بخشی از افزایش تقاضای آب در محدوده حوضه آبریز دشت روداب سبزوار، در مسیر رودخانه روداب سدی در حال ساخت است. هدف از این تحقیق، بررسی اثرات احتمالی احداث و آبگیری سد رودآب بر آبخوان دشت روداب سبزوار، واقع در پایین دست سد، همچنین محاسبه میزان نشت از پی و بدنه سد روداب می باشد. مدل آبهای زیرزمینی آبخوان دشت روداب سبزوار، با استفاده از کدmodflow در محیط نرم افزار gms در صورت وجود و نبود سد روداب شبیه سازی شده است. مدل آبخوان در شرایط پایدار برای سال آبی 89-1388 واسنجی و در شرایط ناپایدار برای یک دوره 12 ماهه در سال آبی 90-1389 صحت سنجی گردیده است. نتایج مدل نشان می دهد که در صورت احداث سد روداب سبزوار، سطح ایستابی آبخوان دشت روداب بیشتر افت خواهد یافت. پیش بینی شده است که به دلیل کاهش تغذیه دشت از رودخانه روداب، افت متوسط سطح ایستابی آبخوان دشت روداب در سال های 93، 94 و 95، به ترتیب برابر 17/0، 2/0 و 23/0 متر افزایش خواهد یافت. مدل نشت از پی و بدنه سد روداب، با استفاده از نرم افزار seep/w از بسته نرم افزاری geostudio 2007، با توجه به متوسط تراز آب در پشت سد و بار هیدرولیکی اعمالی حاصل از این ترازها، شبیه سازی شده است. بیشترین میزان نشت از پی و بدنه سد روداب در طول سال مربوط به ماه های فروردین و اردیبهشت (به ترتیب برابر با 9730 و 9590 مترمکعب) و متوسط نشت سالانه از پی و بدنه سد روداب برابر 98880 مترمکعب می باشد.
امیر غفاریان سایلی غلامرضا لشکری پور
به منظور پیش بینی نوسانات تراز سطح ایستابی آب های زیرزمینی و بررسی پیش بینی فرونشست سطح زمین در دشت کاشمر، به وسعت 1029کیلومترمربع واقع در جنوب غرب استان خراسان رضوی، آب های زیرزمینی آبخوان دشت کاشمر توسط روش عددی تفاضلات محدود به وسیله نرم افزار gms6.5 (کد modflow) شبیه سازی گردید. پس از جمع آوری اطلاعات مورد نیاز، مدل مفهومی و مدل عددی آبخوان دشت کاشمر تهیه شد. برای حالت پایدار، مدل جریان آب زیرزمینی برای سال آبی 88-1387 اجرا و واسنجی گردید. سپس مدل از مهر 1387 تا شهریور 1388 در حالت ناپایدار طی 12 دوره تنش واسنجی و پس از بهینه سازی پارامترهای هیدروژئولوژیکی، مدل برای دوره زمانی مهر 1388 تا شهریور 1389 صحت سنجی شد. پس از واسنجی و صحت سنجی مدل، نوسانات سطح ایستابی آب زیرزمینی برای شرایط مختلف بهره برداری شبیه سازی گردید. در صورت ادامه روند بهره برداری کنونی از آبخوان، پیش بینی می شود تراز سطح آب زیرزمینی سالانه حدود 1 متر افت نماید. در صورت افزایش 10، 30 و 50 درصدی در میزان بهره برداری از آبخوان دشت کاشمر، تراز سطح آب زیرزمینی سالانه به ترتیب حدود 1.15، 1.5 و 2.2 متر افت خواهد نمود. با توجه میزان افت 5.1 متر پیش بینی شده تا سال 1396، کاهش فشار آب منفذی بین رسوبات باعث افزایش تنش موثر و به نوبه خود تراکم و تحکیم در رسوبات می گردد. با توجه به روند کنونی بهره برداری از آب های زیرزمینی، سطح زمین بین 0.04 تا 1.46 متر نشست خواهد کرد. اما در صورت افزایش میزان بهره برداری از آبخوان دشت کاشمر با درصدهای فوق، پیش بینی می شود به ترتیب حداقل 0.04، 0.05 و 0.08 و حداکثر 1.58، 1.9 و 3.6 متر نشست در سطح زمین رخ دهد.
