نام پژوهشگر: نازنین کمالی
نازنین کمالی فاطمه گلشنی
هدف کلی پژوهش حاضر تعیین سهم اهمال کاری و خود پنداره در پیش بینی انگیزش پیشرفت در دانشجویان می باشد.تحقیق حاضر به روش همبستگی انجام شده است. جامعهآماریشاملکلیهدانشجویان دانشگاه ازاد اسلامی واحد تهران مرکزدرسالتحصیلی 91 ـ 1390 استو تعداد 150 نفر نمونه مورد نظر از دانشجویان دختر و پسر مورد بررسی قرار گرفته اند. ابزار پژوهش مقیاس سنجش اهمالکاری تحصیلی راثبلوم، پرسشنامه خود پنداره راجرز وپرسشنامه انگیزش پیشرفت هرمنس بود.دراینتحقیقبنابرماهیتآنازتحلیل استنباطی(همبستگی پیرسون،ورگرسیون چند متغیره )برایآزمونفرضیههااستفادهشدهاست.تحلیل یافته ها نشان داد که با 95 درصد اطمینان می توان گفت بین اهمال کاری تحصیلی و خود پنداره رابطه منفی معنار دار وجود دارد. به بیان دیگر با بالاتر بودن نمره اهمال کاری نمره خود پنداره پایین تر می آید. این یافته در مورد رابطه بین اهمال کاری تحصیلی و انگیزش پیشرفت نیز صادق است. یعنی بین اهمال کاری تحصیلی و انگیزش پیشرفت رابطه منفی معنار وجود دارد. همچنین تحلیل داده ها نشان داد که با 95 درصد اطمینان می توان گفت که بین خودپنداره و انگیزش پیشرفت رابطه مثبت معنار وجود دارد. تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که اهمال کاری و خودپنداره 314/0 واریانس انگیزش پیشرفت را پیش بینی می کند و مقایسه ضرایب رگرسیون استاندارد نشان می دهد که اهمال کاری (489/0-=beta) سهم بیشتری در پیش بینی انگیزش پیشرفت دانشجویان دارد. قابل ذکر است که با توجه به بتای محاسبه شده و از آنجا که رابطه خودپنداره با انگیزش پیشرفت مثبت می باشد می توان نتیجه گرفت که هر چه میزان خودپنداره بیشتر باشد نمره انگیزش پیشرفت بیشتر است و بالعکس.
نازنین کمالی منصور گرکز
این تحقیق با هدف مطالعه و بررسی اثر جنسیت بر تصمیمات سرمایه گذاری در بورس اوراق بهادار انجام شد.پژوهش حاضر از لحاظ طبقه بندی پژوهش بر مبنای هدف،از نوع کاربردی و از لحاظ طبقه بندی بر حسب روش،از نوع توصیفی است.از میان انواع پژوهش های توصیفی، از نوع همبستگی بوده چرا که در آن ارتباط بین متغیرها مورد مطالعه قرار می گیرد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه افراد حقیقی سرمایه گذار در بورس اوراق بهادار در سال 1392 می باشد .تعداد نمونه بر اساس روش نمونه گیری ساده انجام شده و384 نفر به عنوان نمونه جامعه مورد مطالعه انتخاب شده اند .گردآوری اطلاعات در این پژوهش به روش کتابخانه ای و میدانی بوده است ، در زمینه مبانی نظری و ادبیات تحقیق از منابع کتابخانه ای، مقالات، کتابهای مورد نیاز و نیز از شبکه جهانی اطلاعات ،اینترنت، استفاده شده است. و در روش میدانی جهت جمع آوری اطلاعات آماری و داده ها از پرسشنامه استفاده شده است.اطلاعات بدست آمده در این زمینه جمع آوری شده تا روابط بین متغیرها را در قالب تعداد سه فرضیه مورد سنجش قرار دهد.یافته های پژوهش نشان داد زنان بیشتر از مردان مخالف ریسک در سرمایه گذاری هستند. به اعتقاد بسیاری ، زنان نسبت به مردان در تصمیمات سرمایه گذاری در این بازار مهم ریسک پذیر نبوده و بیشتر با احتیاط پیش می روند ، با دانش، تجربه و اعتماد به نفس مشابه با مردان، میزان ریسکپذیری یکسانی از خود نشان نمیدهند. این نتایج با تحقیقات موجود مبنی بر آن که با افزایش دانش و تجربه مالی ، ریسک پذیری نیز افزایش خواهد یافت ، از هم خوانی لازم برخوردار نبودند . این تفاوت ممکن است به دلیل کوچک بودن نمونه تحت بررسی باشد و ترکیب گروه بر رابطه میان اولویت ریسک افراد و تصمیمات مخاطره آمیز گروه تأثیر گذار نخواهد بود.اگرچه نتایج حاصل معنادار نبودند اما دامنه نتایج را می توان مورد بحث و بررسی قرار داد . به این معنا که میان مخالفت با ریسک در سطح فردی و ریسک پذیری در سطح گروه یک رابطه منفی وجود دارد . مقایس? نتایج حاصل از پژوهش حاضر و بررسی چارچوب و مدل نظری این پژوهش، بیانگر همسویی نتایج با تحقیقات مشابه در مورد فرضیه های مطرح شده بوده و نتایج حاصله مورد تایید است .