نام پژوهشگر: رضوانه امامی پور
رضوانه امامی پور علیرضا فرحبخش
در حوزه امر متعالی و تفارق، سکوت، غیبت یا فقدان محسوب نمی شود. همانطور که ژان فرانسوا لیوتار، نظریه پرداز فرانسوی، استدلال می کند امر متعالی، نبود سکوت های پیچیده و متضاد محسوب می شود، به عبارتی فضایی است که هر آنچه که نمایش ناپذیر است را «نمایش» می دهد. او فراروایت را نیز به عنوان تنها عامل مشروعیت انواع روایت ها مورد انتقاد قرار می دهد؛ فراروایت هایی که سوژه های فردی را به شدت سرکوب کرده و به کنترل آنها می پردازند و به تفاوت های فردی و فرهنگی توجهی ندارند. همزمان، تئاتر پست مدرن نیز با هدف نهادینه ساختن تفکری نوین سیاسی تر شد و بر صداهای خاموش جامعه و طبقات حاشیه ای توجه نمود. کاریل چرچیل، به عنوان چهره پیشگام در شکل گیری تئاتر معاصر از مفاهیم مهم پست مدرنیزم در زمینه سیاسی و اجتماعی استفاده می کند تا اعتراض شدید خود را به استبداد، جبر و حاشیه راندن گروه های اقلیتی نشان دهد. در تحقیق حاضر، به کمک مفاهیم امر متعالی، فراروایت و تفارق لیوتار به تحلیل نمایش های سالار زنان، عرش برین، درخشش در باکینگهام شایر و تام ترشرو پرداخته شد. با خوانش این نمایش نامه ها، مشاهده می شود که زنان، همجنس گرایان، بومیان و به عبارتی قشر اقلیت، قربانیان کلان روایت های جامعه محسوب می شوند، این گروه سرکوب شده و محکوم به سکوت به عنوان یک صدای ناهماهنگ در یک فرهنگ هماهنگ تلقی می شوند. او نشان می دهد که تنها راه دوری جستن از این سیستم تک محور، مقاومت در برابر آن و احترام به هر خرده روایتی است که صدای خاموش و سرکوب شده اقشار مختلف سیاسی، فرهنگی و اجتماعی است. با این حال، چرچیل نیز چون لیوتار هیچ جواب قاطع و نهایی برای مقابله با اعتبار کلان یا خرده روایت ها ارائه نمی دهد.