زهرا شیرنژاد حسین محمدزاده
شاخص های عمده ی کربن محلول در آب عبارتند از tdc(کل کربن محلول)، dic (کربن معدنی محلول) و doc (کربن آلی محلول). منشأ عمده ی کربن محلول موجود در منابع آبی می تواند از جو، گیاه، سنگ و خاک و آلاینده ها باشد. با ریزش های جوی و نفوذ آب در خاک و سنگ ها، dic (از انحلال co2و هوازدگی مواد سیلیکاته و کربناته) وdoc (از انحلال مواد آلی موجود در خاک) وارد منابع آب های سطحی و زیرزمینی می شوند. عوامل مختلف فیزیکی و محیطی (ph، دما)، واکنش های شیمیایی (واکنش های اسید و باز و واکنش های اکسیداسیون و احیا) و فعالیت میکروارگانیسم ها (شکسته شدن پیوندهای ضعیف تر ایزوتوپ های سبک توسط باکتری ها) می توانند بر کربن محلول در آب (dic وdoc ) و ترکیب ایزوتوپی آن ها اثر بگذارند. در این پژوهش، تغییرات غلظت کربن محلول (dic و doc) و ترکیب ایزوتوپی آن ها δ13c-dic) و δ13c-doc) در منابع آبی سطحی و زیرزمینی حوضه ی آبریز کارده (با مساحت حدود 600 کیلومتر مربع واقع در شمال شهر مشهد) مورد ارزیابی قرار گرفته است. جهت بررسی منشأ کربن محلول (dic وdoc ) در آب، از منابع آب زیرزمینی و سطحی (رودخانه، دریاچه سد، چشمه، چاه و قنات) و در یک پروفیل عمقی از دریاچه سد کارده (از اعماق 1، 5 ،10، 15، 20 متری) در نقطه خروجی سد، در خرداد ماه سال 1390 نمونه برداری انجام شد. پارامترهای صحرایی (t، ec و tds) در محل در طی نمونه برداری اندازه گیری شد. برای اندازه گیری غلظت ها و ایزوتوپ کربن dic و doc، cc40 نمونه آب فیلتر شده در ظروف شیشه ای رنگی جمع آوری شد. کلیه اندازه گیری ها در آزمایشگاه ایزوتوپی دانشگاه اتاوا انجام شده است. غلظت کربن معدنی و آلی محلول و ترکیب ایزوتوپی آن ها به ترتیب توسط دستگاه های tca و cf-irms اندازه گیری شده است. بر اساس نتایج بدست آمده، در آب های سطحی و زیرزمینی حوضه ی آبریز کارده میانگین مقادیر dicبه ترتیب برابر mg/l1,54 وmg/l 8,66، میانگین مقادیر docبه ترتیب mg/l2,2 و mg/l 0.45، میانگین مقادیر,13c-dic به ترتیب برابر ‰7-، ‰11- و میانگین مقادیر 13c-doc به ترتیب‰ 6,31- و ‰5,29- می باشد. به طور کلی، غلظت dic، doc و ترکیب ایزوتوپی آن ها (13c-doc, 13c-dic) در منابع آبی مختلف (سطحی و زیرزمینی) متفاوت است و منشأ عمده ی کربن محلول موجود در منابع آبی منطقه مورد مطالعه، بیشتر از لیتولوژی (سنگ های کربناته آهکی و دولومیتی) و تا حدودی از پوشش گیاهی (گیاهان c3) منطقه می باشد.
فائزه داودی حسین محمدزاده
در اکثر مناطق ایران آب زیرزمینی مهم ترین تامین کننده آب کشاورزی، شرب و صنعت است. از اینرو، دستیابی به روش های مناسب و موثر برای حفاظت از آبخوان ها در برابر آلودگی ها ضروری است. در این تحقیق، به منظور تهیه نقشه های پهنه بندی آسیب پذیری و حریم کیفی آبخوان بجنورد، واقع در استان خراسان شمالی، از سه روش drastic،ahp و fuzzy-ahp استفاده شده است. در گام نخست، نقشه آسیب پذیری ذاتی آبخوان با مدل drastic تهیه گردید و سپس پارامتر کاربری اراضی، به عنوان یک لایه اطلاعاتی، با نقشه آسیب پذیری ذاتی تلفیق و نقشه خطر آلودگی آب زیرزمینی (crisk) نیز تهیه شد. در گام دوم، به منظور صحت سنجی مدل های فوق، همبستگی بین نقشه تغییرات غلظت نیترات آبخوان و نقشه های آسیب پذیری drastic و crisk محاسبه گردید که میزان ضریب همبستگی به ترتیب برابر 0/40 و 0/48 است که این میزان، همبستگی نسبتا خوبی را نشان می دهد. در ادامه جهت افزایش دقت، مدل ها با استفاده از غلظت آلاینده نیترات و روش های آماری واسنجی و پس از تصحیح رتبه ها و وزن های پارامترهای مدل، نقشه های آسیب پذیری ویژه (drastic اصلاح شده) و خطرپذیری ویژه (crisk اصلاح شده) آبخوان تهیه گردید. در گام سوم، رتبه ها و وزن پارامترهای مدل drastic و drastic اصلاح شده با روش های فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (ahp) و منطق فازی با استفاده از نرم افزارهای expert choice11 و arcgis10 نرخ بندی و تلفیق گردید و نقشه های آسیب پذیری دشت با مدل-های ahp-drastic، ahp-drastic اصلاح شده، fuzzy-ahp-drastic و fuzzy-ahp-drastic اصلاح شده تهیه گردید. نتایج ضریب همبستگی بین نقشه های پهنه بندی آسیب پذیری و حریم کیفی آبخوان با نقشه تغییرات غلظت نیترات منطقه بیانگر آن است که مدل crisk اصلاح شده با ضریب همبستگی 0/66، بهترین مدل برای پهنه بندی آسیب پذیری آبخوان بجنورد می باشد و 26، 23 و 51 درصد از وسعت آبخوان به ترتیب در محدوده ی خطر آلودگی زیاد، خیلی زیاد و کاملا مستعد آلودگی قرار می گیرند.
وحید نیک پیمان حمیدرضا ناصری
چکیده حوضه آبریز دشت مشهد با گستره ای بالغ بر 9909 کیلومترمربع دارای کشیدگی به طول 150 کیلومتر است و در غرب حوضه قره قوم قرار دارد. شهر مشهد با وسعتی در حدود 320 کیلومتر مربع و ارتفاع متوسط 985 متر از سطح دریا در ناحیه جنوب شرقی این دشت و بین عرض های جغرافیایی 12°36 تا 25°36 شمالی و طول های جغرافیایی 25°59 تا 45°59 شرقی واقع شده است. محدوده مطالعاتی مشهد به لحاظ جایگاه زمین شناسی در حد فاصل دو پهنه زمین شناسی کپه داغ و بینالود واقع شده است.افزایش جمعیت شهر مشهد طی سال های اخیر و افزایش تقاضا به منابع آبی اثرات زیست محیطی بسیاری را به دنبال داشته است. به نحوی که با انتقال و توزیع آب سد دوستی از سال 1387 به محدوده شهر مشهد و وجود بافت فرسوده و چاه های جذبی فراوان در برخی از مناطق شهر و همچنین ناقص بودن شبکه جمع آوری فاضلاب باعث افزایش سطح آب زیرزمینی در بسیاری از مناطق شهر شده است. نرم افزار gms (کد modflow2000) برای ایجاد سیستم جریان آب زیرزمینی تحت تنش-های مختلف برای دو سال (1390-1388) در شرایط ناپایدار به کار گرفته شد.پس از صحت سنجی مدل واسنجی شده برای شبیه سازی اجرا شد. نتایج برای سناریوهای مختلف از جمله پیش بینی وضعیت سطح آب در چهار سال آینده، کاهش سهم 20، 40 و 60 درصدی از آب ورودی سد دوستی و کاهش نفوذ 20، 40 و60 درصدی از آب توزیع شده در سطح شهر مشهد به کار گرفته شد. نتایج نشان می دهد در صورت ادامه روند فعلی، طی چهار سال آینده احتمال بالاآمدگی سطح آب زیرزمینی تا حدود 10 متر در بعضی از مناطق شهر وجود دارد. با اعمال کاهش سهم آب ورودی سد دوستی مشاهده گردید که سطح آب زیرزمینی مناطق غربی شهر بیشترین تاثیرپذیری را دارد. همچنین با فرض کاهش کل آب نفوذ یافته به آبخوان، سطح آب زیرزمینی در نیمه شرقی شهر بیشترین نوسانات را خواهد داشت.
جواد اسکندری مایوان حسین محمدزاده
وابستگی به آبخوانهای مرزی از جمله شاخص های مهم آسیب پذیری یک کشور برای توسعه پایدار بوده و با افزایش تقاضا برای آب این آسیب پذیری افزایش می یابد. آب های زیرزمینی مرزی، به عنوان یکی از عناصر مهم توسعه پایدار، منابع استراتژیکی هستند که می توانند در بدترین شرایط به کنترل اوضاع و مدیریت بحران، به ویژه در کشورهای واقع در مناطق خشک و نیمه خشک، کمک شایانی نمایند. کمیت و کیفیت منابع آب زیرزمینی در مناطق مرزی، که جریان آب زیرزمینی از مرزهای سیاسی عبور می کند، با چالش های سیاسی روبرو است. همزمان با افزایش تقاضا برای منابع آب شیرین در دنیا، کمبود اساسی در زمینه ایجاد چارچوب های قانونی در راستای همکاری، مدیریت بهره برداری و حفاظت از منابع آب زیرزمینی در عرصه بین المللی احساس میشود. از این رو، برنامه هیدرولوژی بین المللی یونسکو (unesco-ihp) در همکاری با سازمان های بین المللی و منطقه ای مختلف تحت پروژه موسوم به مدیریت منابع آب زیرزمینی مشترک بین المللی (isarm)، برای ارزیابی آبخوان های مرزی و تشویق کشورها به همکاری در توسعه پایدار این منابع، اقدام به تهیه فهرست جهانی نموده است. از آنجائیکه کشور ایران به لحاظ هیدروپلیتیکی وابسته به آب های مرزی بوده و در برخی مناطق (اغلب در نیمه غربی) در موضع بالادستی و در برخی مناطق (اغلب در نیمه شرقی) در موضع پایین دستی واقع شده است تهیه شناسنامه آبخوان های مرزی کشور بسیار ضروری می باشد. در این پژوهش، سعی شده است، تجارب بین المللی، اقدامات انجام گرفته و رهنمودهای منتشر شده توسط سازمان های بین المللی در زمینه حقوق و مدیریت آبخوان های مشترک، با رویکرد تحلیلی مورد بررسی و در نهایت یک چارچوب استاندارد مرجع، به عنوان شناسنامه آبخوان های مرزی کشور، جهت گردآوری و ارائه حجم انبوه اطلاعات آبخوان های مشترک کشور ارایه گردیده است. در این راستا، شناسنامه آبخوان های مرزی حوضه آبریز اترک، یکی از حوضه های آبریز مرزی در نیمه شرقی کشور، به عنوان مطالعه موردی تهیه گردیده است.
محمد رضا آذین سنجبد حسین محمدزاده
پیشنهاد یک توصیف نظری برای مشاهدات تجربی زمینه و اساس را برای فرمول بندی پدیده های فیزیکی مهیا می کند. البته فیزیکدان ها با بکارگیری مدل های نظری مختلف رفتارهای پدیده های فیزیکی را توصیف می کنند که توسعه فیزیک در دو قرن گذشته نتیجه این نظریه ها بوده است. بین رویکرد های نظری مختلف، آمار کسری و q–دگرگون، از روش های موثری محسوب می شوند که برای توصیف پدیده های فیزیکی در برخی از شاخه های مختلف فیزیک مانند فیزیک حالت جامد، فیزیک ذرات بنیادی و غیره به کار می روند. در این پایان نامه ما بر روی بستگی دمایی ظرفیت گرمایی ویژه برخی از مواد فلزی مانند: sc, br, ga و k متمرکز شده ایم و برخی خواص ترمودینامیکی آنها را در چارچوب جبر q–دگرگون مورد بررسی قرار داده ایم. در حالت حجیم، ظرفیت گرمایی مواد، فقط بستگی به دما دارد. اما، ظرفیت گرمایی مواد نانو ساختاری با مواد حجیم، به دلیل اثرات سطحی و بزرگ شدن نسبت سطح به حجم، متفاوت است. با اعمال جبر q–دگرگون بر روی مدل دبای برای ظرفیت گرمایی ویژه برای مواد فلزی حجیم فوق الذکر و نانوساختار ها، ما تابع توزیع دگرگون شده ای را برای دماهای بالا و پایین دمای دبای معرفی کرده ایم. در مورد مواد مختلف، یک توافق کیفی بین تابع توزیع دگرگون شده حاضر و مقادیر تجربی وجود دارد. ما همچنین اثر بستگی نانو ذرات را به ظرفیت گرمایی ویژه نانوذرات نقره در اندازه های مختلف نانو متری مورد بررسی قرار داده ایم. نتایج توافق مناسبی با داده های تجربی دارد. نتایج تجربی نظری نظریه موج اسپین بر روی مدل تبادل هایزنبرگ در فرومغناطیس ها نیز نشان می دهد که نتایج با نتایج تجربی توافق کامل ندارد.
حدیث هاشمی همامی حسین محمدزاده
در این پایان¬نامه انتشار غیر خطی خود هدایتگر یک پرتو لیزر پرشدت قطبیده¬ی دایروی در یک پلاسمای الکترون-پوزیترون-یون داغ مغناطیده مطالعه شده است. بر اساس مدل نسبیتی چند سیالی، معادلات غیرخطی توصیف کننده¬ی اندرکنش لیزر با پلاسما در تقریب شبه خنثی حاصل شده است. ویژه مدهای عرضی، روابط پاشندگی غیرخطی و سرعت گروه نیز به دست آورده شدند.
بهاره صدری محمد حسین محمودی قرائی
سد شیرین دره، به منظور تامین آب شرب شهر بجنورد و بخشی از آب کشاورزی استان خراسان شمالی در سال 1384 احداث شده است. حوضه آبریز این سد از نظر تقسیم بندی ساختار رسوبی ایران، در زون ساختاری کپه داغ قرار گرفته است. در این تحقیق خصوصیات زمین¬شناسی، رسوبی، هیدرولوژیکی و هیدروژئوشیمیایی حوضه آبریز سد شیرین دره مورد بررسی قرار گرفته است. حجم بالای رسوب عبوری در ایستگاه قلعه بربر¬، ( حدود 21 میلیون تن در سال) ناشی از پتانسیل بالای فرسایش¬پذیری و تولید رسوب سازندهای حوضه از قبیل سرچشمه، سنگانه و آیتامیر می¬باشد. اغلب نمونه¬های رسوب از نظر دانه¬بندی در اندازه سیلت می¬باشند. بر اساس شاخص¬های محاسبه شده زمین انباشت (igeo)، ضریب غنی شدگی (ef)، فاکتور آلودگی (cf) و بار آلودگی (pli) آلودگی فلزات سنگین در خاک های منطقه وجود ندارد. نتایج بدست آمده از استخراج ترتیبی نیز حاکی از گونه¬سازی عناصر کبالت، کروم، مس، منگنز، نیکل، سرب و روی در فاز اکسیدهای آهن و منگنز می¬باشد. همبستگی مثبت میزان رس با منگنز، روی، نیکل، مس و کروم در نمونه¬های رسوب، بیانگر حضور این عناصر در ساختمان کانی¬های رسی می¬باشد. همبستگی مثبت عناصر سنگین با کربن آلی از سری ایروین-ویلیامز پیروی می¬کند. همبستگی مثبت و بالای میان عناصر آلومینیوم، کروم، روی و نیکل بیانگر شباهت خصوصیات ژئوشیمیایی این عناصر با یکدیگر می¬باشد. رسوبات منطقه همبستگی بالایی با سازندهای سنگانه و آیتامیر نشان می¬دهند. با توجه به اقلیم نیمه خشک منطقه و نبود شرایط هوازدگی مناسب، ترکیب کانی¬های رسی، در نمونه¬های رسوب منطقه (شامل ایلیت و کائولینیت)، به شدت تحت تاثیر مواد مادری رسوبات منطقه می¬باشد. رخساره¬های غالب منابع آب منطقه سولفاته و بی کربناته – منیزیک و کلسیک می¬باشد. مدل گیبس نشان می¬دهد که هوازدگی سنگ¬ها فرآیند اصلی کنترل¬کننده¬ی کیفیت منابع آب منطقه می¬باشد و دیاگرام¬های ترکیبی نشان می¬دهند که کنترل شیمی آب توسط هوازدگی سیلیکات¬ها و کربنات¬ها می¬باشد. مقادیر شاخص¬ فلزی (mi) محاسبه شده¬ی تمامی نمونه¬های آب بیش¬تر از حد مجاز است، در حالی که شاخص آلودگی فلزات سنگین برای اکثر نمونه¬ها زیر حد مجاز می¬باشد. ارزیابی ریسک سلامت نشان می¬دهد که عناصر فلزی مورد بررسی خطرات کم و یا عملاً هیچ تاثیری بر سلامت ساکنین منطقه ندارد. نتایج شاخص¬های کیفیت nsfwqi، owqi، uwqi نشان می¬دهد که، کیفیت آب سطحی برای هر شاخص به ترتیب در رده¬های بد، بسیار بد، قابل شرب، و برای منابع آب زیرزمینی در رده عالی قرار می¬گیرد. همبستگی مثبت میان فلزات سنگین در منابع آب سطحی و رسوب منطقه نشان می¬دهد که منشاء عناصر بایستی یکسان باشد.
مجید کاظمی حسین محمدزاده
چشمه های آب گرم ایوب پیغمبر، با دمای 38 درجه سانتی گراد، در نزدیکی شهرستان بجنورد - استان خراسان شمالی - در منطقه مرزی ایران و ترکمنستان قرار دارد. آب این چشمه، با دبی 10 لیتر برثانیه و مخزن ژئوترمالی، علاوه بر کاربردهای صنعتی، پزشکی و ژئوتوریسم، تامین کننده آب سد شیرین دره نیز می باشد. هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر سازندها و ساختارهای زمین شناسی بر منشاء، مسیر جریان، عمق چرخش، مناطق تغذیه و تخلیه، کیفیت و علت دمای بالای آب چشمه آبگرم ایوب و سایر منابع آبی منطقه مورد مطالعه است. سازند آهکی تیرگان و بخش ماسه سنگی سازند آیتامیر محل تغذیه، ذخیره آب زیرزمینی و مخازن کارستی است، درحالی که سازندهای سرچشمه و سنگانه علاوه بر ممانعت از نفوذ و حرکت آب، نقش سنگ پوش مخزن ژئوترمال را دارند. با توجه به گسل ها و خطواره های منطقه، عامل نفوذ آب به زمین، تخلخل ثانویه حاصل از تکتونیک بوده و سیستم جریان آب زیرزمینی را بیشتر تکتونیک ناحیه ای کنترل می کند. مطالعات هیدروژئوشیمیایی و ایزوتوپی (?2h و ?18o) آب چشمه ی آب گرم ایوب نشان میدهد که آب چشمه دارای منشاء آب های جوی و شیرین کارستی، تاثیر پذیر از هوازدگی سازندهای منطقه و محتوای سولفات بالا با منشاء طبیعی (دارای تیپ و رخساره سولفاته کلسیک)، عمق مخزن هیدروترمال چشمه در حدود 3 -5 کیلومتر است و علت دمای بالا آن بواسطه گرادیان زمین گرمایی و چرخش در عمق آب بواسطه گسل ها (در درجه دوم دگرگونی و ذوب بخشی احتمالی) می باشد. جنس سنگ مخزن چشمه آب گرم ایوب دولومیت آهکی و عامل کنترل کننده ترکیب شیمیایی آب چشمه هوازدگی سنگ ها است. تیپ سایر آب های منطقه شامل کلسیم سولفاته (16 نمونه)، منیزیم بی کربناته (8 نمونه)، سدیم پتاسیم سولفاته (1 نمونه) و کلسیم بی کربناته (1 نمونه) است. هر چند که آب چشمه آب گرم ایوب نسبت به کلیست و آراگونیت در حالت فوق اشباع می باشد، اما در حال حاضر به علت حضور گاز دی اکسیدکربن (25/9 میلی گرم در لیتر به جزء حباب های گازی) رسوب کلسیت و آراگونیت در آن رخ نمی دهد. از نظر مصارف شرب و کشاورزی، آب چشمه ی آب گرم ایوب، به ترتیب در محدوده خوب تا قابل قبول و خوب تا مجاز قرار می گیرد. با انجام عملیات ژئوالکتریک در منطقه ، ضمن تهیه مقاطع لیتولوژی- مقاومت مخصوص ظاهری(resistivity- litho correlation) و مقاطع دوبعدی با استفاده از نرم افزارهای ipi2win و res2din، سازندهای زمین شناسی و نوع گسل ایجاد کننده چشمه آب گرم ایوب (گسل امتداد لغز – شیب لغز با راستای شمال شرقی جنوب غربی) شناسایی و مدل مفهومی از شرایط زیر سطحی نیز ارائه شده است.
آمنه برهانی تخته جان حسین محمدزاده
بیش از %80 آب مصرفی استان خراسان رضوی از منابع آب زیرزمینی تامین می¬شود که بسیاری از این منابع دارای tds بیش از حد استاندارد (mg/l500) سازمان بهداشت جهانی ( who) برای شرب می باشد. با توجه به انرژی زیاد مورد نیاز برای تصفیه و شیرین سازی آب، استفاده از انرژی های تجدیدپذیر به ویژه انرژی خورشیدی بسیار مهم است. هدف از این پروژه تجزیه و تحلیل پتانسیل شیرین سازی آب های زیرزمینی با استفاده از انرژی تولیدی سلول¬های خورشیدی است. با تجزیه و تحلیل جغرافیایی عمق و tds آب¬های زیرزمینی و تابش خورشیدی در محیط gis، پتانسیل شیرین-سازی آب در آبخوان¬های استان خراسان رضوی مورد مقایسه قرار گرفته است. برای این منظور، نقشه های تغییرات مکانی تابش خورشیدی، tds و عمق آب¬های زیرزمینی تهیه و سپس ظرفیت شیرین سازی آب به روش اسمز معکوس فتوولتایی (pv-ro)، برای هر یک از آبخوان¬های استان خراسان رضوی برآورد گردیده است. با برابر قرار دادن توان مورد نیاز تصفیه و پمپاژ آب¬های زیرزمینی با توان تولیدی سیستم فتوولتاییک و حل معادله برای دبی آب شیرین تولیدی، ظرفیت شیرین سازی آب به روش pv-ro به دست می آید که با بکارگیری نقشه¬ های رستری پارامترها ، نقشه ظرفیت شیرین سازی آب به روش pv-ro تهیه گردید. نتایج نشان می¬دهد که با استفاده از صفحه¬ی خورشیدی با سطح m21، با توجه به شرایط منطقه، می توان حداقل 706 و حداکثر 3316 لیتر آب با شوری کمتر از 500 میلی گرم در لیتر در روز را شیرین نمود. تطابق نقشه ظرفیت شیرین سازی آب به روش pv-ro با نقشه عمق تخمینی نصب پمپ، نشان می¬دهدکه قسمت اعظم انرژی صرف پمپاژ آب می¬شود.
فاطمه سعادتی حسین محمدزاده
در مدیریت منابع آب عدم قطعیت عمده پاسخ آبخوان آزاد به تغییرات ذخیره آب های زیرزمینی است، این ذخیره با پارامتر آبدهی ویژه مشخص می گردد، کمی نمودن و استفاده از این پارامتر برای تعیین میزان آب در دسترس یک چالش عمده می باشد. آبخوان دشت مشهد-چناران یکی از بزرگ ترین آبخوان های استان خراسان رضوی است که به علت برداشت مازاد بر ظرفیت از سال 1348 ممنوعه شده است و علاوه بر آن میزان آب تقاضای این منطقه زیاد و روبه رشد می یاشد. این امر لزوم مدیریت صحیح بر مبنای اطلاعات درست از آبخوان را ضروری می نماید. بنابراین لازم است میزان تخمینی این مولفه به میزان حقیقی آن نزدیک شود. در این پژوهش سعی شده است با استفاده از مشابهت قوانین هیدروژئولوژی و قوانین ژئوفیزیکی این مولفه محاسبه گردد. مبنا معادله برآورد آبدهی ویژه با استفاده از روش مقاومت ویژه بر اساس قانون آرچی می باشد که عدم اطمینان ناشی از استفاده از این قانون در آبخوان های آبرفتی و نیز مفروضات عمومی که برای آن در نظر گرفته شده است، توسط این پژوهش بررسی شده است. در این پژوهش نقشه های تغییرات آبدهی ویژه در دشت مشهد-چناران با توجه به احتمالات موجود ترسیم گردیده است، نتایج نشان داد که روش میانگین وزنی برای تعیین مقاومت ویژه بخش اشباع و غیراشباع مناسب تر از سایر روش هاست و به طور کلی با کاهش توان اشباع و افزایش توان سیمان شدگی، میزان آبدهی ویژه افزایش می یابد. از آنجا که تعیین توان اشباع و توان سیمان شدگی نیاز به پژوهش های آزمایشگاهی دارد، از توصیه هرکدام از این احتمالات برای برآورد آبدهی ویژه پرهیز شد و نقشه تمام احتمالات ارائه گردید. از بین تمامی نقشه ها در نقشه آبدهی ویژه با میزان حداقل توان سیمان شدگی و توان اشباع برابر 2، محدوده آبدهی ویژه 03/0 الی 26 و میانگین 7 درصد به دست آمده است، که با خصوصیات زمین شناسی و هیدروژئولوژی این منطقه از دشت مشهد-چناران مطابقت قابل قبولی دارد و این نقشه سازگاری خوبی با نقشه آبدهی ویژه حاصل از پهنه بندی خاک دارد. اما به دلیل ابهامات و مفروضات موجود در این روش توصیه به استفاده از آن نمی شود، هرچند در صورت عدم امکان استفاده از روش های معتبر، منطقی تر به نظر می رسد که به جای آبدهی ویژه احتمالی از این روش استفاده گردد.
ساهره نوری محمدرضا ستاره
روش های مختلفی برای تعمیم آمارهای متعارغ بوز-اینشتین و فرمی-دیراک وجود دارد.یکی از مهم ترین تعمیم ها به اصل طردپائولی مربوط است.
وحید سی سخت حسین محمدزاده
چکیده ندارد.
حسین محمدزاده
چکیده ندارد.